[hadith]وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ بعَیْنِ اللَّهِ وَ مَعَ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ، فَعَاوِدُوا الْکَرَّ وَ اسْتَحْیُوا مِنَ الْفَرِّ فَإِنَّهُ عَارٌ فِی الْأَعْقَاب وَ نَارٌ یَوْمَ الْحِسَاب، وَ طِیبُوا عَنْ أَنْفُسکُمْ نَفْساً وَ امْشُوا إِلَی الْمَوْتِ مَشْیاً سُجُحاً، وَ عَلَیْکُمْ بهَذَا السَّوَاد الْأَعْظَمِ وَ الرِّوَاقِ الْمُطَنَّب، فَاضْرِبُوا ثَبَجَهُ فَإِنَّ الشَّیْطَانَ کَامِنٌ فِی کِسْرِهِ وَ قَدْ قَدَّمَ لِلْوَثْبَةِ یَداً وَ أَخَّرَ لِلنُّکُوصِ رِجْلًا، فَصَمْداً صَمْداً حَتَّی یَنْجَلِیَ لَکُمْ عَمُودُ الْحَقِّ، «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُمْ».[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 3، ص: 106-99

 

محکم بایستید و مقاومت کنید!

امام در این بخش از خطبه، به تقویت روحیه سربازان خود پرداخته و دستورات جدیدی را در خصوص جنگ صفّین برای قلع ماده فساد به آنان می دهد; نخست می فرماید: «بدانید شما (در میدان نبرد) در پیشگاه خداوند قرار دارید (همه اعمال شما را می بیند و از نیّات شما آگاه است و از شما در طریق حق حمایت می کند)» (وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ بعَیْنِ اللّهِ).

این احساس که انسان در حضور مولا و آقایش قرار دارد، مولایی که بر هر چیز قادر و تواناست و از همه چیز با خبر است، از یک سو، به او توان و قدرت می بخشد که تنها نیست و از سوی دیگر، توجّه به مسئولیّت ها را بیشتر و قوی تر می کند.

شبیه این معنا در داستان حضرت نوح(علیه السلام) آمده است آنجا که به او دستورِ ساختنِ کشتی نجات می دهد و می فرماید: «وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بأَعْیُنِنَا وَ وَحْیِنَا; و (اکنون) در حضور ما و طبق وحی ما کشتی بساز!»(1)

اشاره به اینکه: ممکن است دشمنان تو، یا از طریق سُخریّه و یا فشارهای جسمی و روحی بخواهند در کار تو مانع ایجاد کنند; امّا چون در پیشگاه ما و مطابق فرمان ما است، ترس و وحشت و غمی به خود راه مده.

شبیه همین معنا را درباره پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در مقابل انبوه دشمنان سرسخت و سنگدل می فرماید: «وَاصْبرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بأَعْیُنِنَا; در طریقِ ابلاغِ حُکم پروردگارت، شکیبایی و استقامت کن; زیرا تو در برابر دیدگان علم ما قرارداری!»(2).

سپس می افزاید: «(امتیاز دیگر شما این است که، شما همراه و همگام) با پسر عموی پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) هستید.» (وَ مَعَ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللّهِ).

پسر عمویی که برادر و جانشین و وصیّ و همگام و همراه با او بود; بنابراین، در حقّانیت خود و مسیری که در پیش دارید کمترین تردیدی به خود راه ندهید و با دشمنِ ستمگر، با قوّت و قدرت پیکار کنید! این در حالی است که دشمنِ شما، فرزند دشمنِ شماره یک پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) یعنی «ابوسفیان» است که در باطل بودن ادّعای او نسبت به خلافت، جای هیچ گونه تردیدی نیست!!

تکیه کردن امام(علیه السلام) روی نسبت نزدیکش به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) علاوه بر اینکه یک اصل شناخته شده در میان عقلاست -که نزدیکان هر کس را آشناترین افراد به مکتب او می دانند، مگر اینکه خلافش ثابت شود- می تواند اشاره به «حدیث ثَقَلین» باشد که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مردم را بعد از خود، به پیروی از اهل بیت(علیه السلام) در کنار پیروی از قرآن، دعوت نموده است.

سپس در ادامه این سخن، امام(علیه السلام) دو دستور مهم را -که در واقع لازم و ملزوم یکدیگرند- گوشزد می کند، می فرماید: «پی در پی (بر دشمن) حمله کنید و از فرار شرم نمایید! چه اینکه فرار از جهاد، ننگی است که در نسل های آینده شما نیز می ماند و آتشی است که در روز حساب دامان شما را فرا می گیرد!» (فَعَاوِدُوا الْکَرَّ، وَاسْتَحْیُوا مِنَ الْفَرِّ، فَإِنَّهُ عَارٌ فِی الاَْعْقَاب، وَ نَارٌ یَوْمَ الْحِسَاب).

اشاره به اینکه، اوّلاً: نباید انتظار داشته باشید که در یک حمله، شیرازه لشکرِ دشمن در هم بریزد، بلکه باید با ضرباتِ پی در پی، دشمن نیرومند خود را ضعیف و ضعیف تر و سپس متلاشی سازید! و دیگر اینکه: هرگز فکر فرار از جهاد در سر نپرورانید، که لکّه ننگ آن، نه تنها بر دامان شما می نشیند که نسل های آینده شما نیز از این عار و ننگ بی نصیب نخواهند بود(3) و شما را به آتش خشم خداوند، در روز رستاخیز گرفتار می سازد; زیرا می دانید یکی از مهمترین گناهان کبیره «فرار از زحف» [= فرار از جهاد] است که در قرآن مجید کراراً به آن اشاره شده است. در یک جا، خطاب به همه مؤمنان می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذَا لَقِیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلاَ تُوَلُّوهُمُ الاَْدْبَارَ* وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتَال أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلَی فِئَة فَقَدْ بَاءَ بغَضَب مِنَ اللّهِ وَ مَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَ بئْسَ الْمَصِیرُ; ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که با انبوه کافران در میدان نبرد رو به رو شوید، به آنها پشت نکنید (و فرار ننمایید) و هر کس در آن هنگام به آنها پشت کند -مگر آنکه هدفش کناره گیری از میدان برای حمله مجدّد و یا به قصد پیوستن به گروهی (از مجاهدان) بوده باشد- (چنین کسی) به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جایگاه او جهنّم است و چه بد جایگاهی است(4)».

سپس به عنوان تأکید بیشتر در امر جهاد، دو دستور دیگر می دهد که آنها نیز لازم و ملزوم یکدیگرند، می فرماید: «با آغوش باز از شهادت استقبال کنید و با آرامش به سوی آن گام بردارید!» (وَ طِیبُوا عَنْ أَنْفُسکُمْ نَفْساً(5)، وَ امْشُوا إِلَی الْمَوْتِ مَشْیاً سُجُحاً).

«سُجُح» (بر وزن صُحُف) در اصل به معنای مستقیم است; این واژه مخصوصاً در مورد راههای مستقیم و صاف به کار می رود و از آن جایی که راه رفتن در این گونه جادّه ها سهل و آسان است، این واژه به معنای سهل و آسان نیز استعمال می شود، در «ضرب المثل»های عرب آمده است: «مَلَکْتَ فَأسْجَحْ; چون پیروز شده ای آسان بگیر و عفو و گذشت داشته باش!».

در حقیقت امام(علیه السلام) شهادت را گمشده مطلوبی برای همه اهل ایمان می شمرد و به آنها تأکید می کند که نه تنها از شهادت نهراسند، بلکه با آغوش باز از آن استقبال کنند; جادّه آن را جادّه ای صاف و مستقیم و هموار بشمرند و با آرامش خاطر، به سوی آن حرکت کنند; امام(علیه السلام) خود نمونه کاملِ عاشقانِ شیدای شهادت بود و سوگند یاد می کرد که: «علاقه فرزند ابوطالب به مرگ و شهادت در راه خدا، بیش از علاقه طفل شیرخوار، به پستان مادر است!(6)».

سپس امام(علیه السلام) بعد از ذکر این مقدّمات به سراغ نتیجه نهایی می رود و به مرکز تجمّع سپاه شام و همچنین خیمه عظیم «معاویه» و یاران نزدیکش اشاره کرده، به اصحاب خود دستور می دهد که: «به این گروه کثیر و مرکز تجمّع و خیمه گاه عظیم و پرزرق و برق معاویه، به شدّت حمله برید و بر قلب آن بتازید!» (وَ عَلَیْکُمْ بهذَا السَّوَاد الاَْعْظَمِ، وَ الرِّوَاقِ الْمُطَنَّب، فَاضْرِبُوا ثَبَجَهُ).

بدیهی است اگر حمله از گوشه و کنار و با ترس و احتیاط شروع شود، دشمن جسور می گردد; و به عکس، اگر حمله برق آسایی به قلب سپاه دشمن و مرکز فرماندهی آن بشود، روحیه آنها را درهم می شکند و نشانه روشنی بر قدرت و عظمت حمله، خواهد بود. امام(علیه السلام) از همین نکته روانی استفاده کرده، دستور حمله را به قلب سپاه دشمن و مرکز فرماندهی آن، صادر می کند.

«سواد اعظم» (سیاهی بزرگ) کنایه از گروه عظیمی است که در یک جا جمع می شود و از فاصله دور، به صورت سیاهی عظیمی خود نمایی می کند و در اینجا اشاره به مرکز تجمّع لشکر معاویه است.

«رِواق» (بر وزن کتاب) به معنای ایوان یا اتاقهایی است که در قسمت جلو ساختمان قرار دارد و در اینجا اشاره به خیمه بزرگی است که برای «معاویه» زده بودند و «مُطَنَّبْ» به معنای چیزی است که آن را با طنابها محکم بسته اند.

«ثَبَج» (بر وزن سبد) به معنای وسط و بخش عظیم چیزی است و جمله «فَاضْرِبُوا ثَبَجَهُ» تاکید دیگری بر لزوم هدف گیری قلب سپاه و خیمه «معاویه» است.

سپس امام(علیه السلام) به بیانی می پردازد که به عنوان دلیل بر دستور سابق است; می فرماید: «(اینکه گفتم به خیمه معاویه حمله ببرید) به خاطر این است که شیطان در گوشه و کنار آن پنهان شده، دستی برای حمله به پیش دارد و پایی برای فرار به عقب نهاده است!» (فَإِنَّ الشَّیْطَانَ کَامِنٌ فِی کِسْرِهِ(7)، وَ قَدْ قَدَّمَ لِلْوَثْبَةِ(8) یَداً، وَ أَخَّرَلِلنُّکُوصِ(9) رِجْلاً).

منظور از شیطان در این جمله، «معاویه» است که هم افکارش شیطانی بود و هم کارهایش. بعضی از مفسّران نهج البلاغه آن را اشاره به «عمرو عاص» دانسته اند و گاه گفته می شود: منظور از شیطان در اینجا «ابلیس» است که برای تحریک معاویه و یارانش در آن لحظات حسّاس، فعّالیت می کرد.

در حقیقت جمله بالا ترسیم دقیقی از روحیه معاویه است که از یک سو خود را آماده برای حمله می کرد و از سوی دیگر آماده فرار و عقب نشینی بود; تا باد از کدام سو، بوزد و حال و هوا چگونه باشد. و این گونه است روش سیاستمداران مادّی; آنها هرگز هدف مقدّسی ندارند که به آن عشق بورزند و تا آخرین نفس و آخرین قطره خون، حاضر برای فداکاری در راه آن باشند و به همین دلیل، هر گاه در برابر گروهی مؤمن و با هدف و از جان گذشته قرار گیرند، گرفتار شکست می شوند.

قرآن مجید درباره شیطان چنین می گوید: «وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَ قَالَ لاَ غَالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاس وَ إِنّی جَارٌ لَکُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَی عَقِبَیْهِ وَ قَالَ إِنّی بَرِیءٌ مِنْکُمْ إِنِّی أَرَی مَا لاَتَرَوْنَ إِنّی أَخَافُ اللّهَ وَ اللّهُ شَدیدُ الْعِقَاب; و (به یادآور) هنگامی را که شیطان اعمال آنها [مشرکان] را در نظرشان جلوه داد و گفت: «امروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نمی گردد و من همسایه (و پناه دهنده) شما هستم» امّا هنگامی که دو گروه (کافران و مؤمنانِ مورد حمایت فرشتگان) در برابر یکدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: «من از شما (دوستان و پیروانم) بیزارم; من چیزی می بینم که شما نمی بینید، من از خدا می ترسم خداوند «شدید العقاب است»(10). نه تنها ابلیس چنین برنامه ای دارد که شیاطین انس نیز، دنبال همین مکتبند; مردم را به میدان حوادث می کشانند و اگر شرایط را نامساعد دیدند آنها را رها کرده، عقب نشینی می کنند.

در پایان خطبه می فرماید: «محکم بایستید و مقاومت کنید! تا حق بر شما آشکار گردد، «و شما برترید، خدا با شما است و از اعمال نیک تان چیزی نمی کاهد» (بلکه به عالی ترین وجه آن را پاداش می دهد)» (فَصَمْداً صَمْداً!(11) حَتَّی یَنْجَلِیَ لَکُمْ عَمُودُ الْحَقِّ «وَ أَنْتُمُ الاَْعْلَوْنَ وَ اللّهُ مَعَکُم وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ»).

در واقع جمله های اخیر، نتیجه ای است از آنچه امام(علیه السلام) پیش از آن فرموده و اصحاب و یارانش را به سوی آن فراخوانده است. یعنی: اکنون که تعلیمات کافی به شما داده شده و فنون جنگ را آموخته اید و درس پایمردی و شهامت و چگونگی حمله بردن به قلب دشمن را فرا گرفته اید، محکم در برابر دشمن بایستید، و سخت مقاومت کنید تا حق پیروز گردد، و باطل چهره در نقاب فراموشی کشاند. سپس با تکیه بر آیه 35 سوره «محمّد»(صلی الله علیه وآله) که وعده پیروزی به همه مسلمانان راستین داده است، با این سه جمله به آنها وعده موفقیّت می دهد. نخست می فرماید: «شما برترید» سپس می گوید: «خدا با شما است» و سرانجام می فرماید: «هر گامی در این راه بردارید، خداوند چیزی از اعمالتان را هرگز کم نمی کند.»

به این ترتیب مجموعه خطبه، در عین اختصار و کوتاهی جمله ها، درسی گسترده و جامع از جمیع جهات به سربازان اسلام -نه تنها در عصر امام(علیه السلام)- که در هر عصر و زمان می دهد.

تاریخ می گوید: این سخنان و سخنان دیگری همانند آن، کار خود را کرد. و آن گونه که در کتاب «صفّین» «نصر بن مزاحم» آمده است: «هنگامی که علی(علیه السلام) در اثنای «جنگ صفّین» یاران خود را برای یک حرکت قاطع و نهایی دعوت نمود، 10 تا 12 هزار نفر دنبال سر آن حضرت به راه افتادند، در حالی که شمشیرها را بر شانه ها نهاده بودند و چنان حمله ای بر سپاه شام بردند که تمام صفوف آنها درهم ریخت و خطوط دفاعی آنها یکی بعد از دیگری متلاشی شد، تا به خیمه گاه «معاویه» نزدیک شدند. «معاویه» وحشت کرد، دستور داد اسبش را آماده کنند تا خود را از معرکه نجات دهد; می خواست سوار شود که پشیمان شد (شاید به این جهت که دید رسوایی زیادی به بار می آید و لشکر به کلّی متلاشی می شود) لذا فریاد زد و گروهی از وفاداران خود را به حمایت از خویش و دفاع دعوت نمود، تا این که سرانجام امر به حیله «عمرو بن عاص» در بالا بردن قرآن ها بر سر نیزه ها منتهی شد، ساده لوحان در لشکر کوفه فریب خوردند و «معاویه» خود را از مرگ نجات داد.»(12)


پی نوشت:

  1. سوره هود، آیه 37.

  2. سوره طور، آیه 48. 

  3. توجّه داشته باشید که تفسیر فوق بر این اساس است که «اَعقاب» جمع «عَقَب» (بر وزن نسب) به معنای نسل های آینده باشد و اگر آن را جمع «عُقْب» (بر وزن قفل) که به معنای عاقبت کار است، بدانیم مفهوم جمله چنین می شود که: «فرار از جهاد، عاقبت کار شما را ننگین می سازد» ولی تفسیر اوّل مناسب تر است.

  4. سوره انفال، آیات 15 - 16.

  5. جمله «طیبُوا نفساً» تعبیری است که در مواردی که انسان از چیزی با رضایت و طیب خاطر استقبال می کند به کار می رود و «نفساً» در این گونه موارد، به عنوان «تمیز» منصوب است. 

  6. برای توضیح بیشتر در این زمینه، به جلد اوّل، ذیل خطبه پنجم مراجعه شود. 

  7. «کِسْر» (بر وزن مصر) به معنای گوشه پایین خیمه است و شاید اطلاق این واژه بر این معنا به خاطر چین و شکنی است که در این قسمت از خیمه پیدا می شود.

  8. «وَثْبه» از مادّه «وَثْب» (بر وزن نصر) در اصل به معنای پیروزی و ظفر است و به معنای پریدن و جستن برای گرفتن چیزی نیز آمده است که تناسب با ریشه اصلی آن دارد.

  9. «نُکُوص» به معنای عقب نشینی و بازگشت از انجام کاری است و معمولاً در موارد عقب نشینی از کار خیر، به کار می رود. 

  10. سوره انفال، آیه 48.

  11. «صَمْد» (بر وزن حمد) به دو معنا آمده است: یکی «قصد کردن» و دیگری «استحکام و صلابت» و بعید نیست هر دو به یک ریشه برگردد; زیرا قصد هنگامی که محکم باشد دارای صلابت خاصّی است و «صَمَد» (بر وزن سبب) به معنای کسی است که نیازمندان به سراغ او می روند و به معنای مکان رفیع و بالا و همچنین موجودی که درون آن خالی نیست، آمده و همه اینها با ریشه اصلی این لغت، تناسب دارد و در جمله بالا به معنای ایستادگی و مقاومت و صبر و شکیبایی در برابر دشمن است. 

  12. شرح نهج البلاغه مرحوم تستری، جلد 13، صفحه 543.