[hadith]و من کلام له (علیه السلام) فی شأن الحَکَمین و ذمّ أهل الشام:

جُفَاةٌ طَغَامٌ وَ عَبیدٌ أَقْزَامٌ، جُمِعُوا مِنْ کُلِّ أَوْبٍ وَ تُلُقِّطُوا مِنْ کُلِّ شَوْبٍ، مِمَّنْ یَنْبَغِی أَنْ یُفَقَّهَ وَ یُؤَدَّبَ وَ یُعَلَّمَ وَ یُدَرَّبَ وَ یُوَلَّی عَلَیْهِ وَ یُؤْخَذَ عَلَی یَدَیْهِ؛ لَیْسُوا مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ لَا مِنَ الَّذینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِیمانَ.

ألَا وَ إِنَّ الْقَوْمَ اخْتَارُوا لِأَنْفُسهِمْ أَقْرَبَ الْقَوْمِ مِمَّا تُحِبُّونَ [یُحِبُّونَ]، وَ إِنَّکُمُ اخْتَرْتُمْ لِأَنْفُسکُمْ أَقْرَبَ الْقَوْمِ مِمَّا تَکْرَهُونَ؛ وَ إِنَّمَا عَهْدُکُمْ بعَبْد اللَّهِ بْنِ قَیْسٍ بالْأَمْس یَقُولُ إِنَّهَا فِتْنَةٌ، فَقَطِّعُوا أَوْتَارَکُمْ وَ شیمُوا سُیُوفَکُمْ؛ فَإِنْ کَانَ صَادقاً فَقَدْ أَخْطَأَ بمَسیرِهِ غَیْرَ مُسْتَکْرَهٍ، وَ إِنْ کَانَ کَاذباً فَقَدْ لَزمَتْهُ التُّهَمَةُ [التُّهْمَةُ]. فَادْفَعُوا فِی صَدْرِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ بعَبْد اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاس وَ خُذُوا مَهَلَ الْأَیَّامِ وَ حُوطُوا قَوَاصِیَ الْإِسْلَامِ. أَلَا تَرَوْنَ إِلَی بلَادکُمْ تُغْزَی وَ إِلَی صَفَاتِکُمْ تُرْمَی؟[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(در باره دو داور عراق و شام و نکوهش کوفیان فرمود):

وصف شامیان:

شامیان درشت خویانی پست، بردگانی فرو مایه اند که از هر گوشه ای گرد آمده، و از گروه های مختلفی ترکیب یافته اند، مردمی که سزاوار بودند احکام دین را بیاموزند، و تربیت شوند، و دانش فراگیرند، و کار آزموده شوند، و سرپرست داشته باشند، و دستگیرشان کنند، و آنها را به کار مفید وادارند. آنان نه از مهاجرانند و نه از انصار، و نه آنان که خانه و زندگی خود را برای مهاجران آماده کرده، و از جان و دل ایمان آوردند.

نکوهش از انتخاب حکم:

آگاه باشید که شامیان در انتخاب حکم، نزدیک ترین فردی را که دوست داشتند برگزیدند، و شما فردی را که از همه به ناخشنودی نزدیک تر بود انتخاب کردید، همانا سر و کار شما با عبد اللّه پسر قیس است که می گفت: «جنگ فتنه است بند کمان ها را ببرّید و شمشیرها را در نیام کنید».

اگر راست می گفت پس چرا بدون اجبار در جنگ شرکت کرده و اگر دروغ می گفت پس متّهم است. برای داوری عبد اللّه بن عباس را رو در روی عمرو عاص قرار دهید، و از فرصت مناسب استفاده کنید، و مرزهای دور دست کشور اسلامی را در دست خود نگه دارید، آیا نمی بینید که شهرهای شما میدان نبرد شده و خانه های شما هدف تیرهای دشمنان قرار گرفته است.

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • جُفاة: جمع جافی: شخص غلیظ و سختگیر

    • طَغام: اشخاص بی اصل و نسب

    • أقزام: اشخاص رذل

    • کلّ أوب: هر ناحیه، هر طرف

    • تُلُقَّطوا: پیدا و چیده شده اند

    • یُدَرَّبُ: تجربه داده شود

    • تَبَوَّءوا: منزل نموده اند

    • أوتار: جمع وتر: زه کمان، بندی که برای انداختن تیر می کشند

    • شیمُوا: شمشیر را بغلافش بگذارید

    • حُوطوا: محافظت کنید

    • قَواصِی: شهرهای دور، جمع قاصیة