[معنای بعثت این است که آنچه پیامبر و اسلام به مردم دادند، یک نسخه‌ی شفابخش برای همه‌ی ادوار است؛ مثل همه‌ی نسخه‌های دیگر، اگر عمل نشد، نتیجه نخواهد داد] قرنها گذشت، مسلمانان قرآن را فراموش کردند؛ خطوط روشن قرآن در زندگیها محو شد؛ یا بد فهمیدند، یا عمداً تحریف کردند؛ یا فهمیدند، اما جرأت و شجاعت اقدام نداشتند؛ یا اقدام هم کردند، محصولی هم به دست آمد، اما برای دفاع و نگهداری از آن محصول، فداکاری نکردند. اگر در صدر اسلام هم کلام پیامبر را نمی‌فهمیدند، یا جرأت نمی‌کردند به آن اقدام کنند و می‌ترسیدند - همچنان که به بعضی از این‌گونه افراد در قرآن اشاره شده است: «یقولون انّ بیوتنا عورة و ما هی بعورة ان یریدون الّا فرارا»(1) - یا آنچه را که به دست آمد، اگر برای آن فداکاری نمی‌کردند، نمی‌ماند.
امیرالمؤمنین(علیه‌الصّلاةوالسّلام) صریحاً بیان می‌کند: «و لعمری لو کنّا نأتی ما اتیتم ما قام للدّین عمود و لا اخضرّ للایمان عود»؛(2) یعنی اگر در صدر اول در کنار پیامبر، ما هم مثل شما - آن کسانی که مخاطبان آن بزرگوار بودند - عمل می‌کردیم، یک شاخه‌ی ایمان سبز نمی‌شد و یک عمود دین برپاداشته نمی‌شد. پس، این چیزها لازم است.