سخنی از آن حضرت (ع) در ذکر بیعت:

بر سر من هجوم آوردند، آنسان، که اشتران تشنه به آبشخور روی نهند: اشترانی که شترچران، مهار از سر و زانوبند از پایشان گشوده باشد. به گونه ای، که پنداشتم می خواهند مرا بکشند یا یکدیگر را در برابر من از پای در آورند.

زیر و روی کار را بر رسیدم [به گونه ای که خواب از چشمم برید.] دیدم یا باید با این قوم بجنگم یا آنچه را محمد (صلی اللّه علیه و آله) آورده انکار کنم. پس، جنگ با آنان را از عذاب خدا آسانتر یافتم که رنجهای این جهانی، تحمل پذیرتر از عذابهای آن جهانی است.