[hadith]من کلام له (علیه السلام) و قد استبطأ أصحابه إذنه لهم فی القتال بصفین:

أَمَّا قَوْلُکُمْ أَ کُلَّ ذَلِکَ کَرَاهِیَةَ الْمَوْتِ؟ فَوَاللَّهِ مَا أُبَالِی دَخَلْتُ إِلَی الْمَوْتِ أَوْ خَرَجَ الْمَوْتُ إِلَیَّ. وَ أَمَّا قَوْلُکُمْ شَکّاً فِی أَهْلِ الشَّامِ، فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ یَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بی طَائِفَةٌ فَتَهْتَدیَ بی وَ تَعْشُوَ إِلَی ضَوْئِی، وَ ذَلِکَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَی ضَلَالِهَا وَ إِنْ کَانَتْ تَبُوءُ بآثَامِهَا.[/hadith]

ترجمه (محمد دشتی):

(در سال 37 هجری در آستانه جنگ صفّین، برخی مدارا کردن امام را دیده و علّت را پرسیدند در پاسخ آنان فرمود):

توضیحاتی پیرامون جنگ صفّین:

اینکه می گویید، خویشتن داری از ترس مرگ است، بخدا سوگند باکی ندارم که من به سوی مرگ روم یا مرگ به سوی من آید، و اگر تصوّر می کنید در جنگ با شامیان تردید دارم، بخدا سوگند هر روزی که جنگ را به تأخیر می اندازم برای آن است که آرزو دارم عدّه ای از آنها به ما ملحق شوند و هدایت گردند. و در لابلای تاریکی ها، نور مرا نگریسته به سوی من بشتابند، که این برای من از کشتار آنان در راه گمراهی بهتر است، گر چه در این صورت نیز به جرم گناهانشان گرفتار می گردند.

واژگان (عمران علی‌زاده):

  • إستِبطاء: بتأخیر انداختن، دیر شمردن 

    • تَعشُو إلی ضُوئی: با چشم کم نور بسوی روشنائی من بیاید 

    • تَبُوأ: برمی گردد و روبرو می شود 

    • آثام: گناهان، جمع اثم