[hadith]الحَثّ علی التآلُف:
لِیَتَأَسَّ صَغِیرُکُمْ بکَبیرِکُمْ، وَ لْیَرْأَفْ کَبیرُکُمْ بصَغِیرِکُمْ؛ وَ لَا تَکُونُوا کَجُفَاةِ الْجَاهِلِیَّةِ، لَا فِی الدِّینِ یَتَفَقَّهُونَ وَ لَا عَنِ اللَّهِ یَعْقِلُونَ، کَقَیْضِ بَیْضٍ فِی أَدَاحٍ یَکُونُ کَسْرُهَا وِزْراً، وَ یُخْرِجُ حِضَانُهَا شَرّاً.
الناسُ آخِر الزمان:
أَیُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِینِ الْبَاطِلِ، لَمْ یَطْمَعْ فِیکُمْ مَنْ لَیْسَ مِثْلَکُمْ وَ لَمْ یَقْوَ مَنْ قَوِیَ عَلَیْکُمْ، لَکِنَّکُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِی إِسْرَائِیلَ، وَ لَعَمْرِی لَیُضَعَّفَنَّ لَکُمُ التِّیهُ مِنْ بَعْدی أَضْعَافاً بمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ وَ قَطَعْتُمُ الْأَدْنَی وَ وَصَلْتُمُ الْأَبْعَدَ. وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِیَ لَکُمْ، سَلَکَ بکُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ وَ کُفِیتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادحَ عَنِ الْأَعْنَاقِ.
بَنو أمیّة:
افْتَرَقُوا بَعْدَ أُلْفَتِهِمْ وَ تَشَتَّتُوا عَنْ أَصْلِهِمْ، فَمِنْهُمْ آخِذٌ بغُصْنٍ أَیْنَمَا مَالَ مَالَ مَعَهُ، عَلَی أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی سَیَجْمَعُهُمْ لِشَرِّ یَوْمٍ لِبَنِی أُمَیَّةَ کَمَا تَجْتَمِعُ قَزَعُ الْخَرِیفِ، یُؤَلِّفُ اللَّهُ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَجْمَعُهُمْ رُکَاماً کَرُکَامِ السَّحَاب، ثُمَّ یَفْتَحُ [اللَّهُ] لَهُمْ أَبْوَاباً، یَسیلُونَ مِنْ مُسْتَثَارِهِمْ کَسَیْلِ الْجَنَّتَیْنِ حَیْثُ لَمْ تَسْلَمْ عَلَیْهِ قَارَةٌ وَ لَمْ تَثْبُتْ عَلَیْهِ أَکَمَةٌ وَ لَمْ یَرُدَّ سَنَنَهُ رَصُّ طَوْدٍ وَ لَا حِدَابُ أَرْضٍ، یُذَعْذعُهُمُ اللَّهُ فِی بُطُونِ أَوْدیَتِهِ، ثُمَّ یَسْلُکُهُمْ یَنابیعَ فِی الْأَرْضِ یَأْخُذُ بهِمْ مِنْ قَوْمٍ حُقُوقَ قَوْمٍ وَ یُمَکِّنُ لِقَوْمٍ فِی دیَارِ قَوْمٍ، وَ ایْمُ اللَّهِ لَیَذُوبَنَّ مَا فِی أَیْدیهِمْ بَعْدَ الْعُلُوِّ وَ التَّمْکِینِ کَمَا تَذُوبُ الْأَلْیَةُ عَلَی النَّارِ.[/hadith]
ترجمه (محمد دشتی):
(بر أساس نقل مرحوم کلینی در روضه کافی، چون این خطبه دنباله خطبه 288، آورده شده، پس امام آن را در شهر مدینه ایراد کرده است).
احترام متقابل اجتماعی:
باید خردسالان شما از بزرگان شما پیروی کنند، و بزرگ سالان شما نسبت به خردسالان مهربان باشند، و چونان ستم پیشگان جاهلیّت نباشید، که نه از دین آگاهی داشتند و نه در خدا اندیشه می کردند، همانند تخم افعی در لانه پرندگان نباشید که شکستن آن گناه و نگهداشتن آن شر و زیانبار است. (بجای جوجه، ماری از آن بیرون می آید).
علل پیروزی و شکست ملّت ها:
ای مردم اگر دست از یاری حق بر نمی داشتید، و در خوار ساختن باطل سستی نمی کردید، هیچ گاه آنان که به پایه شما نیستند در نابودی شما طمع نمی کردند، و هیچ قدرتمندی بر شما پیروز نمی گشت، امّا چونان امّت بنی اسراییل در حیرت و سرگردانی فرو رفتید، به جانم سوگند سرگردانی شما پس از من بیشتر خواهد شد. چرا که به حق پشت کردید، و با نزدیکان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بریده به بیگانه ها نزدیک شدید. آگاه باشید اگر از امام خود پیروی می کردید، شما را به راهی هدایت می کرد که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم رفته بود، و از اندوه بیراهه رفتن در امان بودید، و بار سنگین مشکلات را از دوش خود بر می داشتید.
آینده بنی امیّه:
مسلمانان، پس از وحدت و برادری به جدایی و تفرقه رسیدند، و از ریشه و اصل خویش پراکنده شدند. تنها گروهی شاخه درخت توحید را گرفتند، و به هر طرف که روی آورد همسو شدند. امّا خداوند مسلمانان را به زودی برای بدترین روزی که بنی امیّه در پیش دارند جمع خواهد کرد، آن چنانکه قطعات پراکنده ابرها را در فصل پاییز جمع می کند. خدا میان مسلمانان ألفت ایجاد می کند، و بصورت ابرهای فشرده در می آورد، آنگاه درهای پیروزی به رویشان می گشاید، که مانند سیلی خروشان از جایگاه خود بیرون می ریزند. «چونان «سیل عرم» که در باغستان «شهر سبا» را در هم کوبید، و در برابر آن سیل هیچ بلندی و تپّه ای بر جای نماند، نه کوههای بلند و محکم، و نه بر آمدگیهای بزرگ، توانستند برابر آن مقاومت کنند».
خداوند بنی امیّه را مانند آب در درون درّه ها و رودخانه ها پراکنده و پنهان می کند، سپس چون چشمه سارها بر روی زمین جاری می سازد، تا حق برخی از مردم را از بعضی دیگر بستاند، و گروهی را توانایی بخشیده در خانه های دیگران سکونت دهد. به خدا سوگند بنی امیّه پس از پیروزی و سلطه گری، همه آنچه را که به دست آوردند از کفشان می رود، چنانکه چربی بر روی آتش آب شود
واژگان (عمران علیزاده):
-
لِیَتَأسّ: باید اقتداء کند
-
لِیَرأف: باید رأفت و مهربانی کند
-
قَیض بَیض: پوست بیرونی تخم مرغ
-
أداح: ریگزارهائی که شتر مرغ در آنها تخم گذاشته است
-
حِضان: حفظ و نگهداری شده (منظور جوجه است)
-
تِهتُم: سرگردان شدید
-
مَتاه: حیران و سرگردان شدن
-
ثِقل فادح: بار بسیار سنگین
-
قَزَع: ابرهای متفرق
-
خَریف: پائیز
-
رُکام: ابرهای انباشته شده
-
مُستَثَار: محل حرکت برای گرفتن انتقام
-
سَیل الجَنّتَین: سیل دو باغ: سیلی که قرآن آنرا «سیل العرم» نامیده است که در شهر «سبأ» جاری شد
-
قارَة: زمین مطمئن و مسطح
-
أکمَة: زمین سفت و مرتفع
-
سَنَن: جریان سیل منظور است
-
رَصّ طَود: منظمی کوه، طود: کوه
-
یُذَعذعُ: متفرق می کند، می غلطاند
-
بُطون أودیَة: دره ها
-
یَذوبَنّ: حتما آب می شود
-
ألیَة: دنبه گوسفند
-