[hadith]أَحْمَدُهُ اسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ وَ اسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِیَتِهِ وَ أَسْتَعِینُهُ فَاقَةً إِلَی کِفَایَتِهِ، إِنَّهُ لَا یَضِلُّ مَنْ هَدَاهُ وَ لَا یَئِلُ مَنْ عَادَاهُ وَ لَا یَفْتَقِرُ مَنْ کَفَاهُ فَإِنَّهُ أَرْجَحُ مَا وُزنَ وَ أَفْضَلُ مَا خُزنَ. وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ شَهَادَةً مُمْتَحَناً إِخْلَاصُهَا مُعْتَقَداً مُصَاصُهَا نَتَمَسَّکُ بهَا أَبَداً مَا أَبْقَانَا وَ نَدَّخِرُهَا لِأَهَاوِیلِ مَا یَلْقَانَا، فَإِنَّهَا عَزیمَةُ الْإِیمَانِ وَ فَاتِحَةُ الْإِحْسَانِ وَ مَرْضَاةُ الرَّحْمَنِ وَ مَدْحَرَةُ الشَّیْطَانِ.

وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بالدِّینِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأْثُورِ وَ الْکِتَاب الْمَسْطُورِ وَ النُّورِ السَّاطِعِ وَ الضِّیَاءِ اللَّامِعِ وَ الْأَمْرِ الصَّادعِ، إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ احْتِجَاجاً بالْبَیِّنَاتِ وَ تَحْذیراً بالْآیَاتِ وَ تَخْوِیفاً بالْمَثُلَاتِ.

وَ النَّاسُ فِی فِتَنٍ انْجَذَمَ فِیهَا حَبْلُ الدِّینِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِی الْیَقِینِ وَ اخْتَلَفَ النَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ الْأَمْرُ وَ ضَاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِیَ الْمَصْدَرُ، فَالْهُدَی خَامِلٌ وَ الْعَمَی شَامِلٌ، عُصِیَ الرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ الشَّیْطَانُ وَ خُذلَ الْإِیمَانُ، فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَکَّرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْ‏ سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُکُهُ، أَطَاعُوا الشَّیْطَانَ فَسَلَکُوا مَسَالِکَهُ وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ، بهِمْ سَارَتْ أَعْلَامُهُ وَ قَامَ لِوَاؤُهُ فِی فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بأَظْلَافِهَا وَ قَامَتْ عَلَی سَنَابکِهَا، فَهُمْ فِیهَا تَائِهُونَ حَائِرُونَ جَاهِلُونَ مَفْتُونُونَ فِی خَیْرِ دَارٍ وَ شَرِّ جِیرَانٍ، نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ کُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُکْرَمٌ.

و منها یعنی آل النبی علیه الصلاة و السلام‏:

هُمْ مَوْضِعُ سرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَیْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُکْمِهِ وَ کُهُوفُ کُتُبهِ وَ جِبَالُ دینِهِ، بهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ.‏

وَ مِنْهَا [فِی الْمُنَافِقِینَ‏] یَعْنِی قَوْماً آخَرِینَ‏:

زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ. لَا یُقَاسُ بآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مِنْ هَذهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا یُسَوَّی بهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً، هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ، إِلَیْهِمْ یَفِی‏ءُ الْغَالِی وَ بهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَایَةِ وَ فِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ. الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَی أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَی مُنْتَقَلِهِ.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(پس از بازگشت از نبرد صفّین‏ در سال 38 هجری ایراد فرمود).

ستایش پروردگار

ستایش می کنم خداوند او را، برای تکمیل نعمت های او و تسلیم بودن برابر بزرگی او و ایمن ماندن از نافرمانی او. و در رفع نیازها از او یاری می طلبم زیرا آن کس را که خدا هدایت کند، هرگز گمراه نگردد، و آن را که خدا دشمن دارد، هرگز نجات نیابد و هر آن کس را که خداوند بی نیاز گرداند، نیازمند نخواهد شد. پس ستایش خداوند گران سنگ ترین چیز است، و برترین گنجی است که ارزش ذخیره شدن دارد.

و گواهی می دهم که جز خدای یکتای بی شریک، معبودی نیست، شهادتی که اخلاص آن آزموده و پاکی و خلوص آن را باور داریم و تا زنده ایم بر این باور استواریم، و آن را برای صحنه های هولناک روز قیامت ذخیره می کنیم، زیرا شهادت به یگانگی خدا، نشانه استواری ایمان، باز کننده درهای احسان، مایه خشنودی خدای رحمان، و دور کننده شیطان است.

ویژگی های پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله

و شهادت می دهم که محمّد (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بنده خدا و فرستاده اوست. خداوند او را با دینی آشکار، و نشانه ای پایدار و قرآنی نوشته شده و استوار و نوری درخشان و چراغی تابان و فرمانی آشکار کننده فرستاد تا شک و تردیدها را نابود سازد و با دلائل روشن استدلال کند، و با آیات الهی مردم را پرهیز دهد، و از کیفرهای الهی بترساند.

شناخت عصر جاهلیّت

خدا پیامبر اسلام را زمانی فرستاد که مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته های دین پاره شده و ستون های ایمان و یقین ناپایدار بود. در اصول دین اختلاف داشته، و امور مردم پراکنده بود، راه رهایی دشوار و پناهگاهی وجود نداشت، چراغ هدایت بی نور، و کور دلی همگان را فرا گرفته بود.

خدای رحمان معصیت می شد و شیطان یاری می گردید، ایمان بدون یاور مانده و ستون های آن ویران گردیده و نشانه های آن انکار شده، راه های آن ویران و جاده های آن کهنه و فراموش گردیده بود. مردم جاهلی شیطان را اطاعت می کردند و به راه های او می رفتند و در آبشخور شیطان سیراب می شدند.

با دست مردم جاهلیت، نشانه های شیطان، آشکار و پرچم او بر افراشته گردید. فتنه ها، مردم را لگد مال کرده و با سم های محکم خود نابودشان کرده و پا بر جا ایستاده بود.

امّا مردم حیران و سرگردان، بی خبر و فریب خورده، در کنار بهترین خانه (کعبه) و بدترین همسایگان (بت پرستان) زندگی می کردند. خواب آنها بیداری، و سرمه چشم آنها اشک بود، در سرزمینی که دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامی بود.

ویژگی‏ های اهل بیت علیهم السّلام

عترت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم جایگاه اسرار خداوندی و پناهگاه فرمان الهی و مخزن علم خدا و مرجع احکام اسلامی، و نگهبان کتاب‏های آسمانی و کوه‏های همیشه استوار دین خدایند خدا به وسیله اهل بیت علیهم السّلام پشت خمیده دین را راست نمود و لرزش و اضطراب آن را از میان برداشت.

  1. سیمای فاسدان

برابر فاسدانی که تخم گناه افشاندند، و با آب غرور و فریب آبیاری کردند، و محصول آن را که جز عذاب و بدبختی نبود برداشتند.

  1. جایگاه آل محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

کسی را با خاندان رسالت نمی‏شود مقایسه کرد و آنان که پرورده نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم أساس دین، و ستون‏های استوار یقین می‏باشند. شتاب کننده، باید به آنان بازگردد و عقب مانده باید به آنان بپیوندد زیرا ویژگی‏های حقّ ولایت به آنها اختصاص دارد و وصیّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نسبت به خلافت مسلمین و میراث رسالت، به آنها تعلّق دارد. هم اکنون (که خلافت را به من سپردید) حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جایگاهی که از آن دور مانده بود، باز گردانده شد.

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • إستسلام: اظهار تسلیم نمودن 

    • إستعصام: درخواست مصونیت نمودن 

    • فاقَة: فقر و احتیاج 

    • لا یَئل: نجات و خلاص نمی یابد 

    • أرجح: سنگین ترین 

    • مُصاص: خالص هر چیز 

    • نَدّخِر: ذخیره می کنیم 

    • أهاویل: ترسها و هراسها 

    • مَدحَرَة: دور کننده، بر طرف کننده

    • أمر صادع: فرمان روشن کننده و جداکننده 

    • إزاحة للشبهات: برطرف کردن و روش نمودن شبهه ها 

    • مَثُلات: عذابها و عقوبتها، جمع مثلة

    • إنجَذَم: بریده و قطع شده بود 

    • تَزَعزَعَت: بحرکت و اضطراب آمده بود 

    • سَواری: پایه ها و ستونها جمع ساریه 

    • نَجر: اصل و مبنی 

    • خامِل: گمنام. و خاموش 

    • خُذل: از یاری آن دست کشیده شده بود 

    • انهارَت دَعائمه: فرو ریخته بود ستونهایش 

    • دَرَسَت: کهنه شده بود 

    • عَفَت: محو و گرد آلود شده بود 

    • شُرُک: جمع شراک: راه ورود بآب 

    • داسَت: درو کرد 

    • أخفاف: جمع خف: چکمه، پای شتر و فیل 

    • وُطِئت: پایمال نمود 

    • أظلاف: جمع ظلف: سم حیوان مثل گاو و گوسفند 

    • سَنابک: جمع سنبک: نوک و سر سمّ حیوان 

    • تائهون: سرگردانها 

    • سُهود: بیداری و بیخوابی 

    • کُحل: سرمه چشم 

    • دُموع: جمع دمع: اشک چشم

    • لَجَأ: پناهگاه 

    • عَیبَة: ظرف و خورجین 

    • مَوئل: محل بازگشت‏

    • انحِناء: خمیدگی پشت 

    • ارتِعاد: بلرزش افتادن 

    • فَرائص: جمع فریصه: گوشتهای شانه و پهلو 

    • حَصَدوا: دور کردند 

    • ثُبور: هلاکت 

    • یَفییء: برمیگردد