[hadith]و من کلام له (علیه السلام) و قد سأله ذعلب الیمانی فقال هل رأیتَ ربّکَ یا أمیر المؤمنین؟ فقال (علیه السلام) أفَأعبدُ ما لا أری؟! فقال و کیف تراه؟ فقال:

لَا تُدْرِکُهُ الْعُیُونُ بمُشَاهَدَةِ الْعِیَانِ، وَ لَکِنْ تُدْرِکُهُ الْقُلُوبُ بحَقَائِقِ الْإِیمَانِ، قَرِیبٌ مِنَ الْأَشْیَاءِ غَیْرَ [مُلَامِسٍ] مُلَابسٍ، بَعِیدٌ مِنْهَا غَیْرَ مُبَایِنٍ، مُتَکَلِّمٌ [بلَا رَوِیَّةٍ] لَا برَوِیَّةٍ، مُرِیدٌ لَا بهِمَّةٍ، صَانِعٌ لَا بجَارِحَةٍ، لَطِیفٌ لَا یُوصَفُ بالْخَفَاءِ، کَبیرٌ لَا یُوصَفُ بالْجَفَاءِ، بَصِیرٌ لَا یُوصَفُ بالْحَاسَّةِ، رَحِیمٌ لَا یُوصَفُ بالرِّقَّةِ، تَعْنُو الْوُجُوهُ لِعَظَمَتِهِ وَ تَجِبُ الْقُلُوبُ مِنْ مَخَافَتِهِ.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(این خطبه در مسجد کوفه در سال 36 هجری پس از جنگ جمل ایراد شد). ذعلب یمانی پرسید «ای امیر مؤمنان آیا پروردگار خود را دیده ای» پاسخ فرمود «آیا چیزی را که نبینم می پرستم» گفت: «چگونه او را می بینی»؟ فرمود:

خدا شناسی:

دیده ها هرگز او را آشکار نمی بینند، اما دل ها با ایمان درست او را در می یابند، خدا به همه چیز نزدیک است نه آن که به اشیاء چسبیده باشد، از همه چیز دور است نه آن که از آنها بیگانه باشد، گوینده است نه با اندیشه و فکر، اراده کننده است نه از روی آرزو و خواهش، سازنده است نه با دست و پا، لطافت دارد نه آن که پوشیده و مخفی باشد، بزرگ است نه با ستمکاری، بیناست نه با حواس ظاهری، مهربان است نه با نازک دلی، سرها و چهره ها در برابر عظمت او بخاک افتاده، و دل ها از ترس او بی قرارند.

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • مُلامِس: لمس کننده و متصل شونده

    • مُبایِن: جدا شونده

    • رَوِیّة: فکر و تدبر کردن

    • جارِحَة: اعضاء کارکن مثل دست و پا

    • حاسَّة: منظور چشم است که از حواس ظاهری میباشد

    • تَعنُو: ذلیل می شود، تعظیم میکند

    • تَجِبُ: باضطراب می افتد