[hadith]التهدید بالحرب:

فَإِنْ أَبَوْا أَعْطَیْتُهُمْ حَدَّ السَّیْفِ وَ کَفَی بهِ شَافِیاً مِنَ الْبَاطِلِ وَ نَاصِراً لِلْحَقِّ، وَ مِنَ الْعَجَب بَعْثُهُمْ [بَعْثَتُهُمْ] إِلَیَّ أَنْ أَبْرُزَ لِلطِّعَانِ وَ أَنْ أَصْبرَ لِلْجِلَاد! هَبلَتْهُمُ الْهَبُولُ، لَقَدْ کُنْتُ وَ مَا أُهَدَّدُ بالْحَرْب وَ لَا أُرْهَبُ بالضَّرْب، وَ إِنِّی لَعَلَی یَقِینٍ مِنْ رَبِّی وَ غَیْرِ شُبْهَةٍ مِنْ دینِی.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 1، صفحة 671

فرموده است: «و من العجب بعثتهم الیّ ان ابرز للطّعان و ان اصبر للجلاد»،

امام (ع) از تهدید آنها تعجّب می کند زیرا آنها بر شجاعت و جنگجویی و صبر بر مشکلات او واقفند، این سخن را امام (ع) به صورت استهزا و به عنوان تعجّب آورده است. 

فرموده است: «هبلتهم الهبول»، 

یعنی گریه کنندگان به حالشان گریه کنند. این عبارت از کلماتی است که عرب با آن نفرین می کند. 

فرموده است: «لقد کنت و ما اهدّد بالحرب و لا ارهب بالضّرب»،

یعنی از جنگ و ستیز نمی ترسم. 

فرموده است: «و انّی لعلی یقین من ربّی و فی غیر شبهة من دینی»،

این جمله تأکید امام (ع) است بر توانائی اش به جنگ و جذب دلهای شنوندگان به اطمینان به این که وی بحق از جانب خداست تا در جنگ و ستیز با بینش کامل از او پیروی کنند زیرا وقتی که انسان یقین کند که امام (ع) بر حقّ است و یاور دین خداست شبهه باطل در چهره یقینش نیست و بر مقاومتش در سختیها افزوده می شود و توانایی پیکارش افزون می گردد و در ناخوشایندها ثابت قدم می ماند. بر عکس، آنها که چنین نباشند با دل شبهه ناک به جنگ می پردازند و چشم بصیرتشان پوشیده می ماند، یا به متاع دنیا دل می بندند و امور باطل آنها را رهبری می کند.