[hadith]فی صفة الملائکة:

ثُمَّ خَلَقَ سُبْحَانَهُ لِإِسْکَانِ سَمَاوَاتِهِ وَ عِمَارَةِ الصَّفِیحِ الْأَعْلَی مِنْ مَلَکُوتِهِ خَلْقاً بَدیعاً مِنْ مَلَائِکَتِهِ وَ مَلَأَ بهِمْ فُرُوجَ فِجَاجِهَا وَ حَشَا بهِمْ فُتُوقَ أَجْوَائِهَا، وَ بَیْنَ فَجَوَاتِ تِلْکَ الْفُرُوجِ زَجَلُ الْمُسَبِّحِینَ مِنْهُمْ فِی حَظَائِرِ الْقُدُس وَ سُتُرَاتِ الْحُجُب‏ وَ سُرَادقَاتِ الْمَجْد، وَ وَرَاءَ ذَلِکَ الرَّجِیجِ الَّذی تَسْتَکُّ مِنْهُ الْأَسْمَاعُ سُبُحَاتُ نُورٍ تَرْدَعُ الْأَبْصَارَ عَنْ بُلُوغِهَا فَتَقِفُ خَاسئَةً عَلَی حُدُودهَا، وَ أَنْشَأَهُمْ عَلَی صُوَرٍ مُخْتَلِفَاتٍ وَ أَقْدَارٍ مُتَفَاوِتَاتٍ "أُولِی أَجْنِحَةٍ" تُسَبِّحُ جَلَالَ عِزَّتِهِ لَا یَنْتَحِلُونَ مَا ظَهَرَ فِی الْخَلْقِ مِنْ صُنْعِهِ وَ لَا یَدَّعُونَ أَنَّهُمْ یَخْلُقُونَ شَیْئاً مَعَهُ مِمَّا انْفَرَدَ بهِ "بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبقُونَهُ بالْقَوْلِ وَ هُمْ بأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ"، جَعَلَهُمُ اللَّهُ فِیمَا هُنَالِکَ أَهْلَ الْأَمَانَةِ عَلَی وَحْیِهِ، وَ حَمَّلَهُمْ إِلَی الْمُرْسَلِینَ وَدَائِعَ أَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ، وَ عَصَمَهُمْ مِنْ رَیْب الشُّبُهَاتِ فَمَا مِنْهُمْ زَائِغٌ عَنْ سَبیلِ مَرْضَاتِهِ

،

وَ أَمَدَّهُمْ بفَوَائِد الْمَعُونَةِ، وَ أَشْعَرَ قُلُوبَهُمْ تَوَاضُعَ إِخْبَاتِ السَّکِینَةِ، وَ فَتَحَ لَهُمْ أَبْوَاباً ذُلُلًا إِلَی تَمَاجِیدهِ، وَ نَصَبَ لَهُمْ مَنَاراً وَاضِحَةً عَلَی أَعْلَامِ تَوْحِیدهِ.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 750-745

لغات: 

صفیح: بلندی، کنایه از آسمان. 

فجاج: راه وسیع. 

جوّ: مکان با وسعت و بلند. 

فجوه: شکاف. 

زجل: صداها، سر و صدای زیاد. 

سرادق: پوششی که بر روی خانه می افکنند. 

رجیح: زلزله و نگرانی. 

و تستکّ الأسماع: گوشها کر می شوند، در عبارت خطبه تستک منه الاسماع است گوشها از سر و صدای زیاد کر می شوند. 

خاسئه: سرگردان، متحیر. 

ذللا: سهل و آسان. 

اخبات: خضوع و خشوع.

شرح: 

باید دانست که این بخش از خطبه «اشباح» در توصیف فرشتگان است، آنان که از جهت کمال در بندگی خدا، اشرف موجودات ممکن می باشند توصیف فرشتگان در حقیقت بیان مجد و بزرگواری و عظمت حق تعالی است. 

پیش از این در باره انواع فرشتگان و نحوه اسکان آنها در طبقات آسمان بحث کرده ایم و به اندازه لازم مقصود را توضیح داده ایم، اینک بر آنیم تا بحثهایی که مناسب این خطبه است شرح دهیم. فرازهایی از کلام ارجمند آن حضرت را طیّ قسمتهایی به شرح زیر می آوریم. 

1-  قوله علیه السلام: «ثمّ خلق سبحانه الی قوله من الملائکة»: 

محتمل است که امام (ع) با عبارت «الصّفیح الاعلی» به فلک نهم اشاره کرده باشد و منظور از فلک نهم همان عرش است، زیرا که فلک نهم بزرگترین و بالاترین جرم آسمانی می باشد و ساکنان آن فرشتگانی هستند که اداره امور فلک نهم را به عهده دارند. 

به احتمال دیگر، ممکن است مقصود امام از عرش، جایگاه پرستش فرشتگان در پیشگاه عظمت و جلال پروردگار جهانیان یعنی عالم ملکوت باشد، زیرا فرشتگان در مقام بلندی از صداقت و معرفت حق هستند. چه خلقت ملائکه برای عمران و آبادی آن محل است و آن خانه به عظمت و جلال حق و عبادت فرشتگان آباد است. 

هنگامی که معلوم شود، فرشتگان، شریفترین موجوداتند، روشن خواهد شد که آفرینش آنها، آفرینشی نو، کامل و شگفت انگیز است. 

2-  قوله علیه السلام: «ملأ بهم فروج فجاجها و حشابهم فتوق أجوائها»: 

خداوند شکافها و راهها، و جاهای خالی فضای کاخ آسمان را بوسیله فرشتگان پر ساخت. امام (ع) لفظ «فروج، فجاج و فتوق» را، در عبارت فوق برای اجزای مجزّای فلک استعاره به کار برده است، زیرا فرشتگان هستند که به منزله ارواح فلک به حساب آمده و به وسیله آنها وجود و جوهریّت افلاک، محفوظ، استوار و پابرجاست. وجه شباهت در استعاره روشن است. استعاره را با بیان «ملأ و حشو» ترشیحیّه کرده است. کلمات «فجاج و فروج» اشاره به تباین و اختلافی است که، میان اجزای فلک وجود داشته، و در عین حال، به دلیل وجود فرشتگان که نظم بخشنده به آن هستند منظم شده است. پر شدن شکافهای فلک به وسیله فرشتگان، کنایه از نظامی است که از برکت وجود آنها حاصل شده و خداوند تدبیر کار فلک را به عهده فرشتگان قرار داده است. 

3-  قوله علیه السلام: «و بین فجوات تلک الفروج الی قوله المجد»: 

لفظ زجل را، که به معنای فریاد و صداهای بلند است، برای کمال عبادت و بندگی فرشتگان استعاره آورده است. زیرا کمال مرد در این است که بهنگام تضرّع، تسبیح و تهلیل با صدای بلند در پیشگاه خداوند زاری کند. (صدائی که به تضرّع در درگاه خداوند بلند شود مطلوب است). 

لفظ «حظائر» را برای جایگاه فرشتگان عالم غیب و پرستشگاهشان نیز استعاره به کار برده است. حظیره قدس بودن مکان فرشتگان، بدلیل پاکی و دور بودن آنها از پلیدیهای جهل و نفس فرمان دهنده ببدی کاملا روشن است. 

عبارت «سترات الحجب و سرادقات» هم استعاره اند از حجابهای نورانیی که بوسیله آن حجابها از ذهن و اندیشه انسانها مستور و پوشیده اند. چنان که قبلا این حقیقت را توضیح داده ایم. و یا در حجاب بودنشان به این دلیل است که آنها از خصوصیّات ماده و مادیّات بدورند. وجه شباهت در استعاره فوق، این است که، فرشتگان از دیده شدن با چشم و اندیشه پوشیده و در حجابند، و بدیهی است که حجاب فرشتگان سرا پرده های بزرگی و عظمت می باشد. زیرا کمال ذاتی و شرافت آنها چنین حجابی و نه حجابهای دیگر را اقتضاء می کند. 

4-  قوله علیه السلام: «و وراء ذلک الرّجیج الّذی تستّک الی قوله حدودها»: 

در پشت سر آن آوازهای کر کننده گوش انواری است که چشم آنها توان دیدن آن انوار و درخشندگیها را ندارد. چنان که امام (ع) لفظ «زجل» را برای صدای فرشتگان استعاره آورده بود، لفظ «رجیج» را برای عبادت آنها استعاره آورده است. و با بیان «تستّک منه الأسماع» استعاره را ترشیحیّه کرده است و کنایه از نهایت عبادت فرشتگان است. 

محتمل است که، عبارت، «زجل و رجیج» اشاره به اصواتی که انبیا از فرشتگان می شنیدند، باشد، بدانسان که ما در مقدمه بیان کردیم و چگونگی آن را در شنیدن وحی قبلا دانسته ای، مقصود از سبحات نوری که بالاتر از صدای فرشتگان قرار دارد، جلال و شکوه عظمت وجه خداوندی است، پاک و منزّه است از آن که دیده دارندگان بصیرت وی را درک کند.

امام (ع) فرموده است در ورای صدای فرشتگان، حقایقی وجود دارد که فرشتگان چنان که بایسته است آنها را درک نمی کنند. نه، بلکه بالاتر از دانش و عبادت آنها، مراحلی از جلال و شکوه خداوندی است، که معرفت فرشتگان از آن قاصر است. و ادراک اهل بصیرت از دریافت جلال و شکوه حق فرو ماند، متحیّر و سرگردان بمقام ناتوانی خویش بازگردد و در مرز محدود و نهایت کمال خود که جایگاه بندگی و عبودیّت است متوقّف ماند. 

5-  قوله علیه السلام: «انشأهم علی صور مختلفات إلی قوله عزّته اختلاف»: 

صورت فرشتگان کنایه از اختلاف حقیقت و اندازه وجودی و تفاوت مرتبه آنها در کمال و قرب آنها بخداست. لفظ «أجنحة» یعنی بالها، استعاره از نیرومندیی است که آنها، در به دست آوردن معارف الهی و تفاوت در زیادی و نقصانی که به لحاظ دریافت معرفت و کمال دارند. چنان که خداوند متعال فرموده است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ». تعدّد بال فرشتگان، در کلام حق تعالی کنایه از تفاوت ادراک آنها از جلال خدا و دانش متفاوتی است که لزوما هر یک از حق تعالی دارند. به همین دلیل امام (ع) داشتن بال را، موجب تسبیح و تنزیه جلال و شکوه خداوندی دانسته است زیرا آگاهی فرشتگان بجلال حق، منزّه و پاک از هر آن چیزی است که شایسته بزرگواری وجود و مناسب جلال و عزت الهی نباشد. 

6-  قوله علیه السلام: «لا ینتحلون إلی قوله یعملون»: 

ساختن بعضی از مصنوعات خداوند با وجودی که فرشتگان وسیله ایجاد آنها باشند آنان را بفراموشی قدر و منزلتشان دچار نمی کند، و آنها خود را مدّعی خلقت چیزی، جز به مقداری که خداوند به آنها توانایی داده است نمی دانند. نهایت مقامی که فرشتگان دارند این است که وسیله افاضه جود و بخشش حق تعالی بر استحقاق دارندگان جود هستند، و در مواردی هم که خداوند آنها را سبب افاضه جود قرار ندهد، مستقیما شیئی مورد اراده را ایجاد می کند فرشتگان ادّعای قدرتمندی بر ایجاد پدیده ها را ندارند. به این دلیل که دقیقا قدر و منزلت و نسبت خود را به ذات خداوندی می شناسند و خداوند آنها را از شرّ نفس فرمان دهنده ببدی که منشأ مخالفت فرمان و خروج از اطاعت الهی است پاک و منزّه داشته است. 

7-  قوله علیه السلام: «جعلهم فیما هنا لک إلی قوله و نهیه»: 

یعنی فرشتگان در جایگاه خود در محضر قدس پروردگار قرار دارند. به تمام حالات و ویژگی زندگی فرشتگان در خطبه اوّل اشاره شد، (برای حضور ذهن به همان جا رجوع شود). 

8-  قوله علیه السلام: «و عصمهم الی قوله مرضاته»: 

(چنان که واضح و مبرهن است) منشأ تمام شکوک و شبهات و انحراف از راه خدا درگیری نفس امّاره با عقل و کشیدن نفس امّاره عقل را به راه باطل است. چون فرشتگان از نفس فرمان دهنده ببدی، پاک و مبرّا هستند. بنا بر این معصومند و از پیروی نفس و فرمانبرداری آن، و انحراف از راه حق به راه باطل ممنوع می باشند.، مقصود از مدد گرفتن فرشتگان از فواید یاری حق، فزونی آنها در کمالات بر دیگران، و ادامه این فواید بلحاظ دوام وجود خداوند می باشد. 

9-  قوله علیه السلام: «و اشعر قلوبهم تواضع إخبات السّکینة»: 

امام (ع) لفظ «تواضع و استکانت» را از حال فرشتگان استعاره آورده است. بدین معنی که فرشتگان. به ذلّت نیازمندی و امکان حاجت به بخشش خداوند، و مغلوب بودن در برابر عظمت حق تعالی اعتراف دارند و این اعتراف و اقرار به نیازمندی را، شعار لازم ذات خویش می دانند، و یا عمیقا این نیازمندی و حاجت را درک می کنند. در صورتی که «أشعر» را بمعنای درک و فهم بگیریم. 

10-  قوله علیه السلام: «و فتح لهم ابوابا ذللا إلی تماجیده»: 

خداوند درهای ستایش خود را به آسانی بر فرشتگان گشوده است مقصود از «ابواب ذلل» در عبارت فوق وجوه معارف الهیّه است، معارفی که بوسیله آنها، حق تعالی چنان که شایسته است تمجید و ستایش می شود. این معارف الهیّه برای فرشتگان وسیله هایی در جهت تنزیه و تعظیم پروردگار می باشند. روشن است که کسب این معارف برای ملائکه حق، سهل و آسان است، زیرا به دست آوردن معارف الهی برای فرشتگان از راههای آمیخته به شکّ و شبهه و درگیری اوهام و خیالات، چنان که آموخته های ما بدین سان حاصل می شود نیست. 

11-  قوله علیه السلام: «و نصب لهم منارا واضحة علی أعلام توحیده»: 

خداوند برای فرشتگان پرچمهای نمایانی را بر نشانه های یگانگی خود بر افراشته است. 

بنا به قولی (پرچمهای روشن و نمایان) برای واسطه هایی که میان فرشتگان مقرّب و حق سبحانه، تعالی است، استعاره آمده است، زیرا امام (ع) از فرشتگان آسمان خبر می دهد. و لفظ «اعلام» برای صورتهای عقلانیی است که با ذات فرشتگان عجین می باشد. و لازمه دارا بودن این صور عقلانی یگانه و منزّه دانستن خداوند از کثرت است. وجه شباهت میان پرچم، علائم و نشانه ها، با فرشتگان این است. 

چنان که پرچم، علائم و نشانه ها، در آگاهی بمطلوب، وسیله قرار می گیرند، فرشتگان مقرّب، واسطه در حصول معارف الهی هستند و در رسیدن به مطلوب اوّل، و محرّک کلّ -که عزیز و پاینده است سلطنت او- خداوند متعال وسیله می باشند.