از سخنان آن حضرت علیه السّلام است که در مذمّت شهر بصره و مردم آن فرموده:

(پس از پایان جنگ جمل و فتح بصره حضرت امر فرمود منادی میان مردم نداء کند که روز جمعه به نماز حاضر شوند، چون روز جمعه شد همه گرد آمده با آن جناب در مسجد جامع نماز خواندند، پس از آن حضرت به دیوار قبله تکیه داده ایستاد و بعد از ادای حمد و ثنای الهیّ و درود بر حضرت رسول و استغفار برای مؤمنین و مؤمنات فرمود):

ای مردم شما سپاه زنی (عائشه) و پیرو حیوان زبان بسته ای (شتر عائشه) بودید، به صدای شتر بر انگیخته می شدید (بدور آن جمع می گردیدید) و هنگامیکه پی کرده شد (کشته گردید) همگی گریختید (در جنگ جمل هودج عائشه را زره پوش و بر شتری نهاده در میان لشگر قائم مقام علم نگاه داشته بدور آن گرد آمده بودند، عائشه آنها را بر جنگ ترغیب می نمود و آنان پروانه وار به دورش گشته رجز خوانده کشته می شدند، بزرگانشان فخر کنان مهار شتر را گرفته هر کدام بخاک می افتاد دیگری جای او را می گرفت، تا آنکه بر هودج و شتر زخم بسیار وارد آمد، حیوان زبان بسته از هول واقعه و سوزش زخمها فریاد میکرد، ایشان بیش از پیش جمع شده دورش را می گرفتند تا سه پای شتر قطع شد و نمی افتاد، حضرت امیر فرمود شیطان آنرا نگاه داشته شمشیر بر آن بزنید، چون شمشیر زدند و بزمین افتاد مردم فرار کردند، پس کسانیکه مصالح دین و دنیای خود را در اختیار زنی نهاده از شتری پیروی کنند، مردمان پست باشند، لذا می فرماید:)

اخلاق و خوی شما سست و عهد و پیمان شما ناپایدار و کیش شما دوروئی و آب شهر شما شور و بی مزه است (برای نزدیکی بدریا که سبب بیماریهای بسیار سوء مزاج و فساد معده و غیره گردد و بر اثر آن بلادت و کند فهمی و خستگی تولید شود)

و هر که در میان شما اقامت کرده در گرو گناه خود بوده (زیرا یا از جهت همنشینی با شما مرتکب گناه شده و یا شما را از گناه باز نداشته و در هر دو صورت خود را به گناه خویش گرو داده است) و کسیکه از میان شما بیرون رفته رحمت پروردگارش را درک کرده (زیرا از کیفر گناه میان شما ماندن رهائی یافته)

گویا من می بینم مسجد شما را مانند سینه کشتی (که در آب فرو رفته) خداوند متعال از بالا و پائین این شهر عذاب فرستاده (از بالا باران و از پائین طغیان آب دریا) که هر که در آن بوده غرق شده است.

و در روایت دیگر آمده (که حضرت فرمود) بخدا سوگند شهر شما غرق خواهد شد و مسجد آنرا مانند سینه کشتی می بینم (که در آب فرو رفته) یا مانند شتر مرغی که بر سینه خوابیده.

و در روایت دیگر وارد شده (که فرمود می بینم مسجد را که در آب فرو رفته) مانند سینه مرغی در میان دریا. (و گفته اند که پس از این واقعه، بصره دو بار غرق شد، اوّل در زمان خلافت القادر باللّه دوّم در زمان القائم بأمر اللّه و همه آن شهر را آب گرفت مگر کنگره های مسجد جامع آنرا که در بلندی واقع گشته بود، و نقل شده که در آخر این خطبه حضرت مردم بصره را دلداری داده فرمود مقصود من آن بود که از این سخنان پند گیرید و دیگر بار بر امام زمان خود قیام نکنید).