از سخنان آن حضرت علیه السّلام است در نکوهش اصحابش (که برای جنگ با اهل شام یعنی معاویه و لشگرش خود را آماده نمی ساختند).
تا چند با شما (برای حاضر نشدن برای جهاد در راه خدا) مماشات کنم، چنانکه با شترهای جوانی که سنگینی بار کوهان آنها را کوبیده مماشاة کنند (شما هم چون بهائم بی خردید به این جهت شکیبائی نداشته زیر بار سختیهای جنگ نرفته از دشمن جلوگیری نمی نمائید) و چنانکه با جامه های کهنه که پی در پی دریده شده هر بار که از سمتی بدوزند از طرف دیگر پاره می گردد، مداراة می نمایند (شما را از هر جانبی گرد آورده برای جنگ آماده می نمایم پراکنده می گردید)
هر گاه گروهی از لشگر اهل شام بشما نزدیک شوند هر مرد شما (از ترس) در خانه خود را بسته در گوشه ای پنهان شود مانند پنهان شدن سوسمار و کفتار در لانه خود (که به اندک آوازی در خانه خود پنهان گردند، پس)
سوگند بخدا ذلیل و خوار است کسیکه شما او را (در جلوگیری از دشمن، یا در کارزار) یاری کنید (زیرا مردمی با خرد و دلیر نیستید) و کسیکه با یاری شما (بسوی دشمن) تیر اندازد (و بخواهد پیشروی او را مانع گردد) با تیر سر شکسته بی پیکان تیر انداخته (چنانکه از چنین تیری بهره ای نیست از شما هم برای دفع دشمن و شکست او در کارزار سودی برده نمی شود)
سوگند بخدا شما در میان خانه ها بسیارید و در زیر بیرقها کم (تا در خانه های خود هستید گرد هم آمده لاف زده گزاف می گوئید، ولی برای جنگیدن با دشمن حاضر نمی شوید)
و من آنچه را که شما را اصلاح نماید (برای جنگ با دشمن آماده سازد) و کجی شما را راست گرداند (فرمانبردار کند) می دانم (می توانم مانند ستمکاران برای پیشرفت مقاصد خود بعضی از شما را کشته یا زندانی نمایم تا دیگران عبرت گرفته از ترس مرا اطاعت نمایند) و لیکن سوگند بخدا اصلاح شما را با افساد و تباه ساختن خود جایز نمی بینم (زیرا اصلاح باین نحو سبب گرفتاری من است بعذاب الهیّ و باین امر راضی نیستم)
خداوند روی شما را خوار گرداند (شما چون لیاقت قبول نصیحت و پند مرا ندارید بعذاب گرفتار شوید) و حظّ و بهره های شما را ناقابل نماید (در دنیا بد بخت شوید، چنانکه در آخرت هم بد بخت خواهید بود، زیرا)
حقّ را نمی شناسید (از احکام الهیّه پیروی نمی کنید) چنانکه با باطل آشنا هستید (از آن پیروی می نمایید) و در صدد ابطال باطل نیستید، چنانکه حقّ و حقیقت را باطل می کنید (براه حقّ قدم ننهاده همواره در راه باطل سیر می نمایید).