[hadith]و من کلام له (علیه السلام) کلّم به الخوارج حین اعتزلوا الحکومة و تنادوا أن لا حکم إلا لله‏:

أَصَابَکُمْ حَاصِبٌ وَ لَا بَقِیَ مِنْکُمْ [آبرٌ] آثِرٌ. أَ بَعْدَ إِیمَانِی باللَّهِ‏ وَ جِهَادی مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) أَشْهَدُ عَلَی نَفْسی بالْکُفْرِ؟ لَ "قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدینَ"؛ فَأُوبُوا شَرَّ مَآبٍ وَ ارْجِعُوا عَلَی أَثَرِ الْأَعْقَاب. أَمَا إِنَّکُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدی ذُلًّا شَامِلًا وَ سَیْفاً قَاطِعاً وَ أَثَرَةً یَتَّخِذُهَا الظَّالِمُونَ فِیکُمْ سُنَّةً.

[قال الشریف قوله (علیه السلام) «و لا بقی منکم آبر» یروی علی ثلاثة أوجه: أحدها أن یکون کما ذکرناه آبر بالراء من قولهم للذی یأبر النخل أی یصلحه. و یروی آثر و هو الذی یأثر الحدیث و یرویه أی یحکیه و هو أصح الوجوه عندی کأنه (علیه السلام) قال لا بقی منکم مخبر. و یروی آبز بالزای المعجمة و هو الواثب و الهالک أیضا یقال له آبز].[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 326

سید رضی (ره) در باره این عبارت حضرت، «و لا بقی منکم آبر،» سه قول نقل کرده:

1-  «آبر» که به معنای اصلاح کننده است و از قول عرب که می گویند: «یأبر النخل» یعنی درخت خرما را هرس کرده گرفته شده است. در این عبارت معنایش چنین خواهد شد: هیچ اصلاح کننده درختی از شما باقی نماند. 

2-  به روایت دیگر «آثر» آثر کسی است که حدیث را روایت کند به نظر سیّد رضی (ره) درستترین معنا در این عبارت همین معناست. گویا امام (ع) منظورشان این است که از خوارج خبر دهنده ای باقی نماند و قطع نسل گردند، کسی که بتواند خبری را نقل کند از آنان در روزگار باقی نماند. 

3-  روایت دیگر «آبز» بازای نقطه دار که به معنای قیام کننده است، یعنی جنبنده ای از شما بر جای نماند. عرب به هلاک شونده هم «آبز» می گوید. 

می گویم (شارح) در علّت ایراد این کلام چنین روایت شده است: هنگامی که در صفّین قرار داد ترک مخاصمه منعقد و حلّ و فصل نزاع به عهده حکمین میان علی (ع) و معاویه واگذار شد، خوارج کناره گیری کرده، از هر سو فریاد برآوردند که حکمی جز حکم خدا نیست. ای علی حکم از آن خداست نه از آن تو. 

خدا چنین مقرر کرده بود که معاویه و یارانش تحت فرمان تو قرار داشته باشند. 

وقتی که ما به حکمیّت راضی شدیم دچار لغزش شده، اشتباه کردیم. انحراف و اشتباه ما برایمان روشن شده، به خدا برگشتیم و توبه کردیم، تو نیز ای علی همچون ما به سوی خدا برگرد و توبه کن. بعضی از خوارج بی ادبی را به حدّ کمال رسانده گفتند: تو اشتباه کردی، ابتدا به کفر خود گواهی بده و سپس توبه کن تا از تو اطاعت کنیم. 

حضرت در زمینه این هتّاکی ها با این سخن به آنان پاسخ فرمودند. 

حضرت در آغاز سخن، آنها را به گرفتار شدن به بادهای تند و شدید نفرین می کند، و آرزوی هلاکت و نیستی آنها را به سبب کلام اهانت آمیزشان دارد. 

و پس از آن خوارج را سرکوفت زده پیشنهاد آنها را که حضرت باید به کفر خودش شهادت داده و سپس توبه کند، به صورت طرح سؤال انکاری که نمایانگر خطا و اشتباه آنان در پیشنهادشان می باشد، رد می کند زیرا خواست آنها گواهی دادن حضرت بر کفر خودش بود، و این اشتباه است چه این که شهادت انسان بر علیه خودش به کفر و گمراهی، انحراف از حق، و هدایت نیافتن به راه خداست، با این که امام (ع) از اوّل مؤمنین، و راه یافتگان به خدا بود. 

بعد از این نفرین حضرت خوارج را به دو امر آگاه می سازد. و به طریق زیر:

1-  چون بر اثر این مخالفت مورد خشم و غضب امام واقع می شوند. پس لازم است که هر چه زودتر به سوی حق باز گردند، و از راهی که رفته اند، منصرف شده از تفرقه دست بردارند. 

2-  خبر غیبی که در باره آینده آنها داده است که به چه ذلّت و خواری دچار و گرفتار شمشیرهای برّانی خواهند شد. این فرموده حضرت کنایه است از کشتار خوارج پس از آن بزرگوار که بوسیله مهلّب بن ابی صغرة و جز او صورت گرفت. 

این خبر را حضرت به منظور بازگشت و جذب آنها به سوی حق بیان فرموده اند تا تحت تأثیر فریبکاریهای غیر قرار نگیرند. 

امام (ع) با بیان این عبارت: «استبدادی که ستمگران در باره شما (خوارج) سنّت قرار می دهند»، اشاره فرموده اند، به آنچه سلاطین و کارگزاران ستمگرشان در باره خوارج پس از آن بزرگوار اعمال داشتند، مانند گرفتن مالیات، غنایم جنگی، هتک حرمت و جز آن. 

نفرین حضرت در باره آنها تحقّق یافت پس از شهادت آن امام همام، همواره خوارج در خفّت و خواری همه جانبه و کشتار بیرحمانه قرار گرفتند، تا زمانی که خداوند متعال، همه آنها را به هلاکت رسانده و به نیستی کشانید. چگونگی جنگهای خوارج، کشته شدنشان، و کشندگانشان را باید بطور مفصّل در کتاب خوارج مطالعه کرد.