[hadith]و من کلام له (علیه السلام) فی بعض أیام صفین‏:

وَ قَدْ رَأَیْتُ جَوْلَتَکُمْ وَ انْحِیَازَکُمْ عَنْ صُفُوفِکُمْ تَحُوزُکُمُ الْجُفَاةُ الطَّغَامُ وَ أَعْرَابُ أَهْلِ الشَّامِ، وَ أَنْتُمْ لَهَامِیمُ الْعَرَب وَ یَآفِیخُ الشَّرَفِ وَ الْأَنْفُ الْمُقَدَّمُ وَ السَّنَامُ الْأَعْظَمُ؛ وَ لَقَدْ شَفَی وَحَاوِحَ صَدْرِی أَنْ رَأَیْتُکُمْ بأَخَرَةٍ تَحُوزُونَهُمْ کَمَا حَازُوکُمْ وَ تُزیلُونَهُمْ عَنْ مَوَاقِفِهِمْ کَمَا أَزَالُوکُمْ حَسّاً بالنِّصَالِ وَ شَجْراً بالرِّمَاحِ، تَرْکَبُ أُوْلَاهُمْ أُخْرَاهُمْ کَالْإِبلِ الْهِیمِ الْمَطْرُودَةِ تُرْمَی عَنْ حِیَاضِهَا وَ تُذَادُ عَنْ مَوَارِدهَا.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(در برخی از روزهای نبرد صفین در سال 37 هجری برای تشکّر و تقویت روحیّه سربازانش ایراد فرمود).

وصف نبرد یاران در صفّین:

از جای کنده شدن و فرار شما را از صف ها دیدم، فرومایگان گمنام، و بیابان نشینانی از شام، شما را پس می راندند، در حالی که شما از بزرگان و سرشناسان عرب و از سران شرف می باشید، برازندگی چشمگیری دارید و قلّه های سر فراز و بلند قامتید، سر انجام سوزش سینه ام با مقاومت و حملات دلاورانه شما، تسکین یافت، که دیدم شامیان را هزیمت دادید وصف های آنان را در هم شکستید، و آنان را از لشکرگاه خود راندید، آنگونه که آنها شما را کنار زدند.

می دیدم با نیزه ها آنان را کوفتید و با تیرها، آنها را هدف قرار دادید، که فراریان و کشتگان دشمن روی هم ریختند، و بر دوش هم سوار می شدند، چونان شتران تشنه ای که از آبشخورشان برانند و به هر سو گریزان باشند.

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • إنحِیاز: منضم شدن، تمایل نمودن

    • جُفاة: مردم خشک و تندخو، جمع جافی

    • طَغام: مردم پست و رذل

    • لَهامِیم: اسبان و مردمان خوب و پیشرو، جمع لهمیم

    • یَآفِیخ: جمع یافوخ: گیجگاه، قسمتی از روی و سر که میان گوش و پیشانی واقع است

    • وَحاوِح: جمع وحوحة: صدائی که از سینه مریض می آید (خیش خیش سینه)

    • أخَرَة: پایان کار

    • حَسّ: ریشه کن کردن

    • نِضال: تیراندازی

    • شَجْر: جراحت زدن با نیزه

    • هِیم: شتر تشنه

    • مَطرودة: رانده شده

    • تُذاد: منع و برگردانده می شود