[hadith]إِنَّ شَرَّ وُزَرَائِکَ مَنْ کَانَ لِلاَْشْرَارِ قَبْلَکَ وَزیراً، وَمَنْ شَرِکَهُمْ فِی الآْثَامِ فَلاَ یَکُونَنَّ لَکَ بطَانَةً، فَإِنَّهُمْ أَعْوَانُ الاَْثَمَةِ، وَإِخْوَانُ الظَّلَمَةِ؛ وَأَنْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَیْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَنَفَاذهِمْ، وَلَیْسَ عَلَیْهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَ أَوْزَارِهِمْ وَ آثَامِهِمْ، مِمَّنْ لَمْ یُعَاوِنْ ظَالِماً عَلَی ظُلْمِهِ، وَلاَ آثِماً عَلَی إِثْمِهِ، أُولَئِکَ أَخَفُّ عَلَیْکَ مَؤُونَةً، وَأَحْسَنُ لَکَ مَعُونَةً، وَأَحْنَی عَلَیْکَ عَطْفاً، وَأَقَلُّ لِغَیْرِکَ إِلْفاً، فَاتَّخِذْ أُولَئِکَ خَاصَّةً لِخَلَوَاتِکَ وَحَفَلاَتِکَ؛ ثُمَّ لْیَکُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَکَ أَقْوَلَهُمْ بمُرِّ الْحَقِّ لَکَ وَأَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِیمَا یَکُونُ مِنْکَ مِمَّا کَرِهَ اللهُ لاَِوْلِیَائِهِ، وَاقِعاً ذَلِکَ مِنْ هَوَاکَ حَیْثُ وَقَعَ. وَالْصَقْ بأَهْلِ الْوَرَعِ وَالصِّدْقِ، ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَی أَلاَّ یُطْرُوکَ وَلاَ یَبْجَحُوکَ ببَاطِل لَمْ تَفْعَلْهُ، فَإِنَّ کَثْرَةَ الاِْطْرَاءِ تُحْدثُ الزَّهْوَ، وَتُدْنِی مِنَ الْعِزَّةِ.[/hadith]
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 5 ، صفحه 249-247
پانزدهم: چون از جمله کارهای خوب انتخاب وزیران و دستیاران است از این رو امام (ع) هشدار داده است، هم نسبت به کسانی که شایستگی برای انتخاب ندارند و هم نسبت به کسانی که شایسته اند تا توجه و تمایل به انتخاب آنها بشود. غیر شایستگان همان کسانی هستند که پیش از وی وزیر و شریک جرم حاکمان فاسد و شرور بودند و او را از این که چنین افرادی را از ندیمان و خواص خود قرار دهد، نهی کرده است، و هم به وسیله قیاس مضمری که صغرایش عبارت: «فانّهم... الخلف» است او را برحذر داشته و کبرای مقدّر قیاس چنین است: و هر کسی که چنان باشد او را ندیم خود قرار مده.
عبارت: «ممّن له مثل آرائهم»، تمیز است برای کسانی که بهتر از آن اشرار و افراد فاسدند و آنان افرادی هستند که شایسته است از ایشان کمک خواهی شود، و هم دلیل نیکی آنها نسبت به اشرار است، به این معنی که این افراد تدبیر و نفوذ کلامی همانند آنها در انجام امور دارند ولی گناهان و زشتیهای آنها را ندارند، و ستمگری را در راه ستمکاری اش یاری نکرده اند.
آن گاه امام (ع)، او را به وسیله قیاس مضمری تشویق فرموده است تا آنها را یار و یاور خود قرار دهد، که عبارت: «اولئک اخفّ... الفا» صغرای آن قیاس است.
امّا این که آنان کم هزینه اند، از آن جهت که آنها نسبت به هر مال یا وضعی که سزاوار آنها نیست خویشتن دارند بنا بر این در مورد راضی کردن و یا بازداشتن آنها از کارهای ناشایست نیازی به زحمت زیاد ندارد بر خلاف اشرار و آزمندان در مال و حال ناشایست. و از طرفی نسبت به مقام قربی که در پیشگاه حق، و بعدی که از اشرار دارند، یاری رسان تر و دلبسته تر به او می باشند و به دیگران، دلبستگی و گرایششان کمتر است.
و کبرای مقدّر قیاس نیز چنین است: و هر کس که چنان باشد شایستگی برای یار و یاور گرفتن و وزارت را دارد. از این رو فرمود: آنها را در خلوت و انجمن خود از نزدیکان خود قرار بده.
سپس آنانی را که شایستگی دارند از همگان نزدیکتر و مورد اعتماد بیشتری باشند با ویژگیهای زیر مشخّص کرده است:
1- آنانی که سخن حق را هر چند تلخ باشد بیشتر به او بگویند.
2- او را در آن گونه از گفتار و رفتارش که خداوند از اولیایش نمی پسندد کمتر کمک و یاری کنند. کلمه: «واقعا» حال و منصوب است، یعنی: در حال سرزدن چنان سخنی از او، و آن گاه که سخن، کم و بیش از هوای نفست برخاسته و یا آنچه که بدان گرایش داری- مهمّ باشد یا نباشد- باید به کسی اعتماد کنی که تو را بیشتر نصیحت کند و کمتر مساعدت نماید. احتمال دارد که منظور امام (ع) از این سخن [واقعا...] چنین باشد: چه این رویداد مهم باشد یا غیر مهم... و ممکن است مقصود امام (ع) این باشد که آن شخص نصیحتگر نسبت به خواست و علاقه قلبی تو هر طور که باشد، یعنی هر موقعیتی نسبت به تو و در برابر خواسته باطنی تو داشته باشد.
آن گاه در مورد ارزشیابی و گزینش آنان دستوراتی داده است:
1- خود را به پرهیزکاران و صاحبان اعمال نیک نزدیک سازد که اینها صفاتی در ذیل فضیلت پاکی و پاکدامنی اند.
2- مردم را عادت و تمرین دهد بر این که از ستایش او خود داری کنند و یا با سخن گفتن در باره کاری که او انجام نداده است، باعث خوشحالی نشوند، و در نتیجه او را وارد در جمع نکوهش شده در آیه مبارکه: «لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَفْرَحُونَ بما أَتَوْا...» نکنند. و از ستایش زیاد او را بر حذر داشته است. به وسیله قیاس مضمری که صغرایش عبارت: «فانّ کثرة الاطراء... الغرة» است و پیوند ستایش با صفات ناپسند یاد شده، روشن است. و کبرای مقدّر چنین است: هر چیزی که آن چنان باشد اجتناب از آن ضروری است.