[hadith]من خطبة له (علیه السلام) عند المسیر إلی الشام قیل إنه خطب بها و هو بالنخیلة خارجا من الکوفة إلی صفین: 

الْحَمْدُ لِلَّهِ کُلَّمَا وَقَبَ لَیْلٌ وَ غَسَقَ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ کُلَّمَا لَاحَ نَجْمٌ وَ خَفَقَ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ غَیْرَ مَفْقُود الْإِنْعَامِ وَ لَا مُکَافَإِ الْإِفْضَالِ. أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ بَعَثْتُ مُقَدِّمَتِی وَ أَمَرْتُهُمْ بلُزُومِ هَذَا الْمِلْطَاطِ حَتَّی یَأْتِیَهُمْ أَمْرِی وَ قَدْ رَأَیْتُ أَنْ أَقْطَعَ هَذهِ النُّطْفَةَ إِلَی شرْذمَةٍ مِنْکُمْ مُوَطِّنِینَ أَکْنَافَ دجْلَةَ، فَأُنْهِضَهُمْ مَعَکُمْ إِلَی عَدُوِّکُمْ وَ أَجْعَلَهُمْ مِنْ أَمْدَاد الْقُوَّةِ لَکُمْ.

قال السید الشریف أقول یعنی (علیه السلام) بالملطاط هاهنا السمت الذی أمرهم بلزومه و هو شاطئ الفرات و یقال ذلک أیضا لشاطئ البحر و أصله ما استوی من الأرض، و یعنی بالنطفة ماء الفرات و هو من غریب العبارات و عجیبها.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(به هنگام حرکت برای جنگ با شامیان، در نخیله کوفه در 25 شوّال سال 37 هجری قمری ایراد فرمود):

ضرورت آمادگی رزمی:

ستایش خداوند را سزاست، هر لحظه که شب فرا رسد، و پرده تاریکی فرو افتد، ستایش مخصوص پروردگار است هر زمان که ستاره ای طلوع و غروب کند، ستایش خداوندی را سزاست که نعمت های او پایان نمی پذیرد، و بخشش های او را جبران نتوان کرد.

پس از ستایش پروردگار، پیشتازان لشکرم را از جلو فرستادم، و دستور دادم در کنار فرات توقّف کنند، تا فرمان من به آنها برسد، زیرا تصمیم گرفتم از آب فرات بگذرم و به سوی جمعیّتی از شما که در اطراف دجله مسکن گزیده اند رهسپار گردم و آنها را همراه شما بسیج نمایم، و از آنها برای کمک و تقویت شما یاری بطلبم.

می گویم: (منظور امام از «ملطاط» آنجایی است که دستور توقّف داد، «کنار فرات» که به کنار فرات یا دریا «ملطاط» هم می گویند. و امام علیه السّلام از کلمه «نطفه» آب فرات اراده کرده که شگفت آور است).

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • وَقَب: داخل شد 

    • غَسَق: تاریک گشت 

    • لاحَ: آشکار شد 

    • خَفَقَ: مخفی و پنهان گشت 

    • مُکافَأ: عوض داده شده 

    • مِلطاط: طرف صحرا، کنار دریا و نهر 

    • أقطع: عبور کنم و بگذرم، این محل را ببخشم 

    • شرذمَة: گروه کم، دسته ای از مردم 

    • أکناف: اطراف و جوانب 

    • شاطِیء: کنار دریا و نهرهای بزرگ