[hadith]و من کتاب له (علیه السلام) إلی بعض عُمّاله:

أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّکَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بهِ عَلَی إِقَامَةِ الدِّینِ وَ أَقْمَعُ بهِ نَخْوَةَ الْأَثِیمِ وَ أَسُدُّ بهِ لَهَاةَ الثَّغْرِ الْمَخُوفِ. فَاسْتَعِنْ باللَّهِ عَلَی مَا أَهَمَّکَ، وَ اخْلِطِ الشِّدَّةَ بضِغْثٍ مِنَ اللِّینِ، وَ ارْفُقْ مَا کَانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ وَ اعْتَزمْ بالشِّدَّةِ حِینَ لَا تُغْنِی عَنْکَ إِلَّا الشِّدَّةُ، وَ اخْفِضْ لِلرَّعِیَّةِ جَنَاحَکَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ، وَ آس بَیْنَهُمْ فِی اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ التَّحِیَّةِ، حَتَّی لَا یَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِی حَیْفِکَ وَ لَا یَیْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ؛ وَ السَّلَام.[/hadith]

از جمله نامه های آن حضرت به یکی از کارگزاران:

«أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّکَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بهِ عَلَی إِقَامَةِ الدِّینِ...»،

نخست امام (ع) او را با سه مطلبی که از جانب خود اعلام کرده، دلجویی نموده و برای پذیرش فرمانهایش آماده ساخته است، آن سه مطلب عبارت است از این که وی از جمله کسانی است که امام (ع) برای حفظ دین از ایشان کمک می طلبد و با آنان سرکشی گنهکاران را در هم می کوبد و مرزهای ناامن را می بندد.

کلمه «اللّهاة» را استعاره آورده است برای آنچه از مرزهای کشور که در صورت باز بودن احتمال فساد در آنها می رود و برای بستن آن نیاز به سپاه و ساز و برگ است، از باب تشبیه به شیری که دهانش را برای دریدن شکار خود باز کرده است، آن گاه به دنبال آن به مطالبی از مکارم اخلاق دستور داده است:

اوّل: آن که در هر کاری از کارهایش که در نظر او مهمّ و بزرگ جلوه می کند از خدا کمک بخواهد، زیرا زاری در پیشگاه او و کمک خواهی از او بهترین وسیله کمک بر رفع گرفتاریهاست.

دوم: آن که سختی و درشتی را با نوعی از نرمی و ملایمت درآمیزد، و هر سخن را در جای خود به کار ببرد تا وقتی که مدارا و نرمش مناسب است، نرمی و مدارا کند و هنگامی که راهی جز درشتی و سختی نیست درشتی کند.

سوم: برای توده مردم بال خود را بگسترد، کنایه از فروتنی برای آنهاست.

چهارم: با رعیّت گشاده رو باشد، و این عبارت کنایه از برخورد با گشاده رویی و چهره باز با رعیّت است نه در هم کشیدگی و گرفته بودن چهره.

پنجم: آن که پهلوی خود را برای آنان نرم گرداند، و این کنایه از آسان گرفتن و سختگیری نداشتن با آنهاست.

ششم: در نگاه با گوشه چشم و نگاه تند، اشاره و سلام میان مردم، رفتار همسان داشته باشد. واژه «لحظه» اخصّ از «نظره» است. و این عبارت دستور به صفت پسندیده عدالت در بین مردم است تا قدرتمندان چشم طمع به ستمکاری او نداشته باشند تا از این راه بر او چیره شوند و ناتوانان از اجرای عدالت او در حق قدرتمندان ناامید نباشند تا در نتیجه خود را ناتوان سازد و از انجام اعمال شایسته درمانده شود، توفیق از آن خداست.