[hadith]العرب قبل البعثة:

إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَی] بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) نَذیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَی التَّنْزیلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَب عَلَی شَرِّ دینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ، مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشبَ وَ تَسْفِکُونَ دمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ، الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بکُمْ مَعْصُوبَةٌ.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 55-51

حضرت امیر مؤمنان (ع) ناستودگی و زشتی رسوم و رفتارهای ناپسند عرب زمان جاهلی را متذکر شده اند، و به یاد رسول گرامی (ص) و پاره ای از علتها و فایده انگیزش (بعثت) سخن را آغاز کرده اند. 

چون فایده بعثت را، جذب انسانها از ظواهر فریبنده زندگی، به سوی خداوند یگانه دانسته اند، ضرورتا این امر در سایه بیم دهندگی و بشارت حاصل می شود ولی حضرت در این خطبه، تنها بیم دهندگی را بیان فرموده، زیرا بیم دهندگی، قوی ترین عامل بازداشتن از گناه و خلاف است. 

در حقیقت عموم مردم، هرگاه با خوشیهای آماده زندگی، روبرو شوند، توجّه به وعده های اخروی، نخواهند کرد. نعمتهای آخرت برای آنها، جز با توصیفی که آن هم کم و بیش نعمتهای این دنیا را تداعی می کند، قابل درک و تصور نیست. گذشته از این، دستیابی به نعمتهای اخروی به شرایطی دشوار و سخت بستگی دارد، که موجب رنج و زحمت آنها است، این دشواریها در خوشیهای آماده دنیوی نیست. و از هر نوع شرط و تکلیف سختی هم، خالی است. به این دلیل مردم به وعده های اخروی، که ناگزیر به آنها خواهند رسید توجّه نمی کنند. 

بیم دهندگی علت قوی و نیرومندی، در بازداری آنان از گناه و توجّه به خداوند است. ترس و بیم، هرگاه به بشارت دهندگی توأم شود، فایده کامل بعثت را، ایجاب می کند، چون قصد حضرت در این خطبه، سرزنش بی قید و شرط اعراب جاهلی و ایجاد رقّت در دلهایی است که بسیار گرفتار قساوت بوده است یاد پیامبر (ص) را صرفا با صفت بیم دهندگی مردمان آورده اند. تا در ضمن تفسیر و توضیح آن صفات بیم دهندگی را از نظر قرآن و سنت بیان کرده باشند. 

سپس حضرت رسول را به صفت امین و امانتدار توصیف کرده اند، تا مردم متوجّه شوند، که بیم و ترسهایی که از جانب آن حضرت بیان شده، در حقیقت، از ناحیه خداوند وارد شده است، و آن بزرگوار در کم و زیاد کردن آنها، خیانت نمی کند بدین سان تأکید بیشتری در دلهای آنان نسبت به دانستنیهاشان داشته باشد، تا بیشتر تحت تأثیر قرار گیرند. سپس دنبال بیان واقعیّت وحی، و برجستگی خاص رسول گرامی (ص) به امین بودن، ماجرای رقّت بار زندگی اعراب را در زمان جاهلیت شرح می دهد و می فرماید: و أنتم معشر العرب در حالی که شما چنین وضع فلاکت باری داشتید پیامبر (ص) برانگیخته شد. «واو» در گفته حضرت، در عبارت: «و أنتم» برای بیان حال است. یعنی در حالتی که شما مردم عرب در چنین شرایط سختی به سر می بردید، پیامبر (ص) مبعوث شد. 

بیان حال اعراب جاهلی، در این خطبه، برای سرزنش و بدگویی از آنان است، خطاب به آنان می فرماید: شما بدترین دین را که پرستش بتها بود داشتید. 

برای کسانی که شریعت را بفهمند و خداوند منزّه و پاک را بشناسند داشتن چنان دینی بدترین رسوایی است. 

من گمان نمی کنم که بهنگام شنیدن این ملامت و سرزنش کسی، در پیشگاه خداوند جز شرمساری چیز دیگری احساس کند و به زبان حال می گوید: «وَ أُحِیطَ بثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ». 

امام (ع) بعد از توضیح نوع دیانت اعراب جاهلی، چگونگی وضع خانه و کاشانه اعراب را بیان کرده که در بدترین مکانها زندگی می کرده اند. منظور حضرت سرزمین «نجد-  تهامه»«» و یا بطور کلی حجاز بوده است، این منطقه را بدترین مکان برای زندگی دانسته اند. فساد و تباهی زندگی عرب جاهلی، از لحاظ مکانهای زندگی شان، بدین سان بوده است که در میان سنگهای سیاه سخت، بی آب و گیاه و مارهای گزنده ای که زهرشان را علاجی نبوده سکونت داشته اند. 

حضرت مارها را، به ناشنوا بودن توصیف کرده اند، زیرا مارهای آن سرزمین به دلیل حرارت شدید و خشکی فراوان، در نهایت قدرت و شدّت گزندگی اند، چنان که از گذرندگان وحشتی ندارند، گویا کر و ناشنوایند. 

آب آشامیدنیشان بدترین وضع را داشته است. آب مورد استفاده چنان تیره و بد رنگ بوده که حتی آدم تشنه رغبت به نوشیدن آن نداشته، مگر در مواردی که بیم هلاکت و مرگ می رفته است. دلیل بدی آب مصرفی آنان، عدم سکونت عربهای بادیه نشین، در جایگاهی خاص بوده به طوری که همواره در حال کوچ از جایی بجایی بوده اند، و این امر سبب می شده است که چاهی را حفر نکنند و آبی جز به همان اندازه نیاز چند روزه شان فراهم نیاورند. و گاهی چنین بوده که عدّه ای با حفر چاهی، آب مختصری فراهم می کردند امّا به دلیلی نمی توانستند در آن محل بمانند و تهیه آب را کامل کنند ناچار کوچ می کردند و گروهی دیگر، چند صباحی از آن استفاده می کردند بدین سان ثباتی، در زندگی عربها نبود تا تمدّنی را ایجاب کنند مطالعه تاریخ عرب جاهلی این حقیقت را بخوبی روشن می کند. 

سختی و دشواری زندگی آنها به لحاظ خوراکشان کاملا روشن است و نیازی به توضیح ندارد، آنان عموما هر جنبنده ای را می خوردند. 

مشهور است که از عربی پرسیدند، شما در صحرا چه حیوان هایی را می خورید پاسخ داد ما جز «امّ حیین یا ام جبین» تمام حیوانات را می خوردیم. 

سؤال کننده با تعجب گفت: امیدوارم که، ام جبین از دست شما به سلامت جسته باشد مؤلف کتاب لغت «الجمل» امّ جبین را حیوانی می داند که طول قدّ آن به اندازه کف دست انسان است. 

برخی دیگر از اعراب جاهلی صحرانشین، مو را با هسته خرما مخلوط کرده پس از آسیاب کردن از آن، نان تهیه می کردند. 

به روایت دیگر، در تنگسالی و قحطی اوبار شتر را با خون کنه حیوانات بخصوص شتر آلوده می کردند و پس از خشک کردن از آنها غذا می ساختند. 

اما در خونریزی: گروهی خون گروه دیگر را می ریخت، و قطع رحم در آن حد بود، که فرزند پدر و پدر فرزند را می کشت، و این امر در میان آنها، امری عادی و مرسوم بود. 

در بت پرستی و گناهکاری، عربهای جاهلی در تاریخ شهره اند. 

حضرت علی (ع) لفظ تعصّب، را، برای گناهکاری استعاره آورده اند، زیرا لازمه تعصّب، گناهکاری است. با توجّه به این حقیقت معنای اصلی جمله، استعاره لفظ «العصب» نسبت به دو محسوس (عصبیّت و جهالت) است که، برای نسبت میان دو معقول «اعتقاد و گناه» یا یک معقول گناه با یک محسوس (جهل) آورده شده است. 

امام (ع)، عرب جاهلی را، با این نوع آداب و رفتار، توصیف کرده اند تا وضع گذشته آنان را، با وضع فعلی آنها، که ضدّ احوال پیشین می باشد. و با آمدن پیامبر گرامی اسلام تحقّق یافته است، مقایسه کنند. زیرا از تباهی و فسادی که در آن بودند به صلاح و درستکاری در دنیا تغییر کرده اند، با کشور گشائی، سپاهیان کفر را در هم شکستند، پادشاهان را کشتند و اموالشان را به غنیمت گرفتند خداوند متعال از باب منّت گذاری بر آنها و تذکّر نعمتهایش نسبت به عرب جاهلی می فرماید: «وَ أَوْرَثَکُمْ أَرْضَهُمْ وَ دیارَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ وَ أَرْضاً لَمْ تَطَؤُها» حضرت برای مردم صدر اسلام از طریق بعثت-  شهرت، و بزرگواری دایمی را-  یادآور می گردند، همه اینها برای راهنمایی آنان به اسلام است که طریق حرکت به سوی بهشت و موجب سعادت و خوشبختی دایمی است، تمام نعمتهای دنیوی و اخروی به برکت آمدن رسول گرامی (ص) اسلام به سوی جهانیان نصیب قوم عرب شد. 

از بیان حضرت در این خطبه بطور ضمنی استفاده می شود، که محتوای سخن، ستایش پیامبر است. ولی تفصیل آن از فراز بعدی کلام حذف شده است، تا حاصل و نتیجه آن که بیشتر مورد نظر امام (ع) بوده شرح گردد و آن توجّه دادن شنوندگان به این موضوع است که باید نعمتهای خداوند را که به مردم ارزانی داشته است، همواره در نظر داشته باشند و لازمه پرستش کامل را، در تمام دوران عمر و زندگی، رعایت نمایند و همواره در حال ترس از سلب نعمت و مشتاق ملاقات حق باشند. بدیهی است، خداوند، هر کس را که بخواهد براه راست هدایت می فرماید.