[hadith]وَلْیَکُنْ أَبْعَدَ رَعِیَّتِکَ مِنْکَ وَأَشْنَأَهُمْ عِنْدَکَ، أَطْلَبُهُمْ لِمَعَائِب النَّاس؛ فَإِنَّ فِی النَّاس عُیُوباً الْوَالِی أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا، فَلاَ تَکْشفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْکَ مِنْهَا، فَإِنَّمَا عَلَیْکَ تَطْهِیرُ مَا ظَهَرَ لَکَ، وَاللهُ یَحْکُمُ عَلَی مَا غَابَ عَنْکَ، فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ یَسْتُرِ اللهُ مِنْکَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِیَّتِکَ. أَطْلِقْ عَنِ النَّاس عُقْدَةَ کُلِّ حِقْد، وَاقْطَعْ عَنْکَ سَبَبَ کُلِّ وِتْر، وَتَغَابَ عَنْ کُلِّ مَا لاَ یَضِحُ لَکَ، وَلاَ تَعْجَلَنَّ إِلَی تَصْدیقِ سَاعٍ
،
فَإِنَّ السَّاعِیَ غَاشٌّ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بالنَّاصِحِینَ.[/hadith]
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 5، صفحه 245-244
یازدهم: امام (ع) دستور داده است بر این که، دورترین و دشمنترین فرد رعیّت در نزد او، کسانی باشند که بیشتر در پی عیبجویی دیگرانند، و بر ضرورت این مطلب با این عبارت: «فانّ فی النّاس... سترها» هشدار داده است. و چون فرمانروا از هر کسی سزاوارتر به عیب پوشی مردم است، پس نباید عیبهای پوشیده مردم را برملا کند، و این هم ممکن نیست مگر با از بین بردن سخن چینان و دور داشتن آنها از خود، و دیگر آن که عیبهای ظاهری مردم -نه معایب پنهانی- را باید از بین ببرد، و این مطلب را از راه عیب پوشی در حدّ توان، مورد تأکید قرار داده است، زیرا هر نوع عیبی به منزله ناموس است، و برای تشویق به این کار، توجّه به پی آمد آن عمل داده است که خداوند عیبهایش را که او دوست دارد از مردم پنهان بدارد، در مقابل پنهان داشتن گناهان و معایب مردم، مخفی می دارد.
دوازدهم: به او دستور داده است تا هر نوع کینه و رنجش قلبی خود را از مردم به دلیل این که اینها از اخلاق رذیله است، از خود دور کرده، و وسایل آن را از قبیل باور داشتن سخن چینی و پذیرفتن سخن چینان، از بین ببرد.
سیزدهم: مبادا هر سخن مبهم و بی دلیل را باور کند، و از باور داشتن عجولانه سخن سخن چینان وی را منع کرده و به وسیله قیاس مضمری بر این مطلب توجه داده است که صغرای آن عبارت «فانّ الساعی... الناصحین» است و دلیل فریبکاری آنان، ایجاد کینه توزیها و عداوتهای میان مردم و گسترش فحشا و فساد روی زمین است. و کبرای مقدّر قیاس چنین است: و هر که فریبکار باشد، نباید مورد توجه قرار گیرد.