[hadith]و من کلام له (علیه السلام) قاله لمروان بن الحکم بالبصرة:

قَالُوا: أُخِذَ مَرْوَانُ بْنُ الْحَکَمِ أَسیراً یَوْمَ الْجَمَلِ فَاسْتَشْفَعَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ (علیهما السلام) إِلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَکَلَّمَاهُ فِیهِ فَخَلَّی سَبیلَهُ، فَقَالا لَهُ یُبَایِعُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، قَالَ (علیه السلام):

أَ وَ لَمْ یُبَایِعْنِی بَعْدَ قَتْلِ عُثْمَانَ؟ لَا حَاجَةَ لِی فِی بَیْعَتِهِ، إِنَّهَا کَفٌّ یَهُودیَّةٌ لَوْ بَایَعَنِی بکَفِّهِ لَغَدَرَ بسَبَّتِهِ. أَمَا إِنَّ لَهُ إِمْرَةً کَلَعْقَةِ الْکَلْب أَنْفَهُ وَ هُوَ أَبُو الْأَکْبُش الْأَرْبَعَةِ وَ سَتَلْقَی الْأُمَّةُ مِنْهُ وَ مِنْ وَلَدهِ یَوْماً أَحْمَرَ.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

خبر غیبی از حکومت چهار فرمانروای فاسد، از پسران مروان:

(در باره مروان بن حکم در بصره فرمود). [گویند در سال 36 هجری وقتی مروان بن حکم، داماد عثمان، در جنگ جمل اسیر شد، امام حسن علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام نزد پدر عذر او خواستند و امام علی علیه السّلام او را رها کرد. گفتند: پدر، مروان با شما بیعت می کند، فرمود]:

مگر پس از کشته شدن عثمان با من بیعت نکرد؟ مرا به بیعت او نیازی نیست دست او دست یهودی است، اگر با دست خود بیعت کند، در نهان بیعت را می شکند. آگاه باشید، او حکومت کوتاه مدتی خواهد داشت، مانند فرصت کوتاه سگی که با زبان بینی خود را پاک کند. او پدر چهار فرمانرواست «قوچ های چهار گانه» و امّت اسلام از دست او و پسرانش روزگار خونینی خواهند داشت.

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • کَفّ یهودیَة: دست زن یهودی، منظور بیوفائی و بیعت شکنی است 

    • سُبَّت: مقعد، غدر بسبّته: بطور مخفی و قبیح بیعت شکنی خواهد کرد 

    • لَعقَة: لیسیدن 

    • أکبُش: جمع کبش: قوچ (گوسفند نر) 

    • یَوماً أحمرَ: روز قرمز (روز خونین)