[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) و فیها ینصح أصحابه:

أَرْسَلَهُ دَاعِیاً إِلَی الْحَقِّ وَ شَاهِداً عَلَی الْخَلْقِ، فَبَلَّغَ رِسَالاتِ رَبِّهِ غَیْرَ وَانٍ وَ لَا مُقَصِّرٍ، وَ جَاهَدَ فِی اللَّهِ أَعْدَاءَهُ غَیْرَ وَاهِنٍ وَ لَا مُعَذِّرٍ، إِمَامُ مَنِ اتَّقَی وَ بَصَرُ مَنِ اهْتَدَی.

و مِنها:

وَ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ مِمَّا طُوِیَ عَنْکُمْ غَیْبُهُ، إذاً لَخَرَجْتُمْ إِلَی الصُّعُدَاتِ تَبْکُونَ عَلَی أَعْمَالِکُمْ وَ تَلْتَدمُونَ عَلَی أَنْفُسکُمْ وَ لَتَرَکْتُمْ أَمْوَالَکُمْ لَا حَارِسَ لَهَا وَ لَا خَالِفَ عَلَیْهَا وَ لَهَمَّتْ کُلَّ امْرِئٍ مِنْکُمْ نَفْسُهُ لَا یَلْتَفِتُ إِلَی غَیْرِهَا، وَ لَکِنَّکُمْ نَسیتُمْ مَا ذُکِّرْتُمْ وَ أَمِنْتُمْ مَا حُذِّرْتُمْ، فَتَاهَ عَنْکُمْ رَأْیُکُمْ وَ تَشَتَّتَ عَلَیْکُمْ أَمْرُکُمْ؛ وَ لَوَددْتُ أَنَّ اللَّهَ فَرَّقَ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ أَلْحَقَنِی بمَنْ هُوَ أَحَقُّ بی مِنْکُمْ قَوْمٌ وَ اللَّهِ مَیَامِینُ الرَّأْیِ مَرَاجِیحُ الْحِلْمِ مَقَاوِیلُ بالْحَقِّ مَتَارِیکُ لِلْبَغْیِ، مَضَوْا قُدُماً عَلَی الطَّرِیقَةِ وَ أَوْجَفُوا عَلَی الْمَحَجَّةِ، فَظَفِرُوا بالْعُقْبَی الدَّائِمَةِ وَ الْکَرَامَةِ الْبَارِدَةِ.

أَمَا وَ اللَّهِ لَیُسَلَّطَنَّ عَلَیْکُمْ غُلَامُ ثَقِیفٍ، الذَّیَّالُ الْمَیَّالُ، یَأْکُلُ خَضِرَتَکُمْ وَ یُذیبُ شَحْمَتَکُمْ؛ إِیهٍ أَبَا وَذَحَةَ.

[قال الشریف: الوذحة، الخنفساء و هذا القول یومئ به إلی الحجاج و له مع الوذحة حدیث لیس هذا موضع ذکره].[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(این خطبه در شهر کوفه در سال 38 هجری برای تشویق کوفیان به نبرد نهایی ایراد شد).

ویژگی های پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم:

خداوند پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را فرستاد تا دعوت کننده به حق، و گواه اعمال خلق باشد. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بدون سستی و کوتاهی، رسالت پروردگارش را رسانید، و در راه خدا با دشمنانش بدون عذر تراشی جنگید. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پیشوای پرهیزکاران، و روشنی بخش چشم هدایت شدگان است.

(و از همین خطبه است).

اندرز یاران:

مردم اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است با خبر بودید، از خانه ها کوچ می کردید، در بیابان ها سرگردان می شدید، و بر کردارتان اشک می ریختید و چونان زنان مصیبت دیده بر سر و سینه می زدید سرمایه خود را بدون نگهبان و جانشین رها می کردید و هر کدام از شما تنها به کار خود می پرداختید، و به دیگری توجّهی نداشتید. افسوس، آنچه را به شما تذّکر دادند فراموش کردید، و از آنچه شما را ترساندند، ایمن گشتید گویا عقل از سرتان پریده، و کارهای شما آشفته شده است.

  1. تعریف یارانی که به شهادت رسیدند:

به خدا سوگند، دوست داشتم که خدا میان من و شما جدایی اندازد، و مرا به کسی که نسبت به من سزاوارتر است ملحق فرماید. به خدا سوگند، آنان مردمی بودند، نیک اندیش، ترجیح دهنده بردباری، گویندگان حق، و ترک کنندگان ستم. پیش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند و در به دست آوردن زندگی جاویدان آخرت و کرامت گوارا، پیروز شدند.

خبر از خونریزی و شکمبارگی حجّاج بن یوسف ثقفی:

آگاه باشید، به خدا سوگند پسرکی از طایفه ثقیف (حجّاج بن یوسف) بر شما مسلّط می گردد که هوسباز و گردن کش و ستمگر است، سبزه زارهای «اموال و داراییها» شما را می چرد و چربی شما را آب می کند. ابو وذحه: بس کن.

(وذحه، نوعی سوسک است، چون ماجرایی با حجّاج دارد، او را «ابو وذحه» خطاب فرمود، که اینجا جای آوردن آن نیست «می گویند وذحه، سوسک مخصوصی است و حجّاج را گزید که بدنش ورم کرد و مرد»).

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • وَانٍ: سستی کننده

    • واهِن: ضعف و ناتوانی نشان دهنده

    • مُعَذِّر: بهانه آور

    • صُعُدات: راهها، خاکها

    • تَلتَدمون: از التدام: موقع مصیبت بسینه زدن

    • خالِف: نائب و جانشین

    • حارِس: حافظ و نگهبان

    • تَاهَ: حیران و غائب شد

    • مَیامین: جمع مَیمون: مبارک و خوش یمن

    • مَراجیح: وزین و سنگین

    • مَقاویل: بسیار گوینده

    • مَتاریک: بسیار ترک کننده، جمع متراک

    • أوجَفوا: اسب دوانیدند (بسرعت رفتند)

    • بارِدَة: خنک و گوارا

    • ذَیّال: دامن کش، از ماده ذیل، کنایه است از شخص متکبر

    • مَیّال: ظالم و خارج از حق و عدل

    • یُذیبُ: آب میکند

    • شَحمَة: پیه

    • إیهٍ: بیا، بیاور، اسم فعل است