[hadith]فَلَمَّا مَهَدَ أَرْضَهُ وَ أَنْفَذَ أَمْرَهُ اخْتَارَ آدَمَ (علیه السلام) خِیرَةً مِنْ خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُ أَوَّلَ جِبلَّتِهِ وَ أَسْکَنَهُ جَنَّتَهُ وَ أَرْغَدَ فِیهَا أُکُلَهُ وَ أَوْعَزَ إِلَیْهِ فِیمَا نَهَاهُ عَنْهُ، وَ أَعْلَمَهُ أَنَّ فِی الْإِقْدَامِ عَلَیْهِ التَّعَرُّضَ لِمَعْصِیَتِهِ وَ الْمُخَاطَرَةَ بمَنْزلَتِهِ، فَأَقْدَمَ عَلَی مَا نَهَاهُ عَنْهُ مُوَافَاةً لِسَابقِ عِلْمِهِ، فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ لِیَعْمُرَ أَرْضَهُ بنَسْلِهِ وَ لِیُقِیمَ الْحُجَّةَ بهِ عَلَی عِبَادهِ؛ وَ لَمْ یُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ مِمَّا یُؤَکِّدُ عَلَیْهِمْ حُجَّةَ رُبُوبیَّتِهِ وَ یَصِلُ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ مَعْرِفَتِهِ، بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بالْحُجَجِ عَلَی أَلْسُنِ الْخِیَرَةِ مِنْ أَنْبیَائِهِ وَ مُتَحَمِّلِی وَدَائِعِ رِسَالاتِهِ قَرْناً فَقَرْناً، حَتَّی تَمَّتْ بنَبیِّنَا مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله)‏ حُجَّتُهُ وَ بَلَغَ الْمَقْطَعَ عُذْرُهُ وَ نُذُرُهُ.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 796-786

فصل دوّم در تمجید حق تعالی به اعتبار آفرینش آدم، و گزینش او، و عطا کردن نعمت کامل به وی و در مقابل عصیان آدم و گناهکاری او می باشد. و در عوض خداوند متعال گناهکاری آدم را با اخراج از بهشت کیفر داد و از باب رحمت و فضل توبه اش را پذیرفت، او را به زمین فرو فرستاد و ذرّیه او را به انتخابشان به رسالت و نبوّت گرامی داشت، و سپس روزی و مدّت زندگی را میان فرزندان او مختلف و کم و زیاد تقسیم و آنها را بدین صورت مبتلا ساخته و امتحان کرد. 

آنچه فوقا بر شمردیم محتوای کلام امام (ع) که فرمود: «چون که زمین را آماده کرد... انبیاء را پیاپی برای هدایت مبعوث فرمود...» باید دانست که بحث در باره قصّه آدم (ع) در خطبه اوّل بطور کامل انجام پذیرفته: و قصد تکرار نیست جز این که در این عبارت امام فوایدی است که ذیلا بدان اشاره می کنیم. 

فایده اوّل: کلام حضرت که فرمود «مهّد ارضه» یا به این معناست که زمین را گسترده و هموار قرار داد چنان که خداوند متعال می فرماید: «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً». 

و یا معنای سخن امام (ع) این است که زمین را گاهواره قرار داد چنان که حق تعالی فرموده است: «الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً». 

اگر معنای اوّل را در نظر بگیریم مفهوم کلام این خواهد شد: پس از آن که خداوند زمین را هموار و دشت قرار داد بگونه ای که بندگان بتوانند، زمین را مورد تصرف قرار دهند، برخیزند و بنشینند و در آن کشاورزی و دیگر تصرّفات را انجام داده و منافعی داشته باشند، امر خداوند بر خلقت آدم تعلّق گرفت. 

و اگر معنای دوم را برای سخن حضرت در نظر بگیریم لفظ «مهد» استعاره خواهد بود، از باب تشبیه کردن به گاهواره کودکان در استراحت و آسایش و خواب بدین توضیح که زمین جایگاه راحت آدمیان قرار گرفت. 

فایده دوّم: کلام امام (ع) «و أنفذ أمره» می باشد، یعنی در ایجاد مخلوقات و به کمال رساندن آنها، امرش را نافذ و مؤثّر گردانید. تمامیّت عالم و کمال یافتن آن به این بود که خداوند نوع انسان را که مرکز دایره وجود است برگزید و به او فرمان هستی یافتن را صادر کرد. 

فایده سوّم: عبارت امام (ع) این است که: «خیرة من خلقه» آدم را از میان مخلوقات خویش برگزید. کلمه «خیرة» بعنوان حال. یا مصدر یعنی مفعول مطلق منصوب آورده شده است. دلیل این که آدم (ع) منتخب خداوند بود، آیه شریفه و کلام حق تعالی است که می فرماید:«إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ». و این آیه: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی  کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا». 

دلیل گرامی داشتن انسان دو چیز است بقرار زیر:

1-  ابو یزید بسطامی گفته است، انواع کرامت خداوند بر انسان نامتناهی است. 

چنان که خداوند متعال می فرماید: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» این بیان اجمالی کلام ابو یزید بود امّا تفصیل مطلب بشرح ذیل است. 

الف: خداوند سبحانه تعالی هر ساعتی بر افرادی که بر حق متعال توکّل کنند باران کفایت می بارد، چنان که خود می فرماید: «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ». 

ب: خداوند، هر ساعتی بر فرمانبرداران باران دوستی می بارد. چنان که حق تعالی خود می فرماید: «سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا». 

ج: خداوند بر کوشش کنندگان باران هدایت می بارد چنان که می فرماید: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدیَنَّهُمْ سُبُلَنا». 

د: خداوند بر شکرگزاران باران فزونی را جاری کرده است، حق تعالی در این باره می فرماید: «وَ إِذْ تَأَذَّنَ...». 

ه: خداوند بر کسانی که به یاد حق باشند باران بصیرت و بینش می بارد. 

سبحانه تعالی می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ». 

2-  گرامی داشتن خداوند آدم و فرزندانش را یا به لحاظ احوال داخلی و یا خارجی آنهاست، و به لحاظ احوال داخلی هم یا مربوط به امور جسمانی و یا جز آن می باشد و اگر به لحاظ امور جسمانی انسان مورد تکریم قرار گرفته باشد، اموری خواهند بود که ذیلا بیان می شود. 

اوّل: صورت زیبای آدم و فرزندان او چنان که خداوند متعال می فرماید: «اللَّهُ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ...». 

دوّم: قامت زیبا و اندام معتدل آدم و ذریّه اش، در این باره خداوند می فرماید:«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» زیبائی اندام انسان به این دلیل است که شیئی هر گاه بلندی و ارتفاع بیشتری پیدا کند در نوع خود زیبا و ارجمندتر به نظر می رسد، چنان که بلندترین درخت زیباترین آنهاست. 

3-  خداوند انسان را به این دلیل تکریم کرد که بلند شدن، نشستن، به پشت و رو خوابیدن و استراحت کردن را برایش میسور گردانید. توضیح کلام این است که حق متعال ترکیب وجودی مخلوقات خود را به چهار نوع و صنف قرار داد. 

الف: بعضی مانند حیوانات، گویا پیوسته در حال قیام ایستاده اند. 

ب: برخی مانند حیوانات گویا مدام در حال رکوع اند. 

ج: گروهی همچون خزندگان که بر شکم راه می روند گویا مدام در سجده اند. 

د: دسته ای مانند کوهها همواره در حال قعوداند. 

امّا خداوند متعال انسان را چنان آفریده است که تمام هیأتهای فوق الذکر را می تواند داشته باشد. و به او تمکّن بخشیده است تا حالات گوناگون و مختلفی را بپذیرد و در این باره می فرماید:«الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبهِمْ». امّا احوال غیر بدنی که خداوند انسان را بدانها مورد تکریم قرار داده است عبارتند از:

1-  روحی که جایگاه آگاهی یافتن به اشرف موجودات و مبدأ وجود یعنی حق تعالی می باشد. چنان که خداوند در این مورد فرموده است:«وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ» پروردگار جهانیان با اضافه کردن روح خود به آدم او را کرامت و شرافت بخشید. و با همین شرافت و بزرگواری او را از دیگر موجودات این جهان متمایز گردانید.

2-  عقل و شرافت عقل از جهاتی است: اوّل: روایت شده است: که خداوند متعال به داود (ع) وحی فرستاد و به او فرمود: «هرگاه عاقلی را دیدی خدمت گزار او باش» دوم: گفته پیامبر اسلام (ص) که در توصیف عقل فرموده است: اوّل چیزی که خداوند آفرید عقل بود. و سپس به عقل فرمود روی آور، روی آورد، و فرمود بازگرد بازگشت. آن گاه حق تعالی فرمود: بعزّت و جلال خودم سوگند هیچ مخلوقی را از تو گرامی تر نسبت بخود نیافریده ام، بوسیله تو دیگران را مؤاخذه می کنم بخشش می نمایم و یا ثواب و کیفر می دهم. 

چیزی که باید در باره عقل دانست این است که برای عقل آغاز و نهایتی است و هر دو مرحله عقل نامیده می شود. مرحله نخستین و ابتدایی عقل نیرویی است که آماده می گردد تا علوم کلّی و ضروری را فرا گیرد، چنان که در کودک این قوّه وجود دارد، و سخن پیامبر (ص) نیز به این مرحله اشاره داشت. 

مرحله دوّم عقل «بالمستفاد» است و توصیه پیامبر (ص) خطاب به امیر مؤمنان به این مرحله از عقل اشاره دارد که فرمود: هرگاه مردم به آفریدگار خود به انواع نیکی تقرّب جویند تو ای علی با خردمندی و عقلت نزدیکی بخدا را بجوی، که بدین سبب از لحاظ درجه و مرتبه در نزد مردم دنیا و نزد خداوند در آخرت بر دیگران سبقت خواهی گرفت. 

مرتبه سوّم، علم و حکمت که نتیجه عقل و خرد می باشد. چنان که خداوند متعال فرموده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِس» و باز می فرماید:«یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْباب» حکمت را خداوند حیات و نور نامیده است. چنان که خود می فرماید: «أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی بهِ فِی النَّاس کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ». 

گرامی داشتی که بیرون از وجود انسان قرار دارد نیز بر چند وجه است. بتوضیح زیر:

1-  مخلوقات دیگر را خداوند برای سود و منفعت انسان آفریده و فرموده است: «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» و باز فرموده است: «وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً». خداوند زمین را فرش و آسمانها را بسان سقفی نگاهبان شما مقرّر فرمود و آنچه از زمین می روید رزق و روزی شما قرار داد. و ابرهای پر باران را، برای باروری گیاهان به نقاط مختلفی فرستاد. چنان که حق تعالی خود می فرماید: «اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ وَ سَخَّرَ وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهارَ». 

و باز پروردگار انسان را با آفرینش خورشید و ماه ستارگان گرامی داشته و در این باره چنین فرموده است:«وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» و باز فرموده است: «وَ هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ» و فرموده است: «وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ». 

و با آفریدن چهارپایان بسود انسان وی را گرامی داشت، و بوسیله آنها غذا پوشاک آسایش، تجملات و زیبایی و خوشی انسان را تأمین کرد و در این باره چنین فرمود: «وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فِیها دفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ وَ لَکُمْ فِیها جَمالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسْرَحُونَ... وَ الْخَیْلَ وَ الْبغالَ وَ الْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زینَةً وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ».

2-  از کرامتهایی که خارج از وجود انسان برای انسان مقرر گردیده، روایتی است که از امیر مؤمنان (ع) در تفسیر این کلام خداوند متعال «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» روایت شده. امام (ع) فرمود: آن کرامت، دعوت به بهشت می باشد. چنان که خداوند می فرماید: «وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلی دارِ السَّلامِ». 

3-  خداوند انسان را بدلیل انتخاب دلهای آنها به معرفت و زبانشان بشهادت و بدنهایشان بخدمت خویش گرامی داشت، و از جهت ملزم بودن به انجام تکلیف و بعثت أنبیاء از میان آنها مشرفّشان گردانید و این حقیقت را چنین بیان داشت: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ». 

پس از گرامی داشتن انسان خداوند، آدم و پیامبرانی که از ذریّه او پدید آمدند، در نزد خود از بهترین بندگان قرار داد، و آنها را به نبوّت و رسالت برگزید، چنان که خود می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی  آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ». 

و باز از میان انبیاء پیامبران أولوا العزم را بر دیگران برتری داد و در این باره فرمود:«فَاصْبرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» و باز بعضی از انبیاء أولو العزم را بر بعضی دیگر برتری داد و بترتیب ابراهیم، موسی، عیسی و حضرت محمد (ص) را بر همگان فضیلت بخشید چنان که می فرماید:«تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی  بَعْضٍ، مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَیْنا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ برُوحِ الْقُدُس». 

سپس حضرت محمّد (ص) را بر تمام انبیاء أولو العزم اولویّت بخشید و در فضیلت آن بزرگوار فرمود: «وَ کانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظِیماً» و او را پایان انبیاء و ختم کمال پیامبران قرار داد و فرمود: «وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبیِّینَ». 

فایده چهارم: چهارمین فایده ای که در این بخش از کلام امام (ع) وجود دارد این است که فرمود: «و جعله اوّل جبلّته» از این عبارت چنین به نظر می رسد که آدم (ع) اوّلین موجود از نوع انسان بوده است که پا در عرصه وجود نهاده و این که معنای جمله: «و المخاطرة بمنزلته» یعنی مستحق قرب و نزدیکی بخداوند گردید. و این که فرمود: «موافاة لسابق علمه» اشاره به این است که تحقّق وجود آدم بر قلم قدرت و قضای حتمی الهی گذشته بود و گریزی از ایجاد نبود. 

فایده پنجم: قوله علیه السلام: «فاهبطه بعد التّوبة» آدم (ع) را پس از پذیرفتن توبه اش بر زمین هبوط داد. بعضی گفته اند منظور از «آدم» نفوس نوع بشر است و پیش از این ثابت شد که نفوس بشری امری حادث است. 

نظر دیگر این است که مقصود از آدم شخص اوّل از نوع انسان است. 

توبه قبل از هبوط توبه ای است که فرزندان معصیت کار آدم در آینده از گناهان خود خواهند کرد و توبه بالقوّه آنها بالفعل برای خداوند معلوم است، توبه آنها پیش از سقوط کامل نفسانیشان از درجه عرفان و توجّه عمیق به آباد کردن زمین و سرگرم شدن به کشاورزی و ایجاد نسل می باشد. 

پیامبران (ع) از مباحات صرف نظر کرده و بمستحبّات می پرداختند و اهمّ کار انبیا عبادت و مطالعه انوار کبریایی حق بود، و غفلت از خدا را گناه دانستند. 

و بازگشت از غفلت را توبه می شمردند. چنان که پیامبر (ص) می فرماید: بنا بر این، روزی هفتاد مرتبه از خداوند طلب آمرزش می کنم. آنچه از آن استغفار می کنند نیست مگر مشغول شدن فکرشان به امور دنیایی و آبادی آن، سرگرمی به امور دنیا، انسان را از خلوت کردن با خدا و کسب انوار قدسیّه اش باز می دارد. 

فایده ششم: قوله علیه السلام: «و لیقیم الحجّة به علی عباده...» منظور از کسانی که آدم (ع) حجّت بر آنها قرار گرفت، یا اولاد و فرزندان حضرت آدم بودند، که در زمان آدم (ع) زندگی می کردند، چه روایت شده است که دارای چهل فرزند شد آن گاه از دنیا رفت و یا کسانی هستند که پس از وفات حضرت آدم شریعت و سنّت آن بزرگوار به آنها ابلاغ شد. زیرا خداوند متعال احکامی از قبیل، حرمت مردار، خون و گوشت خوک را بر آدم نازل کرده بود که (این دستورات) با حروف معجم و در بیست و یک ورق تنظیم شده بود و این اولین کتاب دنیاست. تمام زبانها را خداوند بر مبنای این حروف بجریان انداخته است. 

فایده هفتم: قوله علیه السلام: «و لم یخلهم بعد ان قبضه ممّا یؤکد علیهم حجة ربوبیّته» یعنی حجّت پروردگاری او بر علیه منکرین در چگونگی آفرینش آدم اقامه شده است و آنچه بتوان بر صفت پروردگار در رابطه با خلقت آدم استدلال کرد. چنان که حق تعالی در این باره می فرماید: «سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ». 

در این موضوع آیات دیگری نیز در قرآن آمده است. بعثت انبیا تأکید کننده همان دلائلی است که افراد غافل را بدان تذکّر دهند، و بشر را بر وجود چنان دلایل روشن حق نمائی آگاه سازند، و به وسیله کتابهای آسمانی و سنّتهای شرعی که از نزد حق تعالی نزول یافته است رابطه عرفانی میان خلق و خالق برقرار کنند. 

قوله علیه السلام: «بلغ المقطع عذره و نذره» پیامبر اسلام (ص) حجت خدا را بر خلق تمام و بهانه عدم ابلاغ فرامین الهی به مردم را از میان برد و نهایت بیم و انذار را به انجام رساند. مقصود از: مقطع کلّ شی ء، نهایت هر چیزی است.