همانا شیطان یارانش را برانگیزانده، و لشکر خویش را از هر سو فراخوانده، خواهد که ستم به جای خود برقرار باشد و باطل پایدار. به خدا که دامن مرا به گناه آلودن نتوانستند،

و میان من و خود انصاف را کار نبستند.

آنان حقّی را می خواهند که خود واگذاردند -و گریختند-، و خونی را می جویند که خویشتن ریختند. اگر در این کار با ایشان انباز بوده ام آنان نیز گناهکارند، و اگر تنها کرده اند به کیفر آن گرفتارند. خود گناه کرده اند و بر من می خروشند، و از مادر پستان خوشیده شیر می دوشند، و برای زنده کردن بدعتی که مرده است، می کوشند. وه که چه بانگ ناهنجاری. وه چه دعوت کننده زیانکاری، مرا چه که پاسخ دهم باری خوشنودم که داور خداست و علم او کارگشاست.

و اگر سرباز زنند تیغ تیز در کار است، که درمان نابکار است و حق را یار است. شگفتا از من می خواهند به میدان کارزار آیم، و در نبرد پایداری نمایم. مادر بر آنان بگرید،

تاکنون کس مرا از جنگ نهراسانده و از شمشیر نترسانده، که من به خدای خود یقین دارم و در دین خویش شبهتی نیارم.