[hadith]و من کلام له (علیه السلام) فی ذم صفة الدنیا:

مَا أَصِفُ مِنْ دَار أَوَّلُهَا عَنَاءٌ، وَآخِرُهَا فَنَاءٌ! فِی حَلاَلِهَا حِسَابٌ، وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابٌ. مَنِ اسْتَغْنَی فِیهَا فُتِنَ، وَ مَنِ افْتَقَرَ فِیهَا حَزنَ، وَ مَنْ سَاعَاهَا فَاتَتْهُ، وَ مَنْ قَعَدَ عَنْهَا وَاتَتْهُ، وَ مَنْ أَبْصَرَ بهَا بَصَّرَتْهُ، وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَیْهَا أَعْمَتْهُ.

[قال الشریف أقول و إذا تأمل المتأمل قوله (علیه السلام) «و من أبصر بها بصرته» وجد تحته من المعنی العجیب و الغرض البعید ما لا تبلغ غایته و لا یدرک غوره لا سیما إذا قرن إلیه قوله «و من أبصر إلیها أعمته» فإنه یجد الفرق بین أبصر بها و أبصر إلیها واضحا نیّرا و عجیبا باهرا].[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 490

از سخنان امام (ع) است که در توصیف دنیا فرموده است:

سید رضی (ره) از بلاغت این کلام امام (ع) به شگفت آمده می گوید: اگر اندیشمند به این فراز از سخن حضرت که «من ابصر بها بصرته»، بدقت بنگرد، معنای شگفت انگیز و هدف بلندی را در می یابد که نهایت و ژرفایش قابل درک نیست، بخصوصی که به جمله قبل جمله «و من ابصر الیها اعمته»، ضمیمه شده است. چه بدرستی در می یابد که میان «ابصر بها» و «ابصر الیها»، فرقی شگفت انگیز و در عین حال واضح و روشن می باشد. 

امام (ع) در بدگویی از دنیا و ایجاد نفرت از آن ده صفت نکوهیده بترتیب زیر آورده است:

1-  آغاز زندگی دنیا رنج است: این سخن حضرت (ع) اشاره به این حقیقت است که انسان از بدو تولّد گرفتار رنج و مشقت می شود. در توصیف گرفتاریهای دنیا، سخن حکیم دانشمند برزویه طبیب که در آغاز کتاب کلیله و دمنه و به منظور وادار کردن نفسش بر صبر، و زندگی زاهدانه داشتن، آورده، ما را کفایت می کند. 

برزویه طبیب در باره رنج و زحمت آغازین زندگی چنین می گوید: آیا دنیا تمامش رنج و بلا نیست و آیا چنین نیست که انسان از دوران جنین بودن تا خلقتش کامل شود و بدنیا بیاید مدام در تحوّل و دگرگونی است. 

ما در کتب طب خوانده ایم: نطفه مردی که مقدر است از آن فرزندی بدنیا آید، وقتی که در رحم زن قرار گیرد، با نطفه زن در می آمیزد و پس از آن بصورت خون در آمده غلظت می یابد، آن گاه بر اثر فعل و انفعالاتی نطفه و خون خالص شده به شکل گوشت کوبیده ای در می آید، و سپس در دوره های معیّنی به اعضای مختلفی تقسیم می شود. اگر اولاد پسر باشد رو به پشت مادر، و اگر دختر باشد، رو به شکم مادر قرار می گیرد. بدینسان که چانه اش به دو سر زانویش چسبیده و دو دستش بر پهلوهایش بصورت بسته ای در داخل رحم قرار گرفته و بسختی نفس می کشد. هیچ عضوی از جنین نیست جز این که به شکل قنداقه بسته ای در آمده حرارت جسم مادر، او را گرم دارد. با روده که از ناحیه نافش با مادر ارتباط پیدا کرده از خوردنی و آشامیدنی مادر تغذیه می کند. با همین حالت در اندوه و تاریکی و تنگنا تا زمان ولادتش بسر می برد. 

پس از پایان یافتن دوران جنین، خداوند، بادی را بر شکم مادر مسلّط می کند و بدین طریق حرکت شدیدی در درون مادر بوجود می آید. ابتدا سر جنین به جانب مخرج سرازیر می شود و هنگام تولّد چنان فشار و کوفتگی می بیند که وقتی بر زمین قرار می گیرد، اگر دستی آهسته او را لمس کند و یا حتی باد ملایمی بر او بوزد آن قدر احساس درد می کند که هرگز از کندن پوست چنان دردی احساس نمی کند. 

پس از این مرحله سختیهای گوناگونی به سراغش می آیند. اگر گرسنه شود نمی تواند غذا بطلبد و اگر تشنه گردد نمی تواند آب بخواهد اگر جایی از بدنش درد بگیرد نمی تواند بیان کند. اینها علاوه بر سختیهایی است که از گذاشتن و برداشتن و در خرقه پیچیدن و باز کردن و روغن مالی کردن و... متحمل می شود. اگر او را بر پشت بخوابانند، قادر نیست به پهلو برگردد. ما دام که شیرخواره است، این دشواریها و عذابها وجود دارد. از این مرحله که بگذرد، به رنج تربیت دچار می شود، و از این بابت سختیهایی را تحمّل می کند به اضافه بیماریهایی مانند دردها، تبها و... که بدانها نیز گرفتار می شود. 

پس از دوران کودکی، که بفهمد مال و منال، زن و فرزند چیست، گرفتاریهای دیگری دارد مانند: حرص و طمع، کوشش برای به دست آوردن ثروت و دارایی و معاش و زندگی، و باز همه این رنجها و سختیها بعلاوه چهار دشمن اصلی «غلبه صفرا-  بلغم و خون سودا» و زهرهای کشنده و مارهای گزنده، درندگان و انسانهای از درنده بدتر، ترس از سرما، گرما و بالاتر از همه اگر کسی به پیری برسد، رنج و دردهای پیری، جانکاه تر است. 

این مختصری از بسیار رنجهای آغازین زندگی تا سرانجام پیری بود که برشمرده شد. 

2-  پایان زندگی دنیا فناء و نیستی است: دوّمین صفت نکوهیده دنیا نیستی است. امام (ع) پایان زندگی را به مرگ و نیستی توصیف کرده اند تا بجای رغبت بدنیا ایجاد نفرت کنند. زیرا حیاتی که پایانش مبتلا شدن به فراق اهل و عیال و دوستان، و گرفتار شدن به سختیهای بزرگ و مشکل باشد ارزشی ندارد. 

3-  در حلال دنیا حساب است: این بیان امام (ع) اشاره به اموری است که در نامه اعمال انسان نوشته شده و روز قیامت آشکار می شود. نامه عملی که امور مباح و توسعه ای که خداوند از خوردنیها، آشامیدنیها، ازدواج، و مرکب سواری و... به انسان بخشیده در آن نگاشته شده است. محبّتی که نسبت به امور فوق در باطن انسان پدید می آید و او را از نزدیک شدن به افراد بی اعتنا به دنیا، باز می دارد، افرادی که هرگز بدنبال دنیا نرفته، و در آن تصرّف نکرده اند، بنا بر این چیزی در نامه عمل شان نوشته نشده است. سخن سیّد انبیا (ص) به همین حقیقت اشاره دارد که فرمود: «فقرا پانصد سال پیش از ثروتمندان وارد بهشت می شوند. فقرای امّت من با سرعت و بندگان خداوند رحمن با دشواری و بعضا با خزیدن بر روی زمین وارد بهشت می شوند.» دلیل تأخیر ورود اغنیا به بهشت، زیادی حساب و کتاب آنها و سنگینی بار محبّت دنیاست که مانع سرعت اغنیا و بازدارنده آنها از وصول به درجه سبکباران می شود. قبل از این چگونگی رسیدگی به حساب انسانها را در قیامت توضیح داده ایم. 

4-  در حرام دنیا عقوبت و کیفر است: این فراز از فرموده امام (ع) برای ایجاد تنفّر از اموری است که موجب عقاب و کیفر می شود. 

5-  هر کس در دنیا بی نیاز گردد، به فتنه گرفتار می شود: یعنی محبّت زیاد در باره آنچه از دنیا به دست آورده، موجب فتنه و گمراهی از راه خدا می شود چنان که حق تعالی می فرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَأولادکم فتنه». 

6-  آن که در دنیا بی چیز باشد غمناک می شود: روشن است که شخص فقیر و نادار، خواهان دنیاست و بدلیل بدست نیافتن به آن در نهایت غم و اندوه بسر می برد و اگر احیانا مالی به دست آورد و آن را از دست بدهد، حزن بیشتری خواهد داشت. 

7-  آن که در باره دنیا حرص ورزد آن را از دست می دهد: قویترین اسبابی که موجب از دست دادن دنیا می شود، این است که تحصیل و فراهم سازی مال دنیا همواره با نزاع و کشمکش میان رقبا همراه است، شعله ور شدن آتش خشم و شهوت و حرص، بهنگام دست یازیدن به دنیا و بوجود آمدن مانع برای جلوگیری از آن امری روشن است. 

علاقه مندی انسان به چیزی و عزیز بودن آن در نزد وی، باعث از دست دادن بعضی اشیا به منظور به دست آوردن برخی دیگر می شود. کلام امام (ع) تذکّری بر وجوب ترک حرص و دوری از دنیاست زیرا کوشش فراوان در فزون طلبی، موجب فوت و از دست رفتن پاره ای منافع که یقینا خوش آیند شنوندگان نیست می شود. 

8-  دنیا چنین است، آن که بدنبالش نرود، بسراغش می آید: این عبارت امام (ع) برای کناره گیری از دنیا و ترک آن آمده است، هر چند ترک دنیا ظاهری و غرض آن باشد که دنیا به طرف آنها بیاید چنان که زاهدان قشری بصورت ظاهری و ریایی ترک دنیا می کند و معلوم است که زهد ظاهری نیز مطلوب است، زیرا شارع زهد ظاهری را وسیله ای برای رسیدن به زهد حقیقی می داند چنان که پیامبر (ص) فرموده است: ریا پلی برای اخلاص است. میان فرازهای سخن امام (ع) رعایت سجع متوازی شده است. 

9-  آن که بدنیا با دیده پند و عبرت بنگرد بینایش می کند: یعنی هر کس دنیا را وسیله هدایت و ارشاد قرار دهد از آن روشن بینی و هدایت را استفاده می کند. 

چه مسلّم است که مقصود حکمت الهی از آفرینش بدن و اعضا و جوارح، به کمال رسیدن نفس و به دست آوردن علوم کلّی و فضایل اخلاقی است، که امور جزئی دنیا را بررسی کند، و بعضی را با بعضی مقایسه کند، از حوادث و شگفتیهای مخلوقات خداوند، بر هستی و حکمت وجود حق تعالی استدلال نماید چون کسب هدایت بوسیله دنیا و راهیابی به رموز جهان سببی مادّی است، بدین جهت صحیح است که گفته شود: آن که از دنیا بنگرد بینایش می کند. 

10-  آن که با دید محبّت به دنیا بنگرد کورش می کند: یعنی کسی که دنیا چشمش را خیره کند، و با دیده محبت دل و عشق شوق به دنیا بنگرد، دنیا چشم بصیرت او را، از درک انوار الهی و چگونگی پیمودن راه هدایت کور می کند. 

بدین دلیل است که خداوند تعالی از دوست داشتن علایق دنیوی بر حذر داشته می فرماید: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ». 

با توضیحی که فوقا داده شد فرق میان دو جمله امام: «من ابصر بها» و «من ابصر الیها» روشن شد. ستایش سیّد رضی از بلاغت کلام امام (ع) ستایش بسیار بجایی است.