[hadith]و من کلام له (علیه السلام): قالوا لما انتَهَت إلی أمیرالمؤمنین (علیه السلام) أنباء السقیفة بعد وفاة رسول الله (صلی الله علیه وآله)، قال (علیه السلام) ما قالت الأنصار؟ قالوا قالت: منّا أمیر و منکم أمیر. قال (علیه السلام):

فَهَلَّا احْتَجَجْتُمْ عَلَیْهِمْ بأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَصَّی بأَنْ یُحْسَنَ إِلَی مُحْسنِهِمْ وَ یُتَجَاوَزَ عَنْ مُسیئِهِمْ؟ قَالُوا وَ مَا فِی هَذَا مِنَ الْحُجَّةِ عَلَیْهِمْ؟ فَقَالَ (علیه السلام) لَوْ کَانَت الْإِمَامَةُ فِیهِمْ لَمْ تَکُنِ الْوَصِیَّةُ بهِمْ. ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) فَمَا ذَا قَالَتْ قُرَیْشٌ؟ قَالُوا احْتَجَّتْ بأَنَّهَا شَجَرَةُ الرَّسُولِ (صلی الله علیه وآله). فَقَالَ (علیه السلام) احْتَجُّوا بالشَّجَرَةِ وَ أَضَاعُوا الثَّمَرَة.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

ردّ استدلال انصار و قریش نسبت به امامت در سقیفه:

(وقتی در 28 صفر سال 11 هجری ماجرای سقیفه را به امام رساندند)، پرسید: انصار چه گفتند؟

پاسخ شنید که انصار گفتند: زمامداری از ما، و رهبری از شما مهاجرین انتخاب گردد.

پس امام علیه السّلام فرمود:

چرا با آنها به این سخن رسول خدا استدلال نکردید که آن حضرت در باره انصار سفارش فرمود: با نیکان آنها به نیکی رفتار کنید و از بدکاران آنها در گذرید؟

پرسیدند چگونه این حدیث انصار را از زمامداری دور می کند؟

پاسخ داد: اگر زمامداری و حکومت در آنان بود، سفارش کردن در باره آنها معنایی نداشت.

سپس پرسید، قریش در سقیفه چه گفتند؟

جواب دادند: قریش می گفتند ما از درخت رسالتیم.

امام علیه السّلام فرمود: به درخت رسالت استدلال کردند امّا میوه اش را ضایع ساختند.