[hadith]و من کلام له (علیه السلام) فی توبیخ بعض أصحابه:

کَمْ أُدَارِیکُمْ کَمَا تُدَارَی الْبکَارُ الْعَمِدَةُ وَ الثِّیَابُ الْمُتَدَاعِیَةُ، کُلَّمَا حِیصَتْ مِنْ جَانِبٍ تَهَتَّکَتْ مِنْ آخَرَ، کُلَّمَا أَطَلَّ عَلَیْکُمْ مَنْسرٌ مِنْ مَنَاسرِ أَهْلِ الشَّامِ أَغْلَقَ کُلُّ رَجُلٍ مِنْکُمْ بَابَهُ وَ انْجَحَرَ انْجِحَارَ الضَّبَّةِ فِی جُحْرِهَا وَ الضَّبُعِ فِی وِجَارِهَا. الذَّلِیلُ وَ اللَّهِ مَنْ نَصَرْتُمُوهُ وَ مَنْ رُمِیَ بکُمْ فَقَدْ رُمِیَ بأَفْوَقَ نَاصِلٍ؛ إِنَّکُمْ وَ اللَّهِ لَکَثِیرٌ فِی الْبَاحَاتِ قَلِیلٌ تَحْتَ الرَّایَاتِ؛ وَ إِنِّی لَعَالِمٌ بمَا یُصْلِحُکُمْ وَ یُقِیمُ أَوَدَکُمْ وَ لَکِنِّی لَا أَرَی إِصْلَاحَکُمْ بإِفْسَاد نَفْسی؛ أَضْرَعَ اللَّهُ خُدُودَکُمْ وَ أَتْعَسَ جُدُودَکُمْ، لَا تَعْرِفُونَ الْحَقَّ کَمَعْرِفَتِکُمُ الْبَاطِلَ وَ لَا تُبْطِلُونَ الْبَاطِلَ کَإِبْطَالِکُمُ الْحَق.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(در سال 39 هجری پس از شنیدن غارتگری های فرماندهان معاویه در «عین التّمر» در نکوهش کوفیان فرمود).

علل نکوهش کوفیان:

چه مقدار با شما کوفیان مدارا کنم چونان مدارا کردن با شتران نو باری که از سنگینی بار، پشتشان زخم شده است، و مانند وصله زدن جامه فرسوده ای که هر گاه از جانبی آن را بدوزند، از سوی دیگر پاره می گردد هر گاه دسته ای از مهاجمان شام به شما یورش آوردند، هر کدام از شما به خانه رفته، درب خانه را می بندید، و چون سوسمار در سوراخ خود می خزید، و چون کفتار در لانه می آرمید.

سوگند به خدا ذلیل است آن کس که شما یاری دهندگان او باشید، کسی که با شما تیر اندازی کند گویا تیری بدون پیکان رها ساخته است. به خدا سوگند، شما در خانه ها فراوان، و زیر پرچم های میدان نبرد اندکید.

و من می دانم که چگونه باید شما را اصلاح و کجی های شما را راست کرد، امّا اصلاح شما را با فاسد کردن روح خویش جایز نمی دانم. خدا بر پیشانی شما داغ ذلّت بگذارد، و بهره شما را اندک شمارد، شما آنگونه که باطل را می شناسید از حق آگاهی ندارید، و در نابودی باطل تلاش نمی کنید آن سان که در نابودی حق کوشش دارید.

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • البکار العَمِدَة: شتر جوانی که کوهانش از درون زخمی باشد 

    • الثِیابُ المُتَداعِیَة: لباسهای کهنه و سابیده شده 

    • حِیصَت: دوخته شود، پاره دوزی شود 

    • تَهَتَّکَت: پاره می شود 

    • أطَلَّ: مشرف شود، نمایان و حمله ور شود 

    • مَنسر: یک قطعه از لشکر که جلو قشون می رود 

    • إنجَحَر: داخل حجره و خانه می شود، خانه نشین می شود. 

    • جُحر: لانه و خانه حشرات 

    • وِجار: لانه کفتار 

    • بَاحات: میدانهای عمومی شهر 

    • أوَد: کجی و نادرستی 

    • أضرَعَ اللّه خُدودَکم: خدا روهای شما را ذلیل کند 

    • أتعَسَ جُدودَکم: پست و نابود کند تلاشها و نصیب شما را