از سخنان آن حضرت علیه السّلام است (که در آن ثبات قدم خویش و سائر اصحاب حضرت رسول و فداکاریهاشان را در جنگها برای یاری دین مقدّس اسلام بیان فرموده، و اصحابش را بجهاد در راه خدا و جنگ با دشمنان ترغیب نموده آنان را از سستی در این امر توبیخ و سرزنش می نماید):
ما (برای یاری دین اسلام زمانیکه) با رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله بودیم پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود را (در جنگها) می کشتیم، و این رفتار بر ایمان و اعتقاد ما افزوده اطاعت و فرمانبرداری پیش می گرفتیم، و ثبات قدم ما را در راه راست می افزود، و شکیبائی ما را بر سوزش درد و سعی و کوششمان را برای جهاد با دشمن زیاد می نمود،
و (در کارزارهای زمان پیغمبر روش جنگیدن ما با دشمن چنین) بود مردی از ما با یکی از دشمن بیکدیگر حمله کرده با هم در می افتادند مانند در افتادن دو حیوان نر و بجان یکدیگر می افتادند (در صدد کشتن هم بر می آمدند) تا کدام یک دیگری را از جام مرگ سیراب نماید (او را بکشد) پس گاهی ما بر دشمن ظفر می یافتیم و گاهی دشمن بر ما غالب می گشت،
چون خداوند راستی ما را دید (از همه چیز گذشتن در راه اسلام را نشان دادیم) دشمن ما را خوار و فیروزی را نصیب ما گردانید، تا اینکه اسلام مستقرّ (و امر دین منظّم) گردید مانند شتری که در موقع استراحت سینه و گردن خود را بر زمین می افکند (از اضطراب و نگرانی از دشمن رهائی یافت) و در جاهای خود پخش شد (حقیقت آن در همه جای جهان منتشر گردید)
و بجان خودم سوگند اگر رفتار ما (در یاری اسلام) مانند رفتار شما بود (و در پیکار با دشمن مانند شما سستی و سهل انگاری می نمودیم) پایه دین برقرار نمی گردید (خداشناسی پیدا نمی شد) و شاخه درخت ایمان سبز نمی گشت (قوانین اسلام منتشر نمی گردید)
و سوگند بخدا از این رفتار (ناپسندیده و سستی در کارزار بعوض شیر از ناقه دنیا) خون خواهید دوشید، و در پی آن (وقتی دشمن بر شما مسلّط گردد) پشیمان خواهید گشت.