[hadith]العرب قبل البعثة:

إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَی] بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) نَذیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَی التَّنْزیلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَب عَلَی شَرِّ دینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ، مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشبَ وَ تَسْفِکُونَ دمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ، الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بکُمْ مَعْصُوبَةٌ.

صفته قبل البیعة له: 

فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَیْسَ لِی مُعِینٌ إِلَّا أَهْلُ بَیْتِی، فَضَنِنْتُ بهِمْ عَنِ الْمَوْتِ وَ أَغْضَیْتُ عَلَی الْقَذَی وَ شَرِبْتُ عَلَی الشَّجَا، وَ صَبَرْتُ عَلَی أَخْذ الْکَظَمِ وَ عَلَی أَمَرَّ مِنْ طَعْمِ الْعَلْقَمِ.

وَ لَمْ یُبَایِعْ حَتَّی شَرَطَ أَنْ یُؤْتِیَهُ عَلَی الْبَیْعَةِ ثَمَناً، فَلَا ظَفِرَتْ یَدُ الْبَائِعِ وَ خَزیَتْ أَمَانَةُ الْمُبْتَاعِ. فَخُذُوا لِلْحَرْب أُهْبَتَهَا وَ أَعِدُّوا لَهَا عُدَّتَهَا، فَقَدْ شَبَّ لَظَاهَا وَ عَلَا سَنَاهَا؛ وَ اسْتَشْعِرُوا الصَّبْرَ فَإِنَّهُ أَدْعَی إِلَی النَّصْرِ.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(پس از کشته شدن محمّد بن ابی بکر در مصر در سال 38 هجری امام این سخنرانی را در کوفه ایراد کرد که سیّد رضی قسمت هایی از آن را آورده).

شناخت فرهنگ جاهلیّت:

خداوند، پیامبر اسلام، حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را هشدار دهنده جهانیان مبعوث فرمود، تا امین و پاسدار وحی الهی باشد، آنگاه که شما ملّت عرب، بدترین دین را داشته، و در بدترین خانه زندگی می کردید، میان غارها، سنگهای خشن و مارهای سمّی خطرناک فاقد شنوایی، به سر می بردید، آب های آلوده می نوشیدید و غذاهای ناگوار می خوردید، خون یکدیگر را به ناحق می ریختید، و پیوند خویشاوندی را می بردید، بت ها میان شما پرستش می شد، و مفاسد و گناهان، شما را فرا گرفته بود.

مظلومیّت و تنهایی علی علیه السّلام

(پس از وفات پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و بی وفایی یاران)، به اطراف خود نگاه کرده یاوری جز اهل بیت خود ندیدم، «که اگر مرا یاری کنند، کشته خواهند شد» پس به مرگ آنان رضایت ندادم. چشم پر از خار و خاشاک را ناچار فرو بستم، و با گلویی که استخوان شکسته در آن گیر کرده بود جام تلخ حوادث را نوشیدم و خشم خویش فرو خوردم و بر نوشیدن جام تلخ تر از گیاه حنظل، شکیبایی نمودم.

معرّفی عمرو عاص و ضرورت آمادگی نظامی:

عمرو عاص با معاویه بیعت نکرد مگر آن که شرط کرد تا برای بیعت، بهایی (حکومت مصر) دریافت دارد، که در این معامله شوم، دست فروشنده هرگز به پیروزی نرسد و سرمایه خریدار به رسوایی کشانده شود. ای مردم کوفه آماده پیکار شوید و ساز و برگ جنگ فراهم آورید، یرا که آتش جنگ زبانه کشیده و شعله های آن بالا گرفته است، صبر و استقامت را شعار خویش سازید که پیروزی می آورد.

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • مَعشَر: گروه و جماعت 

    • مُنیخ: کسی که شتر خود را خوابانده است 

    • حِجارة: سنگها، جمع حجر 

    • حَیَّة: مار جمعش حیات 

    • صُمّ: جمع اصم: کر 

    • کَدر: آب آلوده 

    • جُشب: طعام خشک و خالی 

    • سَفک: ریختن خون 

    • أصنام: بتها جمع صنم 

    • آثام: گناهان جمع اثم 

    • مَعصوبَة: مثل دستمال بسته شده

    • ضَنِنتُ: بخل ورزیدم 

    • أغضَیتُ: چشم فروبستم 

    • قَذی: خار و خسی که بچشم می افتد 

    • شَجی: آنچه در گلو می ماند 

    • کَظَم: گلو، نفس گاه 

    • أمَرّ: تلخ تر 

    • عَلقَم: هندوانه ابو جهل، چیز تلخ

    • خَزیَت: خوار و ذلیل باد 

    • مُبتاع: خریدار و مشتری 

    • أهبَة: تدارک و آمادگی 

    • أعِدّوا: مهیا کنید 

    • شَبَّ: جوان و تیز شده است 

    • لَظی: آتش و زبانه 

    • عَلا: بلند شده است 

    • سَنا: روشنائی 

    • استشعِروا: شعار کنید 

    • أدعَی: باعث تر است