[hadith]اللَّهُمَّ أَنْتَ أَهْلُ الْوَصْفِ الْجَمِیلِ وَ التَّعْدَاد الْکَثِیرِ، إِنْ تُؤَمَّلْ فَخَیْرُ مَأْمُولٍ وَ إِنْ تُرْجَ فَخَیْرُ مَرْجُوٍّ. اللَّهُمَّ [فَقَدْ] وَ قَدْ بَسَطْتَ لِی فِیمَا لَا أَمْدَحُ بهِ غَیْرَکَ وَ لَا أُثْنِی بهِ عَلَی أَحَدٍ سوَاکَ، وَ لَا أُوَجِّهُهُ إِلَی مَعَادنِ الْخَیْبَةِ وَ مَوَاضِعِ الرِّیبَةِ، وَ عَدَلْتَ بلِسَانِی عَنْ مَدَائِحِ الْآدَمِیِّینَ وَ الثَّنَاءِ عَلَی الْمَرْبُوبینَ الْمَخْلُوقِینَ؛ اللَّهُمَّ وَ لِکُلِّ مُثْنٍ عَلَی مَنْ أَثْنَی عَلَیْهِ مَثُوبَةٌ مِنْ جَزَاءٍ أَوْ عَارِفَةٌ مِنْ عَطَاءٍ، وَ قَدْ رَجَوْتُکَ دَلِیلًا عَلَی ذَخَائِرِ الرَّحْمَةِ وَ کُنُوز الْمَغْفِرَةِ؛ اللَّهُمَّ وَ هَذَا مَقَامُ مَنْ أَفْرَدَکَ بالتَّوْحِید الَّذی هُوَ لَکَ وَ لَمْ یَرَ مُسْتَحِقّاً لِهَذهِ الْمَحَامِد وَ الْمَمَادحِ غَیْرَکَ وَ بی فَاقَةٌ إِلَیْکَ لَا یَجْبُرُ مَسْکَنَتَهَا إِلَّا فَضْلُکَ وَ لَا یَنْعَشُ مِنْ خَلَّتِهَا إِلَّا مَنُّکَ وَ جُودُکَ؛ فَهَبْ لَنَا فِی هَذَا الْمَقَامِ رِضَاکَ وَ أَغْنِنَا عَنْ مَدِّ الْأَیْدی إِلَی سوَاکَ، إِنَّکَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیر.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 805-803

فصل چهارم در ستایش و تمجید خداوند متعال آمده، زیرا که خداوند انسان را برای شکرگزاری و نیاز تضرّع بدرگاهش مورد خطاب قرار داده، تا به عنوان پاداش ثناهای گذشته و اوصاف نیکوی بی شمارش، در صورت انجام وظیفه از وی راضی شود و او را از توسل به غیر بی نیاز گرداند. 

در این فصل کلام امام (ع) اشاراتی است بشرح زیر:

1-  قوله علیه السلام: «أنت اهل الوصف الجمیل و التّعداد الکثیر»: این سخن امام (ع) اشاره به این است که خداوند متعال به دلیل این که دارای شریفترین صفات دو طرف نقیض است (به لحاظ ذات یگانه و به لحاظ نعمتهای فراوان متعدد) مستحق توصیف، و شایسته صفات نیک می باشد چه در داشتن صفات نیک و جمیل یگانه است و به اعتبار، بی شماری ثنا و حمدش در رابطه هر جزئی از جزئیات نعمتهایش او صاحب نعمتهای زیادی است. 

2-  قوله علیه السلام: «و قد بسطت لی فیما لا أمدح به غیرک و لا أثنی به علی احد سواک»: عبارت امام (ع) اشاره به این است که خداوند به او اجازه شکرگزاری و ثناگویی اوصاف نیکی که در حقیقت جز حق تعالی کسی دارنده آن اوصاف نیست داده است. و هیچ کس سزاوار نیست که این اوصاف بر او اطلاق شود. 

معنای اذن و اجازه خداوند بر انجام شکر، ممکن است این باشد، که پروردگار شکر نیکو و ستایش خود را الهام کرده باشد. زیرا در حقیقت نعمت دهنده ای جز او نیست، پس هیچ کس جز او سزاوار ستایش مطلق نمی باشد. 

مخاطب قرار گرفتن انسان بر ادای شکر از آیه شریفه استفاده می شود که فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ» و در باره فرمان به تسبیح و تنزیه می فرماید: «فَاصْبرْ عَلی ما یَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بحَمْد رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ». و باز می فرماید: «وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا».

3-  قوله علیه السلام: «و لا اوجّهه الی معادن الخیبة»: لفظ «معادن» را امام (ع) در عبارت فوق استعاره از مخلوقات آورده است وجه شباهت میان معدن و آفریده ها این است که معادن بر حسب ظنّ و گمان خواست انسان را برآورده می سازند (در صورتی که ممکن است انسان در رابطه با معادن به مطلوب خود نرسد) همچنین دارندگان نعمتهای از بین رونده و فانی ممکن است جوینده نعمت از نزد آنها مأیوس شود و جای شک و تردید نیز هست که از دادن نعمت بخل ورزند. 

به همین دلیل است که امام (ع) به دنبال این مطلب و به منظور تفسیر و توضیح می فرماید: «خداوندا زبانم را از ستایش آدمیان و ثنای آنان بدور دار.»

4-  قوله علیه السلام: «دلیلا»: کلمه دلیلا یا بعنوان حال و یا مفعول در جمله منصوب آمده است. مقصود از این که امیدواری به خداوند، راهنمایی است بر گنجینه های رحمت و بخشندگی پروردگار این است که حق تعالی با هدایت و ارشادات خود، ما را به سوی استعدادهایی می برد که به رحمتش منتهی شود و به ما آن آمادگی را می دهد که با توجّه به ذات حق تعالی از توجّه بدیگران باز مانیم، زیرا عدم توجّه به خداوند و پرداختن بخلق از کسی مثل امام (ع) اگر تحقّق پذیرد گناه شمرده می شود. 

لفظ «ذخیره و کنوز» برای جود خداوند استعاره به کار رفته است. 

5-  قوله علیه السلام: «هذا مقام من افردک بالتوحید»: این سخن امام (ع) اشاره به مقامی است که آن حضرت فرا روی خداوند متعال در خطبه اش به این ذکر و توحید دارد. در حقیقت این عبارت زمینه ای است که مطلوبش را یاد و رحمت حق را بر خود نازل کند. چنین است که به دنبال این کلام عرضه می دارد: «ای خدا من به تو نیاز دارم.» بیان حاجتمندی و استحقاق آن حضرت به لحاظ جود و بخشندگی خداوند است که در آغاز اظهار نیاز می کند و سپس کفایت این نیاز و بیچارگی را مؤکول به فضل حق تعالی می نماید. 

زیرا نیاز امام (ع) نیاز مادی و دنیوی نیست که مردم بتوانند برآورده کنند، پس از اعلام نیاز و بیچارگی مطلوبش را که رضای خدا و بی نیاز ساختن آن بزرگوار از دیگران است مطرح می کند. روشن است که به دست آمدن رضای حق و بی نیازی از غیر خدا در صورتی میسّر است که امید به پروردگار دلیل راه رسیدن به ذخیره های رحمت و گنجهای غفران و مغفرت باشد. (ورنه کسی بدون راهنمایی خداوند راه بجائی نمی برد)