[hadith]وَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، الاْوَّلُ لاَ شَیْءَ قَبْلَهُ، وَ الآخِرُ لاَ غَایَةَ لَهُ، لاَتَقَعُ الاَْوْهَامُ لَهُ عَلَی صِفَة، وَلاَ تُعْقَدُ الْقُلُوبُ مِنْهُ عَلَی کَیْفِیَّة، وَلاَ تَنَالُهُ التَّجْزئَةُ وَالتَّبْعِیضُ، وَلاَتُحِیطُ بهِ الاَْبْصَارُ وَالْقُلُوبُ.

و منها:

فَاتَّعِظُوا عِبَادَ اللهِ بالْعِبَرِ النَّوَافِعِ، وَاعْتَبرُوا بالآی السَّوَاطِعِ، وَ ازْدَجِرُوا بالنُّذُرِ الْبَوَالِغِ، وَانْتَفِعُوا بالذِّکْرِ وَالْمَوَاعِظِ؛ فَکَأَنْ قَدْ عَلِقَتْکُمْ مَخَالِبُ الْمَنِیَّةِ، وَانْقَطَعَتْ مِنْکُمْ عَلاَئِقُ الاُْمْنِیَّةِ، وَ دَهِمَتْکُمْ مُفْظِعَاتُ الاُْمُورِ، وَالسِّیَاقَةُ إِلَی الْوِرْد الْمَوْرُود، فَـ «کُلُّ نَفْس مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ»: سَائِقٌ یَسُوقُهَا إِلَی مَحْشَرِهَا، وَ شَاهِدٌ یَشْهَدُ عَلَیْهَا بعَمَلِهَا.

دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلاَتٌ، وَ مَنَازلُ مُتَفَاوِتَاتٌ، لاَیَنْقَطِعُ نَعِیمُهَا، وَ لاَیَظْعَنُ مُقِیمُهَا، وَ لاَیَهْرَمُ خَالِدُهَا، وَ لاَیَبْأَسُ سَاکِنُهَا.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

خدا شناسی:

و گواهی می دهم که خدایی نیست جز خدای یکتا، آغاز، اوست که پیش از او چیزی نیست، و پایان همه اوست که بی نهایت است. پندارها برای او صفتی نمی توانند فراهم آورند، و عقل ها از درک کیفیّت او درمانده اند، نه جزئی برای او می تواند تصوّر کرد و نه تبعیض پذیر است، و نه چشم ها و قلب ها می توانند او را به درستی فرا گیرند.

ضرورت پند پذیری:

ای بندگان خدا از عبرت های سودمند پند پذیرید، و از آیات روشنگر عبرت آموزید. و از آنچه با بیان رسا شما را ترسانده اند، بپرهیزید، و از یاد آوری ها و اندرزها سود ببرید، آن چنان که گویا چنگال مرگ در پیکر شما فرو رفته، و رشته آرزوها و دلبستگی ها قطع گردیده و سختی های مرگ و آغاز حرکت به سوی قیامت به شما هجوم آورده است. آن روز که «همراه هر کسی گواه و سوق دهنده ای است»، سوق دهنده ای که تا صحنه رستاخیز او را می کشاند، و شاهدی که بر اعمال او گواهی می دهد.

وصف بهشت:

در بهشت، درجاتی از یکدیگر برتر، و جایگاه هایی گوناگون و متفاوت وجود دارد که نعمت هایش پایان ندارد، و ساکنان آن هرگز خارج نگردند، ساکنان بهشت جاوید، هرگز پیر و فرسوده نگردند، و گرفتار شدائد و سختی ها نخواهند شد.

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • تَجزئَة: جزء جزء نمودن

    • الآی: جمع آیة: علامت 

    • سَواطع: جمع ساطعة: آنکه نورش بالا می رود 

    • مَخالِب: جمع مخلب: چنگال 

    • عَلائق: بندها 

    • أمنِیَة: آرزو، دهمت: هجوم آورده است 

    • مُفظِعات: کارهای دردناک، فظیع: چیز دردناک 

    • سیاقَة: رانده شدن، چیزی را بجلو انداخته و برانی

    • لا یَهرَمُ: پیر نمی شود 

    • لا یَبأسُ: محتاج نمی شود، بُؤس: شدت احتیاج