[hadith]الدعاء للنبی‏:

اللَّهُمَّ افْسَحْ لَهُ مَفْسَحاً فِی ظِلِّکَ وَ اجْزهِ مُضَاعَفَاتِ الْخَیْرِ مِنْ فَضْلِکَ. اللَّهُمَّ وَ أَعْلِ عَلَی بنَاءِ الْبَانِینَ بنَاءَهُ وَ أَکْرِمْ لَدَیْکَ مَنْزلَتَهُ وَ أَتْمِمْ لَهُ نُورَهُ وَ اجْزهِ مِنِ ابْتِعَاثِکَ لَهُ، مَقْبُولَ الشَّهَادَةِ مَرْضِیَّ الْمَقَالَةِ ذَا مَنْطِقٍ عَدْلٍ وَ خُطْبَةٍ فَصْلٍ. اللَّهُمَّ اجْمَعْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فِی بَرْد الْعَیْش وَ قَرَارِ النِّعْمَةِ وَ مُنَی الشَّهَوَاتِ وَ أَهْوَاءِ اللَّذَّاتِ‏ وَ رَخَاءِ الدَّعَةِ وَ مُنْتَهَی الطُّمَأْنِینَةِ وَ تُحَفِ الْکَرَامَة.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 434

فصل سوّم: 

در فصل سوّم امام (ع) از این جمله دعاء که: «اللّهم افسح» تا آخر، اموری را از خداوند متعال، و به شرح زیر مسئلت می کند. 

1-  از خداوند می خواهد که برای پیامبر (ص) در سایه رحمت خود جایگاه وسیعی را مقرّر فرماید: یعنی مکان و جایگاه پیامبر (ص) را در محضر قدس و سایه وجودش توسعه دهد. در عبارت امام (ع) لفظ «ظلّ» برای وجود، عاریه آمده است، وجه مشابهت آسایشی است که در هر دو مورد وجود دارد. بدین شرح که شخص پناهنده به سایه، از رنج تابش آفتاب در آسایش، و پناهنده بسایه حق تعالی از گرمای سوزان جهنم و عذاب دردناک آن در أمان است. آیه کریمه قرآن به همین حقیقت اشاره دارد که: «ظلّ ممدود» یعنی در سایه بلند حق تعالی آرمیده اند. 

2-  خداوند از فضل و کرم خود، پاداش پیامبر (ص) را، خیر دو چندان عنایت کند. یعنی از نعمتهای خود، کمالات نبیّ اکرم را مضاعف گرداند. چنان که قبلا توضیح داده ایم مراتب استحقاق نعمتهای خداوند نامتناهی است. 

3-  خداوند ساختمان رسول خدا (ص) را بلندترین ساختمان قرار دهد. 

محتمل است که منظور امام (ع) از ساختمان، استواری دیانت پیامبر باشد، که البتّه برتری آن، عبارت از اتمام و اکمال دین است تا بر همه أدیان برتری یابد. 

احتمال دیگر آن که منظور، استحکام یافتن ملکات خیر نفسانی پیامبر (ص) باشد تا بدان سبب مستحقّ مراتب بهشت و کاخهای بلند آن شود.

4-  خداوند جایگاه پیامبر (ص) را در نزد خود قرار دهد. یعنی جایگاه مبارکی که وعده داده به وی ارزانی دارد. چنان که پیامبر نیز دستور دارد که عرض کند: «قل ربّ انزلنی منزلا مبارکا». 

5-  خداوند نورانیّتی را برای پیامبر (ص) تمام گرداند مقصود از «نور» روشنائی بعثت است. که در این صورت، منظور از اتمام نور انتشار آن در قلب جهانیان می باشد. و یا آن روشنایی که در جوهر ذات پیامبر وجود داشته و مقصود از اتمام نور، فزونی کمال پیامبر (ص) خواهد بود. 

6-  خداوند پاداش رسالت پیامبر را قبول شهادت و پذیرش تقاضاهایش قرار دهد. 

در عبارت امام (ع) کلمه «مقبول» مفعول دوّم و «ذا منطق» به عنوان حال در جمله منصوب آمده است. قبول شهادت پیامبر (ص) کنایه از کمال خوشنودی خداوند از آن حضرت می باشد چه شهادت کسی قبول می شود که حرفش را پذیرفته باشند، و لزوما چنین کسی از رذایل اخلاقی که موجب خشم خدا شود به دور است. 

ممکن است قبول شهادت کنایه از این باشد، که مشاهدات پیامبر (ص) از اعمال امّتش به دور از آمیختگی به اشتباه و توهّمات است و کلام پیامبر در شفاعت و جز آن مورد قبول خداوند واقع شود. 

منظور از کلام حضرت که نبیّ اکرم دارای منطق عدل بود، این است که هرگز در کردار و گفتار از حق عدول نمی کرد و ستمی روا نمی داشت. و معنای «خطبته فصل» که برای پیامبر آورده یعنی حق را از باطل جدا کرد. 

تمام ویژگیهایی که امام (ع) برای پیامبر برشمرد، هر چند از نظر معنی مختلف اند ولی به یک حقیقت که همانا فزونی کمال و تقرّب آن بزرگوار، بخداوند باشد، باز می گردند.

در پایان خطبه امام (ع) با این عبارت که «اللّهم اجمع» از خداوند می طلبد که میان او و پیامبر (ص) روز قیامت در اموری انس و الفت برقرار نماید به قرار زیر:

1-  «برد العیش»: یعنی، خوشی بی دردسر، بدین مفهوم که امام (ع) و پیامبر در کنار هم زندگی خوشی داشته باشند. وقتی عرب می گوید. «عیش بارد» که هیچ نوع زحمت جنگ و دشمنی... وجود نداشته باشد، چنین زندگی در قیامت به معنای بهره گیری از بهشتی است که هیچ رنج و زحمتی در آن وجود ندارد. 

2-  نعمت پایدار ارزانی دارد، یعنی نعمت پابرجا و غیر قابل زوال که همانا بهشت و محضر خداوندی باشد. 

3-  تمام خواسته هایشان را برآورده گرداند، یعنی آنچه که نفس از تمنیّات می طلبد و خوشیهای لذّت بخش که نعمتهای ابدی باشند عنایت کند. 

4-  نهایت آرامش و دوری از رنج را برایشان فراهم آورد. منظور از اطمینان نفس، آرامش فراوان نفس به خوشیهایی که جدای از حق و از بین رفتن انس با ساکنین قرب خدا نباشد. و به دور از گرفتاریهائی که مشابه گرفتاریها و آفتهای دنیاست صورت نپذیرد. 

5-  هدیه های بزرگوارانه ای به آنان عطا فرماید. منظور از «تحف الکرامة» میوه های بهشتی است که شاخه های آن پایین آمده و نزدیک اهل بهشت قرار دارد. آری هدایایی که خداوند برای اولیای خود مقرر فرموده است، تاکنون هیچ چشمی ندیده، و هیچ گوشی نشنیده و حتّی بر قلب هیچ انسانی خطور نکرده است.