[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) حین بلغه خبر الناکثین ببیعته و فیها یذم عملهم و یلزمهم دم عثمان و یتهدّدهم بالحرب:

ذمّ الناکثین:

أَلَا وَ إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ [ذَمَرَ] ذَمَّرَ حِزْبَهُ وَ اسْتَجْلَبَ جَلَبَهُ، لِیَعُودَ الْجَوْرُ إِلَی أَوْطَانِهِ وَ یَرْجِعَ الْبَاطِلُ إِلَی نِصَابهِ؛ وَ اللَّهِ مَا أَنْکَرُوا عَلَیَّ مُنْکَراً وَ لَا جَعَلُوا بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ نَصِفاً.

دم عثمان:

وَ إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوهُ وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ؛ [فَإِنْ] فَلَئِنْ کُنْتُ شَرِیکَهُمْ فِیهِ فَإِنَّ لَهُمْ لَنَصِیبَهُمْ مِنْهُ، وَ [إِنْ] لَئِنْ کَانُوا وَلُوهُ دُونِی فَمَا التَّبعَةُ إِلَّا عِنْدَهُمْ، وَ إِنَّ أَعْظَمَ حُجَّتِهِمْ لَعَلَی أَنْفُسهِمْ؛ یَرْتَضِعُونَ أُمّاً قَدْ فَطَمَتْ وَ یُحْیُونَ بدْعَةً قَدْ أُمِیتَتْ. یَا خَیْبَةَ الدَّاعِی، مَنْ دَعَا وَ إِلَامَ أُجِیبَ؟ وَ إِنِّی لَرَاضٍ بحُجَّةِ اللَّهِ عَلَیْهِمْ وَ عِلْمِهِ فِیهِمْ.

التهدید بالحرب:

فَإِنْ أَبَوْا أَعْطَیْتُهُمْ حَدَّ السَّیْفِ وَ کَفَی بهِ شَافِیاً مِنَ الْبَاطِلِ وَ نَاصِراً لِلْحَقِّ، وَ مِنَ الْعَجَب بَعْثُهُمْ [بَعْثَتُهُمْ] إِلَیَّ أَنْ أَبْرُزَ لِلطِّعَانِ وَ أَنْ أَصْبرَ لِلْجِلَاد! هَبلَتْهُمُ الْهَبُولُ، لَقَدْ کُنْتُ وَ مَا أُهَدَّدُ بالْحَرْب وَ لَا أُرْهَبُ بالضَّرْب، وَ إِنِّی لَعَلَی یَقِینٍ مِنْ رَبِّی وَ غَیْرِ شُبْهَةٍ مِنْ دینِی.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(در سال 36 هجری پس از بازگشت فرستادگان امام علیه السّلام از جانب طلحه و زبیر، در سرزمین «ذی قار» این سخنرانی را ایراد کرد):

امام علیه السّلام و شناساندن ناکثین «اصحاب جمل»:

آگاه باشید، که همانا شیطان حزب و یارانش را بسیج کرده و سپاه خود را از هر سو فراهم آورده است، تا بار دیگر ستم را به جای خود نشاند و باطل به جایگاه خویش پایدار شود.

سوگند به خدا ناکثین هیچ گناهی از من سراغ ندارند، و انصاف را بین من و خودشان رعایت نکردند آنها حقّی را می طلبند که خود ترک کردند، و انتقام خونی را می خواهند که خود ریختند.

اگر شریک آنها بودم، پس آنها نیز در این خونریزی سهم دارند، و اگر تنها خودشان خون عثمان را ریختند پس کیفر مخصوص آنهاست مهم ترین دلیل آنها به زیان خودشان است.

می خواهند از پستان مادری شیر بدوشند که خشکیده، بدعتی را زنده می کنند که مدّت ها است مرده، و چه دعوت کننده ای و چه اجابت کنندگانی همانا من به کتاب خدا و فرمانش در باره ناکثین خشنودم.

امّا اگر از آن سرباز زدند با شمشیر تیز پاسخ آنها را خواهم داد، که برای درمان باطل و یاری دادن حق کافی است. شگفتا از من خواستند به میدان نبرد آیم و برابر نیزه های آنان قرار گیرم و ضربت های شمشیر آنها را تحمّل کنم. گریه کنندگان بر آنها بگریند تا کنون کسی مرا از جنگ نترسانده و از ضربت شمشیر نهراسانده است، من به پروردگار خویش یقین داشته و در دین خود شک و تردیدی ندارم.

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • ذَمَّر: تشویق و تحریک کرد 

    • جَلَب: آنچه از جاهای مختلف به یک جا کشانده و جمع میکنند 

    • نِصاب: اصل و جای روئیدنی چیزی 

    • نَصِف: انصاف و عدالت 

    • وَلَوه:ُ متصدی و مباشر آن شده اند 

    • تَبعَة: تعقیب شخص مجرم، نتیجه بد کار بد 

    • یَرتَضِعون: شیر می خواهند، می خواهند بدوشند 

    • فَطَمَت: بچه اش را از شیر جدا کرده است 

    • خَیبَة: یأس و نومیدی، یا خیبة الداعی: چقدر بزرگ است نومیدی دعوت کننده 

    • إلامَ أجیبَ: بسوی چه چیز اجابت شده است

    • أبَوا: خودداری و امتناع کردند 

    • طِعان: جنگ کردن با نیزه 

    • جِلاد: شمشیر زدن، جنگ با شمشیر 

    • هَبلتهُم: در عزای ایشان بنشیند 

    • هَبُول: زن فرزند مرده، یا زنی که اولادش زنده نمی ماند