[hadith]وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بالدِّینِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأْثُورِ وَ الْکِتَاب الْمَسْطُورِ وَ النُّورِ السَّاطِعِ وَ الضِّیَاءِ اللَّامِعِ وَ الْأَمْرِ الصَّادعِ، إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ احْتِجَاجاً بالْبَیِّنَاتِ وَ تَحْذیراً بالْآیَاتِ وَ تَخْوِیفاً بالْمَثُلَاتِ.[/hadith]
پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 1، ص: 275
امام (علیه السلام) بعد از تحکیم پایه های شهادت به توحید و یگانگی خدا به سراغ دوّمین و مهمترین اصل بعد از توحید یعنی شهادت به نبوّت می رود و می فرماید: «من گواهی می دهم که محمّد بنده و فرستاده اوست» (وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ).
آری پیش از آن که رسول خدا باشد بنده خاصّ او بود و تا بنده خاص نباشد به مقام رسالت نمی رسد ضمناً پاسخی است به آنها که رسولان خدا را تا سرحدّ الوهیت بالا می بردند و بزرگترین افتخار آنان را که عبودیتشان بود از آنها می گرفتند.
سپس رسالت و مأموریت پیامبر را این چنین توصیف می کند، می فرماید: «او را با دین و آیین آشکار و نشانه روشن و کتاب نوشته شده و نور درخشان و روشنایی تابنده و امر و فرمان قاطع و بی پرده فرستاد» (اَرْسَلَهُ بالدّینِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأثُورِ(1) وَ الْکِتاب الْمَسطُورِ، وَالنُّورِ السّاطِعِ(2) وَ الضِّیاءِ اللامِعِ، وَ الاَمْرِ الصّادعِ(3)).
در این که این تعبیرات ششگانه عمیق و پرمحتوا اشاره به چه اموری است تفسیرهای گوناگونی وجود دارد.
نخست این که «دین مشهور» اشاره به آیین اسلام و «علم مأثور» اشاره به معجزات و «کتاب مسطور» اشاره به قرآن و «نور ساطع» اشاره به علوم الهی پیامبر و «ضیاء لامع» اشاره به سنّت آن حضرت و «امر صادع» (به قرینه آیه «فَاصْدَعْ بما تُؤمَرُ»)(4) اشاره به ترک تقیّه و اظهار توحید بدون پرده در برابر مشرکان و مخالفان است.
این احتمال نیز وجود دارد که «نور ساطع» و «ضیاء لامع» توضیحات بیشتری درباره قرآن مجید باشد چرا که قرآن مایه روشنایی افکار و جوامع انسانی است.
سپس به هدف نهایی رسالت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و آوردن قرآن مجید و معجزات و قوانین و احکام الهی می پردازد و می فرماید: هدف از این بعثت و تجهیزات همراه پیامبر، چند چیز بود. هدف این بود که «شبهات را از میان بردارد و با دلایل و منطق روشن استدلال کند و به وسیله آیات الهی مردم را از مخالفت خدا برحذر دارد و از کیفرهایی که به دنبال مخالفت دامنگیرشان می شود بترساند» (اِزاحَةً(5) لِلشُّبُهاتِ، وَ احْتِجاجاً بالْبَیِّناتِ، وَ تَحْذیراً بالآیاتِ وَ تَخْویفاً بالمَثُلاتِ(6)).
در تفسیر این چهار تعبیر نیز می توان گفت که «اِزاحةً لِلشُّبُهاتِ» اشاره به حقایقی است که در پرتو براهین الهی روشن می شود و هرگونه شک و شبهه را می زداید و «وَاحْتِجاجاً بالْبَیِّناتِ» اشاره به معجزات حسّی است که برای گروهی که استدلالات عقلی، آنان را قانع نمی کند، موجب یقین و ایمان است و «تحذیر به آیات» تهدید به مجازاتهای اخروی و «تخویف به مثلات» تهدید به مجازاتهای دنیوی است همان گونه که در قرآن به آن اشاره شده است، می فرماید: «وَیَسْتَعْجِلُونَکَ بالسَّیِئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مَنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ; آنها پیش از حسنه و رحمت الهی از تو تقاضای شتاب در سیئه و عذاب می کنند با این که پیش از آنها بلاهای عبرت انگیز، بر گذشتگان نازل شده است».(7)
پی نوشت:
-
«مأثور» از ماده «اثر» به معنای علامت و نشانه ای است که از چیزی باقی می ماند و به همین دلیل علوم بازمانده از پیشینیان را «علم مأثور» می نامند.
-
«ساطع» از مادّه «سطوع» به معنای منتشر ساختن است و به معنای بلند شدن و بر افراشته شدن نیز آمده است بنابراین نور ساطع به معنای روشنایی گسترده و منتشر است.
-
«صادع» از مادّه «صدع» در اصل به معنای ایجاد شکاف در اجسام سفت و محکم است سپس به هر گونه قاطعیّت اطلاق شده است.
-
سوره حجر، آیه 94.
-
«ازاحة» از مادّه «زیح» (بر وزن زید) به معنای دور شدن است بنابراین ازاحة به معنای دور کردن و ظاهر نمودن می آید.
-
«مثلات» جمع «مثله» (بر وزن عضله) به معنای بلا و مصیبت و ناراحتی است که بر انسان نازل می شود و مثال و عبرتی برای دیگران می گردد (مفردات راغب، تحقیق، صحاح و مجمع البحرین).
-
سوره رعد، آیه 6.