[hadith]الحَثّ علی التآلُف:

لِیَتَأَسَّ صَغِیرُکُمْ بکَبیرِکُمْ، وَ لْیَرْأَفْ کَبیرُکُمْ بصَغِیرِکُمْ؛ وَ لَا تَکُونُوا کَجُفَاةِ الْجَاهِلِیَّةِ، لَا فِی الدِّینِ یَتَفَقَّهُونَ وَ لَا عَنِ اللَّهِ یَعْقِلُونَ، کَقَیْضِ بَیْضٍ فِی أَدَاحٍ یَکُونُ کَسْرُهَا وِزْراً، وَ یُخْرِجُ حِضَانُهَا شَرّاً.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 6، ص: 411-407

خطبه در یک نگاه:

این خطبه از سه بخش تشکیل شده است

:

در بخش اوّل، امام علیه السلام مردم را به احترام متقابل یکدیگر تشویق می کند. به کوچک ترها دستور می دهد از بزرگ ترها پیروی کنند و به بزرگ ترها با لطف و مهربانی رفتار نمایند و همچون سنگدلان و ستم پیشگان عصر جاهلیّت نباشند

.

در بخش دوّم از آینده بنی امیّه خبر می دهد که بر همه چیز مسلّط می شوند؛ چرا که مسلمین دچار تفرقه شده و از اصل خویش دور مانده اند. آن ها در اقصی نقاط بلاد اسلامی نفوذ می کنند؛ ولی چندان نمی گذرد که آن چه را به دست آورده اند از دست می دهند

.

در بخش سوّم از علل شکست مسلمین در آخر زمان خبر می دهد که عمدتاً یاری نکردن حق و سستی در مبارزه با باطل و تنها گذاشتن پیشوایان عادل است.

سه دستور مهم اخلاقی:

امام(علیه السلام) در این عبارت کوتاه و پرمعنا سه دستور مهم اخلاقی و اجتماعی داده است که عمل به آن، پیوندهای جامعه را تحکیم می بخشد; نخست می فرماید: «باید خردسالان شما به بزرگ سالانتان تأسّی جویند و از آنان پیروی کنند» (لِیَتَأَسَّ(1) صَغِیرُکُمْ بکَبیرِکُمْ).

زیرا از یک سو بزرگ سالان، تجربیات بیش تری دارند و سرد و گرم روزگار را چشیده و از خیر و شرّ امور آگاه ترند و از سوی دیگر آن ها دوران پر شور و شرّ جوانی را پشت سر گذاشته و آرامش و آرایش اخلاقی بیش تری پیدا کرده و به سنن و آداب اجتماعی آشناتر شده اند; گرچه این یک قاعده کلی نیست و قطعاً استثنائاتی دارد; ولی به صورت یک حکم غالبی قابل انکار نیست.

دستور دوّم می فرماید: «و بزرگ سالانتان نیز باید نسبت به کودکانتان مهربان باشند» (وَلْیَرْأَفْ(2) کَبیرُکُمْ بصَغِیرِکُمْ).

ضعف های آن ها را جبران کنند و تجربیات خود را به آن ها منتقل سازند و از خطاهای آنان تا آن جا که ممکن است چشم پوشی نمایند و به آنان در همه چیز کمک کنند.

اگر این دو اصل در جامعه رعایت شود نسل های جدید و قدیم چنان به هم می پیوندند که می توانند صف واحدی همچون بنیان مرصوص تشکیل دهند. در غیر این صورت، جنگ میان نسل های جدید و قدیم، فضای جامعه را تاریک خواهد کرد.

و در سوّمین دستور که در واقع تأکیدی است بر دستورهای پیشین می فرماید: «همچون سنگ دلان دوران جاهلیّت نباشید که نه آگاهی از دین داشتند و نه به دستورات الهی می اندیشیدند» (وَ لاَ تَکُونُوا کَجُفَاةِ(3) الْجَاهِلِیَّةِ: لاَ فِی الدِّینِ یَتَفَقَّهُونَ، وَ لاَ عَنِ اللهِ یَعْقِلُونَ).

آری، افراد نادان که نه تربیت دینی یافته اند و نه عقل و خرد خویش را به کار گرفته اند مردمی خشن و بی انصاف و بی ادب و در مجموع برای جامعه مشکل آفرین می باشند; نه به صغیر رحم می کنند و نه از کبیر پند می پذیرند.

سپس امام(علیه السلام) این گروه را با ذکرمثالی کاملا معرفی می کند و می فرماید: «مبادا همچون تخم (افعی) در محل تخم گذاری پرندگان باشید که شکستن آن گناه است (زیرا گمان می رود تخم پرنده باشد) ولی جوجه آن شرّ و زیانبار است (چون در حقیقت، تخم افعی است)» (کَقَیْضِ(4) بَیْض فِی أَدَاح(5) یَکُونُ کَسْرُهَا وِزْراً، وَ یُخْرِجُ حِضَانُهَا(6) شَرّاً).

اشاره به این که نکند در عین این که ظاهر شما اسلام است باطنتان همچون جفات و سنگ دلان دوران جاهلیّت باشد و افراد صالح در طرز برخورد با شما گرفتار شک و تردید شوند. اگر معامله صدق و امانت اسلامی کنند می ترسند باطن، بوی نفاق جاهلیّت دهد و اگر برخوردی همچون برخورد با منافقان داشته باشند از آن بیم دارند که باطن شما باطن نیکان و پاکان باشد.

معروف است که شترمرغ و همچنین مرغ سنگ خواره (مرغی که در بیابان ها زندگی می کند و با منقار خود سنگ ها را می شکند) رمل های بیابان را کنار می زند و در آن تخم می گذارد و نیز افعی ها و مارها در چنین جاهایی تخم گذاری می کنند; از این رو هنگامی که انسان با چنین تخم هایی در بیابان رو به رو می شود، نمی داند تخم مار افعی است یا تخم سنگ خواره و شترمرغ و در طرز رفتار با آن گرفتار شک و تردید می شود یا به تعبیر دیگر: انسان خشن و سنگ دل صورتش صورت انسان است و درونش مملوّ از شرّ و فساد ; همچون تخم هایی که صورتش تخم پرندگان است و درونش افعی خطرناک. امام(علیه السلام) با این تشبیه جالب و کم نظیر، مشکلات زندگی با افراد منافق را ترسیم فرموده است.(7)


پی نوشت:

  1. «لیتأسّ» از ماده «اسوه» (بر وزن عروه) به معنای پیروی کردن از دیگری است.

  2. «لیرأف» از مادّه «رأفت» به معنای مهربانی گرفته شده است.

  3. «جفاة» جمع «جافی» از ماده «جفا» به معنای خشونت گرفته شده است و به افراد خشن «جافی» می گویند.

  4. «قیض» به معنای پوست تخم مرغ و نیز به معنای شکافته شدن و ترکیدن (پوست تخم مرغ) نیز آمده است.

  5. «أداح» جمع «أدحی» (بر وزن سنّی) به معنای محل تخم گذاری شتر مرغ در شن هاست و از ماده «دحو» (بر وزن نهر) به معنای گسترش گرفته شده است.

  6. «حضان» به معنای تخمی است که زیر شکم پرنده برای جوجه شدن قرار گرفته است; از ماده «حضانت» به معنای زیر بال و پر گرفتن گرفته شده است.

سند خطبه

:

این خطبه را پیش از مرحوم سیّد رضی، سلیم بن قیس در کتاب خود آورده و در جلد هشتم کافی نیز بخش هایی از آن نقل شده است. نویسنده مصادر نهج البلاغه بعد از ذکر این مطلب می گوید: از روایت کافی و شیخ مفید در ارشاد بر می آید که این خطبه و آن چه در خطبه 86 (مطابق نسخه صبحی صالح 88) بیان شده یک خطبه بوده است. (مصادر نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 403

).