[hadith]وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بهِمْ، وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ، یَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ یُؤْتَی عَلَی أَیْدیهِمْ فِی الْعَمْد وَ الْخَطَإِ، فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِکَ وَ صَفْحِکَ مِثْلِ الَّذی تُحِبُّ وَ تَرْضَی أَنْ یُعْطِیَکَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ، فَإِنَّکَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِی الْأَمْرِ عَلَیْکَ فَوْقَکَ وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلَّاکَ وَ قَد اسْتَکْفَاکَ أَمْرَهُمْ وَ ابْتَلَاکَ بهِمْ.[/hadith]

ترجمه ‏شرح ‏نهج ‏البلاغه(ابن ‏میثم)، ج 5، صفحه 239-238

لغات:

ضاری: آماده شکار، و نسبت به شکار بی ‏باک و جسور.

صفح: دوری از گناه

بجح: به سکون جیم: خوشحالی، شادی

بادرة: تندی، تیزی

مندوحة: گشایش

ادغال: وارد ساختن فساد و خرابی در کار

نهک: ناتوانی، سستی

ینزع: بر می‏ گردد.

شرح:

دوم: قلبش را کانون مهر محبت و لطف نسبت به رعیت قرار دهد که تمام اینها برجستگیهای اخلاقی زیر چتر ملکه عفتند، یعنی این فضیلتها را شعار قلبت قرار بده. الفاظ شعار و سَبُع (درنده) استعاره ‏اند. و به جهت استعاره سَبُع با عبارت: «خوردن ایشان را غنیمت شماری» اشاره فرموده است.

سوم: نسبت به مردم، با گذشت و بخشش رفتار کند، و این فضیلتی است از فضایل مربوط به شجاعت.

عبارت امام (ع): «فانّهم ... فی الخلق»، توضیحی است برای دو سبب از اسباب گذشت و محبت نسبت به مردم.

عبارت: «یفرط منهم الزلل... و الخطاء»، تفسیری برای همسان بودن مردم با وی و دوّمین سبب از اسباب محبت و گذشت است و این عبارت به منزله صغرای قیاس مضمری است که در باره نیکی، گذشت، و بخشندگی می ‏باشد و مقصود امام (ع) از بیماریها و ناروایی هایی که در اجتماع بر آنان عارض می ‏شود همان کارهای سرگرم کننده ‏ای است که آنها را از اجرای اوامر مختلف حاکم‏ آن طور که شایسته است باز می ‏دارد.

و عبارت: «یُؤتی علی ایدیهم» (دستشان باز گذاشته شده است)، کنایه از اینست که مردم معصوم نیستند بلکه آنها کسانی هستند که خواه و ناخواه مرتکب گناه و لغزش می‏ شوند و دستورهای فرمانروایان و مؤاخذه مردم به خاطر آنچه به عمد و یا خطا انجام دهند، به دست آنان انجام می ‏پذیرد. کبرای قیاس نیز در حقیقت چنین است: و هر کس آن چنان باشد، سزاوار است که بخشیده شود و مشمول محبّت شخص بخشنده و مهربان قرار گیرد، و خطایش را با عفو و گذشت پاسخ دهند.

امام (ع) مالک اشتر را به گذشت امر فرموده، همچون کسی که دوست می ‏دارد که خداوند با او به عفو و بخشندگی رفتار کند، که این بالاترین تشویق به گذشت و مهمترین کشش به سمت آن است.

و همچنین عبارت: «فانک فوقهم ... و ابتلاک بهم»، ترساندن از خدا در مقام امر به گذشت و محبّت است، و خود، صغرای قیاس مضمر دیگری در این باره است.