[hadith]وَاجْعَلْ لِنَفْسکَ فِیمَا بَیْنَکَ وَبَیْنَ اللهِ أَفْضَلَ تِلْکَ الْمَوَاقِیتِ وَأَجْزَلَ تِلْکَ الاَْقْسَامِ، وَإِنْ کَانَتْ کُلُّهَا لِلَّهِ إِذَا صَلَحَتْ فِیهَا النِّیَّةُ، وَسَلِمَتْ مِنْهَا الرَّعِیَّةُ. وَلْیَکُنْ فِی خَاصَّةِ مَا تُخْلِصُ بهِ لِلَّهِ دینَکَ إِقَامَةُ فَرَائِضِهِ الَّتِی هِیَ لَهُ خَاصَّةً، فَأَعْطِ اللهَ مِنْ بَدَنِکَ فِی لَیْلِکَ وَنَهَارِکَ، وَ وَفِّ مَا تَقَرَّبْتَ بهِ إِلَی اللهِ مِنْ ذَلِکَ کَامِلاً غَیْرَ مَثْلُوم وَلاَ مَنْقُوص، بَالِغاً مِنْ بَدَنِکَ مَا بَلَغَ. وَإِذَا قُمْتَ فِی صَلاَتِکَ لِلنَّاس، فَلاَ تَکُونَنَّ مُنَفِّراً وَلاَ مُضَیِّعاً، فَإِنَّ فِی النَّاس مَنْ بهِ الْعِلَّةُ وَ لَهُ الْحَاجَةُ.؛ وَقَدْ سَأَلْتُ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه وآله) حِینَ وَجَّهَنِی إِلَی الْیَمَنِ کَیْفَ أُصَلِّی بهِمْ؟ فَقَالَ: صَلِّ بهِمْ کَصَلاَةِ أَضْعَفِهِمْ وَ کُنْ بالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً.[/hadith]
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 5، صفحه 296-295
ششم: بهترین فرصتها را در کارها و اعمال بین خود و خدا صرف کند، یعنی اوقات لازم برای اعمال واجب، و بهترین نوع کارها آن کاری است که در وقت معین انجام گیرد. پس با فضیلت ترین اوقات وقتی است که از گرفتاریهای دنیایی فارغ و به خلوت با خدا مقرون باشد. و در عبارت: «و ان کانت... الرّعیة» توجّه بر این مطلب داده است که بالاترین اعمال، عملی است که تنها برای خدا باشد.
هفتم: در آن فرصت معیّن، که ویژه خدا و مخصوص عمل دینی قرار داده، واجبات الهی را با اخلاص و توجّه خاصّی انجام دهد.
هشتم: قسمتی از آسایش جسمی خود را در شبانه روز برای خدا، یعنی در راه طاعت و بندگی او صرف کند. مفعول دوم -چون معلوم بوده است- حذف شده، قرینه همان بودن شبانه روز است که دو ظرف مکان برای افعال به قرینه ذکر بدن، می باشند.
نهم: عملی را که برای تقرّب به خدا انجام می دهد، به طور کامل و بدون عیب و نقص باشد. کلمات کاملا، غیر مثلوم، و بالغا هر سه حالند. و «ما» منصوب است بنا بر این که حرف مصدری است و نصبش به وسیله کلمه: «بالغا» است که در ضمن سخنان امام (ع) آمده است: «بالغا ما بلغ من القوّة و الطّاعة» یعنی: هر چند که فشار عبادت باعث فرسودگی بدنت گردد.
دهم: از جمله آدابی که به امامت مردم در نماز جماعت مربوط می شود، این است که در نماز خود حد وسطی را انتخاب کند، ما بین نماز طولانی که طول دادن آن باعث نفرت مردم می گردد، و بین کوتاه خواندن که باعث تباه سازی ارکان نماز و از بین بردن فضیلت آن می گردد، و برای ردّ سنگینی و طولانی خواندن نماز به دلیل عقلی و نقلی استدلال جسته است. امّا دلیل عقلی یک قیاس مضمری است که صغرای آن عبارت است از: «فانّ فی النّاس... الحاجة» زیرا میان مردم افرادی وجود دارند که بیمار و گرفتارند و کبرای مقدّر آن نیز چنین است: و هر جامعه ای که افراد مزبور میان آنها باشد نیازمند مدارا و سبک گرفتن است. و اما دلیل نقلی، روایتی است که از پیامبر خدا (ص) نقل کرده است، و جهت تشبیه نماز جماعت به نماز ناتوانترین نمازگزار، سبک گرفتن نماز به حفظ ارکان و واجبات نماز است.