[hadith]وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ بعَیْنِ اللَّهِ وَ مَعَ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ، فَعَاوِدُوا الْکَرَّ وَ اسْتَحْیُوا مِنَ الْفَرِّ فَإِنَّهُ عَارٌ فِی الْأَعْقَاب وَ نَارٌ یَوْمَ الْحِسَاب، وَ طِیبُوا عَنْ أَنْفُسکُمْ نَفْساً وَ امْشُوا إِلَی الْمَوْتِ مَشْیاً سُجُحاً، وَ عَلَیْکُمْ بهَذَا السَّوَاد الْأَعْظَمِ وَ الرِّوَاقِ الْمُطَنَّب، فَاضْرِبُوا ثَبَجَهُ فَإِنَّ الشَّیْطَانَ کَامِنٌ فِی کِسْرِهِ وَ قَدْ قَدَّمَ لِلْوَثْبَةِ یَداً وَ أَخَّرَ لِلنُّکُوصِ رِجْلًا، فَصَمْداً صَمْداً حَتَّی یَنْجَلِیَ لَکُمْ عَمُودُ الْحَقِّ، «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُمْ».[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 393-388

امام (ع) پس از توصیه به یارانش به قدم در پیش گذاشتن و بدین سبب شمشیرها را به دشمن رساندن، نیاز به تأکید بیشتری در این موضوع احساس کرده، با اضافه کردن مطلب دیگری قلب آنها را با بیان دو حقیقت قوت می بخشد: اوّل آن که خداوند آنها را می بیند و کارهایشان را زیر نظر دارد. با این عبارت که: «بدانید شما در معرض دید خدا هستید.» لفظ «ب» در بعین اللّه، به منزله «ب» ضرب المثل معروف: انت منّی بمرأی و مسمع، می باشد یعنی تو در محلّ دیدن و شنیدن من قرار داری شخصت را می بینم و صدایت را می شنوم. 

دوّم، یادآوری این نکته است که شما همراه پسر عموی رسول خدا صل اللّه علیه و آله هستید. این عبارت فضیلت و برتری آن بزرگوار را بیان می کند و متذکّر این حقیقت است که فرمانبرداری از امام (ع) به منزله فرمانبرداری از پیامبر (ص) و جنگ با او جنگ با رسول خداست. 

از رسول خدا (ص) روایت شده است که فرمود: «یا علی جنگ با تو جنگ با من است» پس اصحاب باید در جنگ پای فشرده استوار بمانند بدان سان که در راه خدا در رکاب پیامبر (ص) پایمردی داشتند. 

10-  «یاران من، به هنگام شروع کارزار و هجوم بر خصم، پیاپی و بی تأنّی و سستی، بر دشمن حمله کنید و از فرار شرم داشته باشید»، که به دو دلیل فرار از جنگ زشت است. 

الف: برای بازماندگان ننگ و عار است که نیاکانشان چنان زبون و خوار بوده اند آیندگان چوب این بدنامی و ذلّت را خواهند خورد. در میان عرب فرار از جنگ امری بسیار زشت و ناپسند بوده است. 

ب: فرار، از گناهان کبیره به حساب آمده موجب عذاب آخرت می شود. 

در این عبارت امام (ع) آتش را به طریق مجاز، به جای گناه کبیره به کار برده و فرار از جنگ را عذاب و کیفر آخرت نامیده است. با این بیان پیروانش را، به یاد وعده عذاب خداوند در آیه شریفه قرآن می اندازد که فرمود: «وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلی  فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بئْسَ الْمَصِیرُ». 

11-  «ای یاران من، جانهای خود را پاک نموده صفا ببخشید» چه پاکی جان، مردن را که نهایت پذیرش سختیها در جنگ است آسان می کند، و به آنچه از زندگی دنیا پر ارزشتر است. نوید می دهد، یعنی ثواب و اجر آخرتی که به عوض زندگی دنیاست فراهم می آورد که صد البتّه از حیات دنیوی بسی پایدارتر است. 

این تشویق و ترغیب امام (ع) بمانند این است که به بخشنده مالی که فراوان آن را دوست می دارد و در عین حال در راه خدا انفاق می کند گفته شود: جان خود را در عوض آنچه که از دست می دهی پاک گردان، زیرا صدقه موجب ثواب دو چندان گردیده، آن را به عنوان خیر و پاداش بزرگ در نزد خداوند ذخیره خواهی داشت. 

از لحاظ قواعد نحوی، کلمه «نفسا» در عبارت امام (ع) به عنوان تمیز منصوب آورده شده است. منظور از آن نفسی است که بدن را اداره می کند و مقصود از کلمه «انفسکم» در کلام امام (ع) شخصی است که جان خود را در میدان کارزار از دست می دهد. 

12-  «یاران من با سبک روحی به سوی مرگ بشتابید.» زیرا مرگ بدون تکلّف و رنج و آسان گرفتن آن، ثبات قدم می بخشد. آن کس که مردن را بر خود سخت بگیرد، از جنگ وحشت پیدا کرده و به سرعت فرار می کند. 

این بیان امام (ع) دستور است برای در نظر گرفتن آخرین مرحله جنگ، یعنی مردن، که مردم از آن می ترسند، تا اصحاب حضرت، قلب خود را بدان آرامش بخشند، و سریعا آماده کارزار شوند، زیرا عادت بر این است که مرد شجاع با نادیده گرفتن زندگی و پذیرفتن مرگ با شرافت، شتابان به سوی مرگ می رود چون نام نیک و عاقبت بخیری را بر زندگی با ذلّت و ننگ ترجیح می دهد. 

بعضی از شارحان کلمه «سمجا» را «سمحا» قرائت کرده اند، چون معنای هر دو واژه یکی است فرق نمی کند. 

قوله علیه السلام: «علیکم بهذا السّواد الأعظم الی قوله رجلا... »،

امام (ع) پس از دستورات دوازده گانه، و برانگیختن یاران خود بر انجام کارهای لازم و تعیین مقصد آنها، اجتماع مردم شام را به سواد اعظم تعبیر کرده است، چون از حیث کمیّت جمعیّت انبوه و فراوانی بودند. 

منظور از «رواق مطنّب» در کلام امام (ع) خیمه مخصوص معاویه است. 

زیرا معاویه آن روز در خیمه ای قرار داشت که بر آن با طنابهای فراوان قبّه بلندی افراشته بودند و صد هزار نفر از مردم شام متعهّد شده، پیمان بسته بودند، که تا پای جان از معاویه حمایت کرده، حفاظتش کنند. 

امام (ع) سراپرده عظیم معاویه را به یارانش معرّفی کرده و آنان را برای در هم شکستن آن، با این خصوصیّت که شیطان در آن لانه گرفته است، ترغیب می کند. 

منظور از شیطان، معاویه و بقولی عمرو عاص می باشد. به این دلیل که شیطان موجودی است فریبکار، و مردم را از راه خدا باز می دارد، معاویه و اطرافیانش دارای چنین خصلتهایی بودند. بدین مناسبت حضرت لفظ شیطان را بر آنان اطلاق کرده است. پیش از این در معنی و مفهوم شیطان بحث کردیم و توضیح لازم داده شد. محتمل است که در کلام حضرت، خود شیطان منظور باشد، بدین توضیح، هر جا که محلّ فتنه و آشوب باشد جایگاه ابلیس همان جاست و چون خیمه معاویه بر خلاف اطاعت خدا نصب شده بود، جایگاه شیطان بود. 

نظر به همین معنای دوم است که لفظ «کامن فی کسره» را امام (ع) بعنوان استعاره به کار برده است. 

قوله علیه السلام: و قد قدّم للوثبة یدا و أخّر للنکوص رجلا. 

معاویه برای خیز برداشتن به سوی طرف مقابل دست را، به جلو آورده، و برای عقب گرد و فرار، پا را فرا پس نهاده است. 

این کلام امام (ع) کنایه از تردید و دو دل بودن معاویه است، که منتظر فرصت بود. اگر اصحاب حضرت بترسند و سستی نشان دهند. به سوی آنها یورش بردارد، و اگر پایمردی کرده و شجاعت به خرج دهند، عقب نشینی کند و بگریزد. 

ممکن است جلو آوردن دست و عقب گذاشتن آن استعاره بالکنایه از شیطان باشد، جلو آمدن دست شیطان کنایه از زیبا جلوه دادن جنگ و گناه در نظر پیروان معاویه و عقب بردن پا، کنایه از آمادگی فرار آنان به هنگام برخورد قاطع نظامی با یاران امام (ع) باشد. چنان که خداوند سبحان در قرآن مجید از عمل شیطان، بدین مفهوم و معنی حکایتی دارد: «وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَکُمُ». 

اگر به عنوان اشکال گفته شود به نظر آنان که شیطان را به قوّه واهمه و امثال آن تفسیر کرده اند معنی عقب گرد کردن و پا پس نهادن شیطان چیست در پاسخ می گوییم: وسوسه شیطان عبارت از القای صورتی، در نفس انسان می باشد که آن را بناحق می آراید، چنان که خداوند تعالی از وی چنین نقل می کند: «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ....». 

نکوص و عقب نشینی شیطان دوری جستن قوّه واهمه از جنگ، به هنگام دشوار شدن کار و پدید آمدن مشکلات خواهد بود«» معنی جمله ای که خداوند در جنگ بدر از شیطان نقل می کند، که گفته است: «من از شما کافران بیزارم، چون چیزی را می بینم که شما نمی بیند.» نیز همین است. 

توضیح مطلب این است که قوّه واهمه یا همان شیطان هر چند، جنگ را در چشم کفّار قریش آراسته و زینت داده بود فرمان فرار و پرهیز از امور ترسناک را صادر کرد. بنا بر این گفته شیطان که من از خدا می ترسم و خداوند در کیفر دادن سخت گیر است مطابق حکم عقل بود چون در ترک معصیّت جنگ، فرمانبرداری خدا را می دید. 

مقصود امام (ع) از بیان تمام این خصوصیات، روشن کردن اصحاب خود در باره مردم شام و آگاه ساختن آنان به این حقیقت بود، که شیطان، معاویه و یارانش را به جنگ وادار کرده و هدفش آن است که آنها را در هلاکت انداخته و خود از مهلکه فرار کند. 

13-  امام (ع) در سرانجام سخن، اصحابش را به تأکید و تکرار، امر به مقابله و درگیری سخت می کند، تا آن گاه که به سبب پیروزی، نور حق برایشان آشکار شود. 

لفظ «عمود» را برای حقّ روشن استعاره از صبح آورده اند، چون حق و صبح در وضوح و روشنی مشارکت دارند. روشنی صبح با حواس و روشنی حق با عقل قابل رؤیت است لفظ «یبحلی» استعاره ترشیحی و کنایه از ظهور و وضوح می باشد. معنی عبارت حضرت این است که حق برایتان آشکار شود و بر دشمن خود چیره و پیروز گردید. چه آنان که بر حق نیستند. قادر به مقاومت نبوده، بزودی فرار خواهند کرد. 

قوله علیه السلام: «و أنتم الأعلون الآیة... »،

این سخن امام (ع) برای آرامش بخشیدن به اصحاب می باشد و رسیدن به مقصود جنگ را که همان برتری یافتن و پیروزی است. بشارت می دهد. چنان که خداوند تعالی صحابه پیامبر (ص) را در جنگ با مشرکین، نوید پیروزی داد و آنان را در فرمانبرداری خود ثبات و آرامش بخشید. در هر حال غلبه و پیروزی با حزب خداست. 

قوله علیه السلام: «و لن یترکم اعمالکم.....»، 

در این فراز امام (ع) یادآوری می کند، که چون خداوند در آخرت پاداش اعمال را می دهد، پس لازم است که به فرمان حق متعال عمل شود، زیرا کار نیک کسی نادیده گرفته نمی شود. توفیق از جانب خداست.