[hadith]وَاجْعَلْ لِذَوِی الْحَاجَاتِ مِنْکَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِیهِ شَخْصَکَ، وَتَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً، فَتَتَوَاضَعُ فِیهِ لِلَّهِ الَّذی خَلَقَکَ، وَتُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَکَ وَأَعْوَانَکَ مِنْ أَحْرَاسکَ وَشُرَطِکَ، حَتَّی یُکَلِّمَکَ مُتَکَلِّمُهُمْ غَیْرَ مُتَتَعْتِع، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صلّی الله علیه و آله و سلم یَقُولُ فِی غَیْرِ مَوْطِن: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع». ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ الْعِیَّ، وَ نَحِّ عَنْهُمُ الضِّیقَ وَالاَْنَفَ یَبْسُطِ اللهُ عَلَیْکَ بذَلِکَ أَکْنَافَ رَحْمَتِهِ، وَیُوجِبْ لَکَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ. وَأَعْطِ مَا أَعْطَیْتَ هَنِیئاً، وَامْنَعْ فِی إِجْمَال وَإِعْذَار. ثُمَّ أُمُورٌ مِنْ أُمُورِکَ لاَ بُدَّ لَکَ مِنْ مُبَاشَرَتِهَا، مِنْهَا إِجَابَةُ عُمَّالِکَ بمَا یَعْیَا عَنْهُ کُتَّابُکَ، وَمِنْهَا إِصْدَارُ حَاجَاتِ النَّاس یَوْمَ وُرُودهَا عَلَیْکَ بمَا تَحْرَجُ بهِ صُدُورُ أَعْوَانِکَ. وَأَمْضِ لِکُلِّ یَوْم عَمَلَهُ، فَإِنَّ لِکُلِّ یَوْم مَا فِیهِ.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 5، صفحه 295-294

فصل چهارم: در باره اوامر و نواهی سازنده و آداب اخلاقی و سیاسی که بعضی عمومی و بعضی ویژه کارکنان، نزدیکان، ندیمان و خود اوست و همچنین در کیفیت عبادت و امثال آن است. 

اما کارهایی که به نفع توده مردم است:

اول، آن که بخشی از وقت خود را مخصوص کسانی کند که به او نیاز دارند، تا در آن فرصت خود را فارغ از هر کاری آماده سازد و هفته ای یا کمتر یا بیشتر -به هر اندازه که ممکن شود- در یک انجمن عمومی به خاطر آنها نشستی داشته باشد. 

دوم، به خاطر خدا در انجمن و نشست با ارباب حاجت و کسانی که به او نیاز دارند، فروتنی کند. امام (ع) او را در ارتباط با خدا وادار به فروتنی کرده است از آن رو که خداوند آفریدگار اوست، و وظیفه اش نسبت به خدا فروتنی است. 

سوم، سپاه و یار و یاورانش را از مردم نیازمند باز دارد [مبادا مانع از مراجعه آنان شوند] و دلیل این مصلحت و فایده آن کار را با این عبارت بیان فرموده است: تا کسی که از طرف آنها حرف می زند بدون دغدغه و لکنت زبان حرف بزند. و به دلیل ضرورت این کار با این بیان اشاره کرده است: «فانی سمعت... القوی»، و جهت استدلال امام (ع) به این خبر آن است که دلالت مطابقی بر مجازات امتی دارد که در میان آنها به دلیل ناپاکیشان حق ناتوان از توانا گرفته نمی شود، و همین خود باعث عذاب اخروی است و به دلالت التزامی دلالت دارد بر این که در میان مردم به طور قطع چنین چیزی وجود دارد. و آنگهی چون این اموری که امام (ع) دستور انجام آنها را می دهد، چون زمینه و مقدمه واجبند، بنا بر این انجام تمام این کارها واجب خواهد بود. 

چهارم، کارهایی که هر چند به مصلحت عموم مردم و به نفع همه است او خود باید بدون واسطه انجام دهد. کلمه امور، مبتدا و خبر آن محذوف است: «و هناک امور» یعنی در اینجا اموری هست، و یا عباراتی نظیر آن. از جمله آن امور پاسخ دادن به کارکنان است، در جایی که این کار از عهده منشیان برنیاید، او خود آن طور که مصلحت می بیند پاسخ دهد. و از جمله رسیدگی به نیازهای مردم در موردی است که یارانش در انجام آن سعه صدر نشان نمی دهند، و شایسته نیست که به آنها واگذار کند، زیرا در نهایت اگر آنها برآورده کنند باز هم رضایت بخش نخواهد بود. 

پنجم، باید هر روز کار همان روز را انجام دهد و بر این مطلب با این عبارت توجه داده است: «فإنّ لکل یوم ما فیه» یعنی زیرا هر روز کار مخصوص به خود دارد. و این جمله صغرای قیاس مضمری است که کبرای مقدّر آن چنین است: و اگر هر روزی کار مخصوص به خود دارد پس باید در همان روز انجام گیرد.