[hadith]و من کلام له (علیه السلام) قاله لعبد الله بن العباس و قد جاءه برسالة من عثمان و هو محصور یسأله فیها الخروج إلی ماله بیَنبُع، لیقلّ هتف الناس باسمه للخلافة، بعد أن کان سأله مثل ذلک من قبل، فقال (علیه السلام):

یَا ابْنَ عَبَّاسٍ، مَا یُرِیدُ عُثْمَانُ إِلَّا أَنْ یَجْعَلَنِی جَمَلًا نَاضِحاً بالْغَرْب أَقْبلْ وَ أَدْبرْ، بَعَثَ إِلَیَّ أَنْ أَخْرُجَ ثُمَّ بَعَثَ إِلَیَّ أَنْ أَقْدُمَ، ثُمَّ هُوَ الْآنَ یَبْعَثُ إِلَیَّ أَنْ أَخْرُجَ؛ وَ اللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّی خَشیتُ أَنْ أَکُونَ آثِماً.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(در سال 35 هجری وقتی عثمان محاصره شد، ابن عباس را فرستاد که علی علیه السّلام در مدینه نباشد و به باغات ینبع «محلّی در اطراف مدینه» برود، که مردم به نام او شعار ندهند، امام رفت. وقتی احتیاج شدید به یاری داشت پیغام داد و امام به مدینه برگشت. دوباره ابن عباس را فرستاد که علی علیه السّلام از مدینه خارج شود، امام فرمود):

نکوهش از موضع گیری های ناروای عثمان:

ای پسر عبّاس عثمان جز این نمی خواهد که مرا سرگردان نگهدارد، گاهی بروم، و زمانی برگردم، یک بار پیغام فرستاد از مدینه خارج شوم، دوباره خبر داد که باز گردم، هم اکنون تو را فرستاده که از شهر خارج شوم. به خدا سوگند، آنقدر از او دفاع کردم که ترسیدم گناهکار باشم.

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • هَتف: صدا زدن

    • ناضِح: شتری که آب می کشد

    • غَرب: دلو بزرگ