[hadith]من خطبة له (علیه السلام) بعد غارة الضحاک بن قیس صاحب معاویة علی الحاجّ بعد قصة الحکمین و فیها یستنهض أصحابه لما حدث فی الأطراف‏:

أَیُّهَا النَّاسُ الْمُجْتَمِعَةُ أَبْدَانُهُمْ الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ، کَلَامُکُمْ یُوهِی الصُّمَّ الصِّلَابَ وَ فِعْلُکُمْ یُطْمِعُ فِیکُمُ الْأَعْدَاءَ؛ تَقُولُونَ‏ فِی الْمَجَالِس کَیْتَ وَ کَیْتَ، فَإِذَا جَاءَ الْقِتَالُ قُلْتُمْ حِیدی حَیَاد. مَا عَزَّتْ دَعْوَةُ مَنْ دَعَاکُمْ وَ لَا اسْتَرَاحَ قَلْبُ مَنْ قَاسَاکُمْ، أَعَالِیلُ بأَضَالِیلَ وَ سَأَلْتُمُونِی التَّطْوِیلَ دفَاعَ ذی الدَّیْنِ الْمَطُولِ. لَا یَمْنَعُ الضَّیْمَ الذَّلِیلُ وَ لَا یُدْرَکُ الْحَقُّ إِلَّا بالْجِدِّ. أَیَّ دَارٍ بَعْدَ دَارِکُمْ تَمْنَعُونَ وَ مَعَ أَیِّ إِمَامٍ بَعْدی تُقَاتِلُونَ.

الْمَغْرُورُ وَ اللَّهِ مَنْ غَرَرْتُمُوهُ وَ مَنْ فَازَ بکُمْ فَقَدْ فَازَ وَ اللَّهِ بالسَّهْمِ الْأَخْیَب وَ مَنْ رَمَی بکُمْ فَقَدْ رَمَی بأَفْوَقَ نَاصِلٍ. أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ لَا أُصَدِّقُ قَوْلَکُمْ وَ لَا أَطْمَعُ فِی نَصْرِکُمْ وَ لَا أُوعِدُ الْعَدُوَّ بکُمْ. مَا بَالُکُمْ، مَا دَوَاؤُکُمْ، مَا طِبُّکُمْ؟ الْقَوْمُ رِجَالٌ أَمْثَالُکُمْ. أَ قَوْلًا بغَیْرِ عِلْمٍ وَ غَفْلةً مِنْ غَیْرِ وَرَعٍ وَ طَمَعاً فِی غَیْرِ حَق؟[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(پس از آن که ضحّاک بن قیس از طرف معاویه در سال 38 هجری به کاروان حجّاج بیت اللّه، حمله کرد و اموال آنان را به غارت برد، فرمود):

علل شکست کوفیان:

ای مردم کوفه بدن های شما در کنار هم، امّا افکار و خواسته های شما پراکنده است، سخنان ادّعایی شما، سنگ های سخت را می شکند، ولی رفتار سست شما دشمنان را امیدوار می سازد، در خانه هایتان که نشسته اید، ادّعاها و شعارهای تند سر می دهید، امّا در روز نبرد، می گویید ای جنگ، از ما دور شو، و فرار می کنید.

آن کس که از شما یاری خواهد، ذلیل و خوار است، و قلب رها کننده شما آسایش ندارد. بهانه های نابخردانه می آورید، چون بدهکاران خواهان مهلت، از من مهلت می طلبید و برای مبارزه سستی می کنید.

بدانید که افراد ضعیف و ناتوان هرگز نمی توانند ظلم و ستم را دور کنند، و حق جز با تلاش و کوشش به دست نمی آید، شما که از خانه خود دفاع نمی کنید چگونه از خانه دیگران دفاع می نمایید و با کدام امام پس از من به مبارزه خواهید رفت.

به خدا سوگند فریب خورده، آن کس که به گفتار شما مغرور شود، کسی که به امید شما به سوی پیروزی رود، با کندترین پیکان به میدان آمده است، و کسی که بخواهد دشمن را به وسیله شما هدف قرار دهد، با تیری شکسته، تیراندازی کرده است.

به خدا سوگند صبح کردم در حالی که گفتار شما را باور ندارم، و به یاری شما امیدوار نیستم، و دشمنان را به وسیله شما تهدید نمی کنم.

راستی شما را چه می شود، دارویتان چیست و روش درمانتان کدام است؟ مردم شام نیز همانند شمایند. آیا سزاوار است شعار دهید و عمل نکنید و فراموش کاری بدون پرهیزکاری داشته، به غیر خدا امیدوار باشید؟

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • أهواء: خواسته های نفسانی جمع هوی 

    • یُوهِی: سست میکند 

    • الصُّم الصِّلاب: سنگهای سخت و سفت 

    • کَیتَ کَیتَ: چنین و چنان 

    • حِیدی حَیاد: فرار کن و خود را کنار بکش 

    • عَزَّت: محکم و مستحکم شد 

    • قاساکُم: با شما با سختی و زحمت زندگی و رفتار میکند 

    • أعالیل: عذر و بهانه آورندگان 

    • أضالیل: چیزهای گمراه کننده و بی فایده 

    • مَطول: کسی که در پرداخت دین خود امروز و فردا میکند 

    • ضَیم: ستم و پایمال نمودن

    • فازَ: کامیاب شد 

    • سَهم: اخیب تیری است از تیرهای قمار که سهم و بهره ندارد 

    • أفوَق: تیری که طرف بالای آن که در کمان قرار می گیرد شکسته باشد 

    • ناصِل: تیری که تیغه و جای برنده نداشته باشد 

    • لا أوعِدُ: تهدید نمیکنم 

    • بَال: چیز مهم 

    • طِبّ: چاره و علاج