[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) و فیها بیان للأسباب التی تهلک الناس: 

أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ یَقْصِمْ جَبَّارِی دَهْرٍ قَطُّ إِلَّا بَعْدَ تَمْهِیلٍ وَ رَخَاءٍ، وَ لَمْ یَجْبُرْ عَظْمَ أَحَدٍ مِنَ الْأُمَمِ إِلَّا بَعْدَ أَزْلٍ وَ بَلَاءٍ، وَ فِی دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْبٍ وَ مَا اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْبٍ مُعْتَبَرٌ، وَ مَا کُلُّ ذی قَلْبٍ بلَبیبٍ وَ لَا کُلُّ ذی سَمْعٍ بسَمِیعٍ وَ لَا کُلُّ [ذی] نَاظِرٍ ببَصِیرٍ.

فَیَا عَجَباً! وَ مَا لِیَ لَا أَعْجَبُ مِنْ خَطَإِ هَذهِ الْفِرَقِ عَلَی اخْتِلَافِ حُجَجِهَا فِی دینِهَا، لَا یَقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبیٍّ وَ لَا یَقْتَدُونَ بعَمَلِ وَصِیٍّ وَ لَا یُؤْمِنُونَ بغَیْبٍ وَ لَا یَعِفُّونَ عَنْ عَیْبٍ، یَعْمَلُونَ فِی الشُّبُهَاتِ وَ یَسیرُونَ فِی الشَّهَوَاتِ، الْمَعْرُوفُ فِیهِمْ مَا عَرَفُوا وَ الْمُنْکَرُ عِنْدَهُمْ مَا أَنْکَرُوا، مَفْزَعُهُمْ فِی الْمُعْضِلَاتِ إِلَی أَنْفُسهِمْ وَ تَعْوِیلُهُمْ فِی الْمُهِمَّاتِ عَلَی آرَائِهِمْ، کَأَنَّ کُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ إِمَامُ نَفْسهِ، قَدْ أَخَذَ مِنْهَا فِیمَا یَرَی بعُرًی ثِقَاتٍ وَ أَسْبَابٍ مُحْکَمَاتٍ.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(به نقل برخی از شارحان، این خطبه در سال 36 هجری پس از قتل عثمان در مدینه ایراد شد).

عوامل هلاکت انسانها:

پس از ستایش پروردگار، خدا هرگز جبّاران دنیا را در هم نشکسته مگر پس از آن که مهلت های لازم و نعمت های فراوان بخشید، و هرگز استخوان شکسته ملّتی را باز سازی نفرمود مگر پس از آزمایش ها و تحمّل مشکلات. مردم در سختی هایی که با آن روبرو هستید و مشکلاتی که پشت سر گذاردید، درس های عبرت فراوان وجود دارد. نه هر که صاحب قلبی است خردمند است، و نه هر دارنده گوشی شنواست، و نه هر دارنده چشمی بیناست.

در شگفتم، چرا در شگفت نباشم از خطای گروه های پراکنده با دلایل مختلف که هر یک در مذهب خود دارند نه گام بر جای گام پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم می نهند، و نه از رفتار جانشین او پیروی می کنند، نه به غیب ایمان می آورند و نه خود را از عیب بر کنار می دارند، به شبهات عمل می کنند و در گرداب شهوات غوطه ورند، نیکی در نظرشان همان است که می پندارند، و زشتی ها همان است که آنها منکرند.

در حل مشکلات به خود پناه می برند، و در مبهمات تنها به رأی خود تکیه می کنند، گویا هر کدام، امام و راهبر خویش می باشند که به دستگیره های مطمئن و اسباب محکمی که خود باور دارند چنگ می زنند.

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • لَم یَقصِم: نشکسته است و هلاک نکرد، قصم، بمعنی شکستن 

    • جَبّاری: اشخاص متکبر و سرکش 

    • تَمهیل: در پی آمال و آرزوها رفتن 

    • لَم یَجبُر: جبران و شکسته بندی نکرد 

    • عَتب: سرزنش و ناراحتی و خشم 

    • مُعتَبَر: عبرت گرفتن

    • لا یَقتَصّون: پیروی و تعقیب نمی کنند 

    • أثَر: نشانه و رد پا 

    • لا یَعِفّون: دست برنمی دارند، خودداری نمی کنند، از ماده عفت 

    • مَفزَع: محلی که موقع ترس انسان به آنجا پناه می برد، (پناهگاه) 

    • مُعضِلات: کارهای مشکل جمع معضلة 

    • تَعویل: تکیه و اعتماد کردن