[hadith]و من کلام له (علیه السلام) فی ذم أهل البصرة بعد وقعة الجمل:

کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ وَ أَتْبَاعَ الْبَهِیمَةِ، رَغَا فَأَجَبْتُمْ وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ. أَخْلَاقُکُمْ دقَاقٌ وَ عَهْدُکُمْ شقَاقٌ وَ دینُکُمْ نِفَاقٌ وَ مَاؤُکُمْ زُعَاقٌ وَ الْمُقِیمُ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ مُرْتَهَنٌ بذَنْبهِ وَ الشَّاخِصُ عَنْکُمْ مُتَدَارَکٌ برَحْمَةٍ مِنْ رَبِّهِ. کَأَنِّی بمَسْجِدکُمْ کَجُؤْجُؤِ سَفِینَةٍ قَدْ بَعَثَ اللَّهُ عَلَیْهَا الْعَذَابَ مِنْ فَوْقِهَا وَ مِنْ تَحْتِهَا وَ غَرِقَ مَنْ فِی ضِمْنِهَا.

وَ فِی رِوَایَةٍ وَ ایْمُ اللَّهِ لَتَغْرَقَنَّ بَلْدَتُکُمْ حَتَّی کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی مَسْجِدهَا کَجُؤْجُؤِ سَفِینَةٍ أَوْ نَعَامَةٍ جَاثِمَةٍ. وَ فِی رِوَایَةٍ کَجُؤْجُؤِ طَیْرٍ فِی لُجَّةِ بَحْرٍ.

وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَی: بلَادُکُمْ أَنْتَنُ بلَاد اللَّهِ تُرْبَةً، أَقْرَبُهَا مِنَ الْمَاءِ وَ أَبْعَدُهَا مِنَ السَّمَاءِ وَ بهَا تِسْعَةُ أَعْشَارِ الشَّرِّ، الْمُحْتَبَسُ فِیهَا بذَنْبهِ وَ الْخَارِجُ بعَفْوِ اللَّهِ، کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی قَرْیَتِکُمْ هَذهِ قَدْ طَبَّقَهَا الْمَاءُ حَتَّی مَا یُرَی مِنْهَا إِلَّا شُرَفُ الْمَسْجِد کَأَنَّهُ جُؤْجُؤُ طَیْرٍ فِی لُجَّةِ بَحْرٍ.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(روز جمعه سال 36 هجری پس از پایان جنگ در مسجد جامع شهر در نکوهش مردم بصره فرمود):

عوامل سقوط جامعه (روانشناسی اجتماعی مردم بصره):

شما سپاه یک زن، و پیروان حیوان «شتر عایشه» بودید، تا شتر صدا می کرد می جنگیدید، و تا دست و پای آن قطع گردید فرار کردید. اخلاق شما پست، و پیمان شما از هم گسسته، دین شما دو رویی، و آب آشامیدنی شما شور و ناگوار است.

کسی که میان شما زندگی کند به کیفر گناهش گرفتار می شود، و آن کس که از شما دوری گزیند مشمول آمرزش پروردگار می گردد. گویا مسجد شما را می بینم که چون سینه کشتی غرق شده است، که عذاب خدا از بالا و پایین او را احاطه می کند، و سرنشینان آن، همه غرق می شوند.

و در روایتی است: سوگند به خدا، سرزمین شما را آب غرق می کند، گویا مسجد شما را می نگرم که چون سینه کشتی یا چونان شتر مرغی که بر سینه خوابیده باشد بر روی آب مانده است.

و در روایت دیگر: مانند سینه مرغ روی آب دریا.

و در روایت دیگری آمده: خاک شهر شما بد بوترین خاکهاست، از همه جا به آب نزدیک تر و از آسمان دورتر، و نه دهم شرّ و فساد در شهر شما نهفته است، کسی که در شهر شما باشد گرفتار گناه، و آن که بیرون رود در پناه عفو خداست. گویی شهر شما را می نگرم که غرق شده، و آب آن را فرا گرفته. چیزی از آن دیده نمی شود، مگر جاهای بلند مسجد، مانند سینه مرغ بر روی امواج آب دریا.

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • بَهیمة: حیوان چهارپا 

    • رَغا: صدا کرد، صدای حیوان بلند شد 

    • عُقِر: دست و پایش بریده شد (پی کرده شد) 

    • دقاق: پست و نازک 

    • زُعاق: شور 

    • شاخِص: کوچ و حرکت کننده 

    • مُتَدارَک: جبران شده 

    • جُؤجُؤ: سینه مرغ 

    • نَعامَة: شتر مرغ 

    • جاثِمة: بزانو خوابیده 

    • لُجّة: موج دریا 

    • أنتَن: بدبوتر