[hadith]و من کلام له (علیه السلام) کلّم به الخوارج حین اعتزلوا الحکومة و تنادوا أن لا حکم إلا لله‏:

أَصَابَکُمْ حَاصِبٌ وَ لَا بَقِیَ مِنْکُمْ [آبرٌ] آثِرٌ. أَ بَعْدَ إِیمَانِی باللَّهِ‏ وَ جِهَادی مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) أَشْهَدُ عَلَی نَفْسی بالْکُفْرِ؟ لَ "قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدینَ"؛ فَأُوبُوا شَرَّ مَآبٍ وَ ارْجِعُوا عَلَی أَثَرِ الْأَعْقَاب. أَمَا إِنَّکُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدی ذُلًّا شَامِلًا وَ سَیْفاً قَاطِعاً وَ أَثَرَةً یَتَّخِذُهَا الظَّالِمُونَ فِیکُمْ سُنَّةً.

[قال الشریف قوله (علیه السلام) «و لا بقی منکم آبر» یروی علی ثلاثة أوجه: أحدها أن یکون کما ذکرناه آبر بالراء من قولهم للذی یأبر النخل أی یصلحه. و یروی آثر و هو الذی یأثر الحدیث و یرویه أی یحکیه و هو أصح الوجوه عندی کأنه (علیه السلام) قال لا بقی منکم مخبر. و یروی آبز بالزای المعجمة و هو الواثب و الهالک أیضا یقال له آبز].[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(در سال 38 هجری پس از ماجرای حکمیّت، و شنیدن شایعات فراوان در نکوهش خوارج فرمود):

خبر از آینده شوم خوارج:

سنگ حوادث و بلا بر شما ببارد، چنانکه اثری از شما باقی نگذارد. آیا پس از ایمانم به خدا، و جهاد کردنم در رکاب رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به کفر خویش گواهی دهم؟ اگر چنین کنم گمراه شده و از هدایت شدگان نخواهم بود.

پس به بدترین جایگاه رهسپار شوید، و به راه گذشتگان باز گردید. آگاه باشید به زودی پس از من، به خواری و ذلّت گرفتار می شوید و شمشیر برنده بر شما مسلّط می گردد، و به استبدادی دچار خواهید شد که برای دیگر ستمگران راه و رسم حکومت قرار خواهد گرفت.

می گویم: (سخن امام علی علیه السّلام که فرمود «و لا بقی منکم آبر» سه گونه روایت شده است، اوّل- آنگونه که ما آورده ایم، آبر، از باب «یأبر النّخل» به معنای اصلاح کننده آمده. دوم- «آثر» نقل شد یعنی باز گو کننده حدیث، و این نقل به نظر من بهتر است، گویا امام علیه السّلام می فرماید، از شما خبر دهنده ای باقی نماند. سوم- «آبز» با «ز» نیز روایت شد به معنای هلاک شونده، پرش کننده، که به هلاک شونده «آبز» گویند).

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • حاصِب: بادی که سنگ ریزه و خاک می پراکند 

    • آبر: کسی که باصلاح و گردپاشی درختان خرما رسیدگی میکند 

    • فَأبَوا شَرّ مَآب: پس برگردید با بدترین برگشتن 

    • أثَرَة: ترجیح دادن، مقدم نمودن خود بدیگران 

    • سُنّة: راه و رویه