[hadith]و من کلام له (علیه السلام) یصف أصحاب رسول الله و ذلک یوم صفین حین أمر الناس بالصلح‏:

وَ لَقَدْ کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا، مَا یَزیدُنَا ذَلِکَ إِلَّا إِیمَاناً وَ تَسْلِیماً وَ مُضِیّاً عَلَی‏ اللَّقَمِ وَ صَبْراً عَلَی مَضَضِ الْأَلَمِ وَ جِدّاً فِی جِهَاد الْعَدُوِّ، وَ لَقَدْ کَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَ الْآخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا یَتَصَاوَلَانِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَیْنِ یَتَخَالَسَانِ أَنْفُسَهُمَا أَیُّهُمَا یَسْقِی صَاحِبَهُ کَأْسَ الْمَنُونِ فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّا، فَلَمَّا رَأَی اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بعَدُوِّنَا الْکَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَیْنَا النَّصْرَ حَتَّی اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِیاً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ؛ وَ لَعَمْرِی لَوْ کُنَّا نَأْتِی مَا أَتَیْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّینِ عَمُودٌ وَ لَا اخْضَرَّ لِلْإِیمَانِ عُودٌ وَ ایْمُ اللَّهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً وَ لَتُتْبعُنَّهَا نَدَما.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(برخی این خطبه را به آغاز سال 37 هجری نسبت به تحرّکات معاویه در بصره، و برخی در یکی از روزهای جنگ صفّین نسبت می دهند):

یاد مبارزات دوران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در صفّین:

در رکاب پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بودیم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود جنگ می کردیم، که این مبارزه برایمان و تسلیم ما می افزود، و ما را در جادّه وسیع حقّ و صبر و برد باری برابر ناگواریها و جهاد و کوشش برابر دشمن، ثابت قدم می ساخت. گاهی یک نفر از ما و دیگری از دشمنان ما، مانند دو پهلوان نبرد می کردند، و هر کدام می خواست کار دیگری را بسازد و جام مرگ را به دیگری بنوشاند، گاهی ما بر دشمن پیروز می شدیم و زمانی دشمن بر ما غلبه می کرد. پس آنگاه که خدا، راستی و اخلاص ما را دید، خواری و ذلّت را بر دشمنان ما نازل و پیروزی را به ما عنایت فرمود، تا آنجا که اسلام استحکام یافته فراگیر شد و در سرزمین های پهناوری نفوذ کرد.

به جانم سوگند اگر ما در مبارزه مثل شما بودیم هرگز پایه ای برای دین استوار نمی ماند، و شاخه ای از درخت ایمان سبز نمی گردید. به خدا سوگند، شما هم اکنون از سینه شتر خون می دوشید و سرانجامی جز پشیمانی ندارید.

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • مُضِیّ: ادامه دادن براه 

    • لَقَم: قسمت مهم راه یا وسط راه 

    • مَضَض الألَم: سوزش درد 

    • یَتَصاولَان: بیکدیگر حمله می کنند 

    • تَصاوُل الفَحلَین: حمله کردن دو شتر نر 

    • یَتَخالَسان: می‏ ربایند، می ‏قاپند 

    • کَبت: ذلت و خواری 

    • جِران: سینه و طرف پائین گردن شتر که مواقع خوابیدن اول بزمین می‏ آید 

    • مُتَبَوّأ: کسی که منزل و مکان اختیار می کند 

    • تَحتَلِبُنّها: آنرا خواهید دوشید