[hadith]من خطبة له (علیه السلام) و فیها یَصفُ أصحابه بصفّین حین طال منعهم له من قتال أهل الشام:

فَتَدَاکُّوا عَلَیَّ تَدَاکَّ الْإِبلِ الْهِیمِ یَوْمَ وِرْدهَا وَ قَدْ أَرْسَلَهَا رَاعِیهَا وَ خُلِعَتْ مَثَانِیهَا حَتَّی ظَنَنْتُ أَنَّهُمْ قَاتِلِیَّ أَوْ بَعْضُهُمْ قَاتِلُ بَعْضٍ لَدَیَّ. وَ قَدْ قَلَّبْتُ هَذَا الْأَمْرَ بَطْنَهُ وَ ظَهْرَهُ حَتَّی مَنَعَنِی النَّوْمَ، فَمَا وَجَدْتُنِی یَسَعُنِی إِلَّا قِتَالُهُمْ أَوِ الْجُحُودُ بمَا جَاءَ بهِ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه وآله). فَکَانَتْ مُعَالَجَةُ الْقِتَالِ أَهْوَنَ عَلَیَّ مِنْ مُعَالَجَةِ الْعِقَاب وَ مَوْتَاتُ الدُّنْیَا أَهْوَنَ عَلَیَّ مِنْ مَوْتَاتِ الْآخِرَة.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(در سال 37 هجری به هنگام شروع جنگ صفّین این سخنرانی را ایراد فرمود):

وصف روز بیعت:

مردم همانند شتران تشنه ای که به آب نزدیک شده، و ساربان رهاشان کرده، و عقال (پای بند) از آنها گرفته، بر من هجوم آوردند و به یکدیگر پهلو می زدند، فشار می آوردند، چنان که گمان کردم مرا خواهند کشت، یا بعضی به وسیله بعض دیگر می میرند و پایمال می گردند. پس از بیعت عمومی مردم، مسئله جنگ با معاویه را ارزیابی کردم، همه جهات آن را سنجیدم تا آن که مانع خواب من شد، دیدم چاره ای جز یکی از این دو راه ندارم: یا با آنان مبارزه کنم، و یا آن چه را که محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آورده، انکار می نمایم، پس به این نتیجه رسیدم که، تن به جنگ دادن آسانتر از تن به کیفر پروردگار دادن است، و از دست دادن دنیا آسان تر از رها کردن آخرت است.

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • تَداکّ: ازدحام نمودن 

    • إبل هِیم: شتر بسیار تشنه 

    • یَوم وِرد: روز رفتن به سر آب و چشمه 

    • خُلِعَت: از سر بیرون کرده است 

    • مَثانِی: لجام و افسار 

    • قَلَّبتُ: زیر و رو کردم 

    • أهوَن: آسان تر