[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) یحذر من فتنة الدنیا:

أَلَا إِنَّ الدُّنْیَا دَارٌ لَا یُسْلَمُ مِنْهَا إِلَّا فِیهَا وَ لَا یُنْجَی بشَیْءٍ کَانَ لَهَا؛ ابْتُلِیَ النَّاسُ بهَا فِتْنَةً

،

فَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لَهَا أُخْرِجُوا مِنْهُ وَ حُوسبُوا عَلَیْهِ وَ مَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لِغَیْرِهَا قَدمُوا عَلَیْهِ وَ أَقَامُوا فِیهِ؛ فَإِنَّهَا عِنْدَ ذَوِی الْعُقُولِ کَفَیْءِ الظِّلِّ، بَیْنَا تَرَاهُ سَابغاً حَتَّی قَلَصَ وَ زَائِداً حَتَّی نَقَصَ.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 341

واژه «بَینا» در عبارت حضرت در اصل بَینَ و به معنای وسط بوده است، فتحه نون را با اشباع خوانده اند بینا شده است، و گاهی کلمه «ما» را بدان افزوده و «بینما» می خوانند. ولی معنا در همه صور تغییر نمی کند. 

بین در این عبارت ظرف است و معنای حقیقی، آن این است که سایه، میان گستردگی و جمع، زیاد و نقصان دور می زند گاهی گسترده و گاهی جمع می شود، در یک زمان افزوده می شود و باز به تدریج کم می گردد. همواره سایه این حالات را به خود می گیرد. 

غرض از بیان این خطبه، برحذر داشتن مردم از فریفته شدن به دنیا، و آگاه ساختن آنان بر وجوب اطاعت و فرمانبرداری از اوامر و فرمانهای خداوندی است. 

برای تأمین این منظور اوصافی را برای دنیا به شرح ذیل بیان فرموده اند:

1-  دنیا بدین گونه است که سلامت آخرت جز در این عالم برای کسی حاصل نمی شود. توضیح مطلب این که: جز دنیا و آخرت دنیای دیگری وجود ندارد و با توجّه به این که اسباب سلامت غیر از زهد و پارسایی، عبادت و ریاضتهای شرعی چیز دیگری نیست و هیچ یک از امور یاد شده فوق، در جهان آخرت میسّر نمی شود. چه این که تمام اینها از اموری هستند که به جسمانیّات انسان مربوط می شوند بنا بر این روشن شد که سالم ماندن از آفات آخرت جز در دنیا حاصل نشده و به دست نمی آید. برای سالم ماندن از آفات دنیا که وبال آخرت نگردند و کیفر عذاب را ایجاب نکنند، در همین دنیا باید کوشید و زمینه سلامت را فراهم ساخت. 

2-  چیزهایی که متعلّق به دنیا هستند نجات بخش نیستند این عبارت حضرت اشاره دارد به زشتی ریاء در گفتار و کردار آدمی، و انسان را بر حذر می دارد از کلیّه رفتار و کرداری که در آنها قصد دنیا باشد، هر چند به ظاهر نمای آخرت را داشته باشند، زیرا کارهای ریایی سودی در نجات از عذاب آخرت ندارند، و چه بسا که موجب هلاکت نیز می شوند روشن است که پرداختن به امور دنیا، آخرت را به فراموشی می سپارد. 

3-  مردم در دنیا گرفتار امتحان شده اند، «فتنه» در عبارت خطبه به عنوان مفعول له و یا جانشین حال، منصوب است یعنی مردم به منظور امتحان گرفتار شده اند، و یا معنی چنین است که مردم گرفتار شده اند در حالی که باید امتحان شوند. این سخن امام (ع) شبیه کلام خداوند در آیه شریفه است. 

کلمه «فتنه» در آیه شریفه «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ» نیز همین دو حالت را دارد که یا مفعول له و یا حال است. ما بزودی در باره گرفتاری دنیا و این که چگونه دنیا فتنه است بحث خواهیم کرد. 

منظور از آیه کریمه: و نبلوکم... شما را خواهیم آزمود، این نیست که خداوند، به آنچه احوال بندگان خواهد بود آگاه نبوده و پس از خلق و آفرینش آنان را بگرفتاریهای دنیا می آزماید زیرا خداوند متعال به آنچه بوده و خواهد بود، حتّی پیش از وجود، بر آنها واقف است چنان که خود می فرماید: «وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبینٍ»، «ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی أَنْفُسکُمْ إِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیرٌ». بلکه معنای واقعی حقیقت آزمایش این است که چون انسان در سرشت و طبیعت انسانی خود دارای قوای شهوت و خشم است و هر یک از این قوا نیز دارای کششها و جاذبه هایی هستند که او را به لذتهای آماده دنیا فرا می خوانند، سرور و خوشحالی انسان در دنیا، جز به همین بهره های دنیوی و مادّی به چیز دیگری نیست. نفوس انسانی آمیخته به همین شهوات و تمایلات می باشد. در بیشتر موارد انسان، به فکر ارضای همین خواسته هاست، بطور طبیعی بیشتر مردم، جذب همین امور دنیایی شده پیرو لذات شده از گرایش به آخرت سرباز زده، مشغول خوشیهای زودگذر می گردند. به گونه ای که تصوّر غیر دنیا را هم ندارند، با وجودی که از انسان خواسته شده است، که ضدّ خوشیهای زودگذر، دنیوی را، انتخاب کند، و با قوای شهویّه مخالفت کند، و از پیروی نفس سر برتابد، و به اموری توجّه کند که، فراتر از خوشیهای دنیوی باشند. آری خوشیهایی که حتی به توصیف ما در نمی آیند. در همین راستا وظیفه انبیا برحذر داشتن مردم از توجّه به دنیا و تشویق بر انتخاب نعمتهای آخرت بوده است. 

و این جز با مبارزه و مخالفت با نفس ممکن نمی شود. امتحان انسانها، چنین تحقق پیدا می کند که اگر پیرو هوای نفس گردند هلاک می شوند و اگر با هوای نفس مخالفت کنند نجات می یابند. 

اگر بخواهیم برای روشن شدن بیشتر موضوع مثالی بیاوریم چنین خواهیم گفت: اگر شخصی بخواهد درجه اعتمادش را نسبت به بنده اش بداند و صبر او را بر مشکلات بسنجد، برای او تمام خوشیها را فراهم و در کنار این همه خوشی و لذّت او را موظّف به انجام کاری سخت و دشوار می کند که اگر بنده مزبور بخواهد آن کار طاقت فرسای وقت گیر را انجام دهد، ناگزیر است، از خوشیهای آن چنانی چشم پوشی کرده و وقت خود را به عیش و لذّت تلف نکند. حال اگر چنین بنده ای به انجام تکلیف پرداخت از امتحان سفیدرو بیرون می آید. آزمایش و امتحان خداوندی نیز چنین است. با این مثال که آوردیم، فتنه بودن امتحان نیز روشن گردید، زیرا فتنه همان امتحان و آزمایش است، که اگر انسان لذّات حاضر و خوشیهای موجود را برگزیند، به گمراهی افتاده به خواسته های نفسانی جذب گردیده و از طریق حق دور شده است. 

4-  حال دنیا این است که مردم به ناچار روزی از آن خارج شده و در برابر هر چه از آن برگیرند مورد محاسبه واقع خواهند شد. 

این عبارت حضرت برای تذکّر به انسانهاست که اگر از دنیا چیزی برمی گیرند، از آن قصد آخرت کنند، به طریقی که برایشان در دنیای دیگر مفید واقع شود، از اموری که صرفا به درد دنیا می خورد به دو دلیل نفرت داشته باشند. 

الف: لزوم جدا شدن انسان از مالی که ذخیره کرده و خواه ناخواه روزی از دنیا اخراج می شود. 

ب: در آخرت برای مال اندوخته خود باید حساب پس دهد. 

حساب آخرت از دیدگاه اهل دیانت و شریعت بسیار روشن است. آنها می گویند خداوند قدرت دارد که به حساب مردم در یک لحظه برسد، زیرا خدا را هیچ گفتاری از توجّه به گفتار دیگر باز نمی دارد و لذا به خداوند سریع الحساب گفته اند. 

امّا فلاسفه و حکما برای حساب خداوند در آخرت، معنای دقیق تری را در نظر گرفته اند که توضیح آن نیاز به مقدماتی دارد. و به ترتیب زیر:

1-  زیاد انجام دادن یک عمل و تکرار آن، موجب پدید آمدن ملکات و حالاتی در نفس انسانی می شود، با بررسی کامل و دقّت لازم در رفتار انسانها می توان این حقیقت را درک کرد. بنا بر این، اگر شخصی بر عملی از اعمال بیشتر مواظبت کند و آن را انجام دهد، اثر این حالت نفسانی، در انسان قویتر بوده و فراوان تر ظاهر می شود. 

2-  با فرض این که انجام هر عملی سبب ایجاد حالتی خاص در نفس انسانی می شود، اگر همان عمل را چندین بار تکرار کند هر تکراری در پیدایش آن حالت و ملکه نفسانی، تأثیر داشته، ملکه را در نفس انسان راسخ تر می نماید، بلکه باید گفت هر جزئی از عمل همین ویژگی و تأثیر را دارد. برای تشریح این موضوع دانشمندان، مثالی ذکر کرده و چنین بیان داشته اند. 

اگر کشتی بزرگی با باری معادل هزار من در آب افکنده شود، به اندازه یک وجب در آب فرو می رود، ولی اگر فقط یک دانه گندم در کشتی باشد، کشتی باندازه وزن همان یک دانه گندم در آب غوطه ور می شود، هر چند از نظر ما محسوس نباشد. حال که این مثل را دانستی، هر عمل چه نیک یا بد به هر اندازه، کم یا زیاد، به مقدار خود در نفس انسانی اثر می گذارد، سعادت یا شقاوت، محسوس باشد یا غیر محسوس. با توضیح فوق، سرّ گفته حق تعالی که فرموده است: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ» آشکار می شود. 

دانستی که اعمال به وسیله جوارح، دست، پا و... انجام می گیرد، ناگزیر دست و پا و دیگر اعضا در روز قیامت بر علیه انسان به زبان حال بدین معنا که اثر اعمال در جوهر نفس تحقّق یافته و موجب صدور اعمال گردیده، گواهی می دهند. بنا بر این صدور اعمال از اعضای بدن به منزله شهادت دادن بر مکتسبات نفسانی است. پس از روشن شدن این موضوع، خواهی دانست که حقیقت محاسبه به تعریف انسان باز می گردد، که از مال و منال و فرزند و... چه چیز به نفع و چه چیز بر ضرر است و آنچه از ملکات خیر و شر در نفس حاصل شود، اموری هستند، که جوهرا ضبط و نگهداری شده و بر ضرر یا منفعت انسان به کار می روند. از لحظه ای که علاقه نفس از بدن جدا شود، آن حالات و ملکات آشکار گردیده و زیان ذاتی آنها بر علیه یا له انسان تحقّق می پذیرد، حتّی بسیار روشن تر از وقتی که انسان در اعمال روزانه اش به حساب بنشیند و سود و زیان خود را برآورده کند. بدین مناسبت است که به ظهور ملکات نفسانی برای انسان، لفظ حساب را به کار برده اند زیرا فرض در هر دو، روشن شدن سود و زیان است. 

سخن حضرت به همین یقین و اطّلاع در روز آخرت اشاره دارد که فرموده اند: «آنچه از زاد و توشه دنیایی برای آخرت بردارید بر آن وارد می شوید» منظور کلام امام (ع) این نیست که مقامات عالی، یا پست اخروی عین همان زاد و توشه دنیوی باشد، بلکه مقصود این است که نتیجه حاصل شده، خیر یا شرّی است که در نفس پدید می آید. بنا بر این آنچه جهّال و نادانان از نعمتهای دنیا فراهم می آورند، که برای خوردن و لذّت بردن نفسانی و جسمانی شان باشد، از همین خواسته های نفسانی و شهوانی هیأتهای بسیار بدی در جوهر نفسانی آنها پدید می آید. و در قیامت بر همین صورتهای زشت وارد می شوند و میان آنها که در عذاب جهنم جاویدند مسکن می گیرند اعمال شان تجسّم یافته و آنها را فرا می گیرد عذابهای عمل از آنها دور نمی گردد و چون لباسی بر اندامشان پوشیده می شود. 

5-  «دنیا در نظر عقلاء همچون بازتاب سایه است»: 

با این توصیف که حضرت برای دنیا آورده اند، اشاره به زود از بین رفتن دنیا کرده اند، و سپس خردمندان را به درک این حقیقت به دو دلیل اختصاص داده اند. 

الف: چون خردمندان از دیدگاه هوی و هوس به امور نگاه نمی کنند، بلکه نظر آنها با سنجش عقل همراه است. 

ب: وقتی که به گویی خردمندان چنین نظری دارند، شنوندگان تمایل پیدا می کنند، که در موضوع بیشتر دقت کنند. چون منظور حضرت از بیان این عبارت، متوجّه ساختن شنوندگان، به زوال و از بین رفتن سریع دنیاست، که درست بنگرند و عاقبت دنیا را در نظر بگیرند، این امر را به خردمندان نسبت داده است، تا شنوندگان از عقلا پیروی کنند. 

سپس حضرت جهت شباهت دنیا را به سایه با عبارت «بینا تراه» بیان فرموده اند. یعنی دنیا به مانند سایه، که به زودی زایل گشته و از بین می رود سپری می گردد و هنوز به خوبی نگاهش نکرده ای که از میان رفته است. این نوع تشبیه در زبان عرب فراوان به کار می رود. شاعر می گوید: 

ألا انّما الدنیا کظلّ غمامة            أظلّت یسیرا ثم حفّت فولّت