[hadith]نِعَم الله:

وَ [باللَّهِ] تَاللَّهِ لَوِ انْمَاثَتْ قُلُوبُکُمُ انْمِیَاثاً وَ سَالَتْ عُیُونُکُمْ مِنْ رَغْبَةٍ إِلَیْهِ أَوْ رَهْبَةٍ مِنْهُ دَماً ثُمَّ عُمِّرْتُمْ فِی الدُّنْیَا مَا الدُّنْیَا بَاقِیَةٌ، مَا جَزَتْ أَعْمَالُکُمْ عَنْکُمْ وَ لَوْ لَمْ تُبْقُوا شَیْئاً مِنْ جُهْدکُمْ أَنْعُمَهُ عَلَیْکُمُ الْعِظَامَ وَ هُدَاهُ إِیَّاکُمْ لِلْإِیمَانِ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 2، ص: 602-599

 

عظمت و گستردگی نعمت های الهی:

در این بخش از خطبه امام(علیه السلام) به بیان عظمت نعمت های الهی بر انسانها می پردازد تا حس شکرگزاری و قدردانی از نعمت ها را در وجود همه ما زنده کند، همان شکری که دریچه ای به سوی تکامل و پیشرفت انسان و کلید قرب الی الله است.

برای دومین بار در این خطبه سوگند یاد می فرماید و می گوید: «به خدا قسم اگر دلهای شما به کلّی آب شود و چشمهایتان از شدّت شوق به خدا و یا از خوف او (به جای قطرات اشک) خون ببارد، سپس تا پایان دنیا زنده بمانید و تا آنجا که در توان دارید در اطاعت خدا تلاش و کوشش کنید، باز اعمالتان پاسخگوی نعمت های عظیم الهی بر شما نیست، به ویژه نعمت هدایت شما به سوی ایمان (بنابراین به اعمال ناچیز خود مغرور نشوید و بدانید همه آنها در برابر نعم الهی همچون قطره ای است در برابر دریایی عظیم و ژرف).

«وَ تَاللهِ لَوِ انْمَاثَتْ قُلوبُکُمُ انْمِیَاثاً(1)، وَ سَالَتْ عُیُونُکُمْ مِنْ رَغْبَة إِلَیْهِ وَرَهْبَة مِنْهُ دَماً، ثُمَّ عُمِّرْتُمْ فِی الدُّنْیَا، مَا الدُّنْیَا بَاقِیَةٌ، مَا جَزَتْ أَعْمَالُکُمْ عَنْکُمْ ـ وَ لَوْ لَمْ تُبْقُوا شَیْئاً مِنْ جُهْدکُمْ ـ أَنْعُمَهُ عَلَیْکُمُ الْعِظَامَ، وَ هُدَاهُ إِیَّاکُمْ لِلاِْیمَانِ».

در واقع امام (علیه السلام) با بیانی عمیق و زیبا بالاترین تلاش انسان را از نظر کمیت و کیفیت در طریق اطاعت پروردگار تشریح کرده، از نظر کیفیت تا آن حد که تمام وجود انسان در مسیر طاعت ذوب شود و تمام ذرّات جسمش فریاد کشد و روحش در اوج آسمان عبودیت تا آنجا که در توان انسان است به پرواز درآید و از نظر کمیت این کار در تمام طول عمر دنیا ادامه یابد، باز هم نمی تواند حق شکر نعمتهای خدا و حتی حق شکر یکی از نعمت هایش را بجا آورد.

بلکه بنابر مضمون احادیثی که از معصومین (علیه السلام) رسیده توفیق اطاعت و شکرگزاری خود نعمت دیگری است که انسان باید شکر آن را هم اضافه بر سایر نعمت ها بجا آورد، و چه زیبا گفته است شاعر:

شُکْرُ الاِْلهِ نِعْمَتَهُ مُوْجِبَةٌ لِشُکْرِهِ *** وَ کَیْفَ شُکْری برَّهُ وَ شُکْرُهُ مِنْ برِّهِ

شکر خداوند خود نعمتی است که شکر دیگری را بر انسان واجب می کند.

چگونه می توانم شکر نیکی های او را بجا آورم در حالی که شکر او نیز از نیکی های او است.

و همان گونه که در بالا اشاره شد شاعر این مضمون را از احادیث معصومین (علیه السلام) گرفته است.(2)

در واقع امام (علیه السلام) می خواهد با این تعبیرات به نامحدود بودن نعمتهای الهی اشاره کند. شبیه تعبیری که درباره علم خداوند در آیه 27 سوره لقمان آمده که می فرماید: (وَ لَوْ اَنَّ ما فِی اْلاَرْضِ مِنْ شَجَرَة اَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدهِ سَبْعَةُ اَبْحُر ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللهِ); «اگر همه درختان روی زمین قلم شود و دریا برای آن مرکّب گردد و هفت دریا بر آن افزوده شود همه آنها تمام می شود، ولی کلمات خدا پایان نمی گیرد.»

آری بندگان راهی جز این ندارند که از تقصیر خویش عذر به درگاه خدا آورند و گرنه آنچه سزاوار خداوندی او است هیچکس نمی تواند که بجا آورد.

قابل توجه این که امام (علیه السلام) در اینجا روی نعمت ایمان تکیه می کند و می فرماید: «وَ هَداهُ اِیّاکُمْ لِلاِْیْمانِ» و این در واقع از قبیل ذکر خاص بعد از عام است.

در جمله قبل اشاره به مجموعه نعمت های بزرگ الهی می کند و در این جمله اشاره به خصوص نعمت ایمان که برترین آنهاست می فرماید، همان گونه که در قرآن مجید آمده است: (بَلِ اللهُ یَمُّنُّ عَلَیْکُمْ اَنْ هَداکُمْ لِلاِْیْمانِ)(3); بلکه خداوند این نعمت بزرگ را به شما بخشیده که شما را به ایمان هدایت کرده است.

نعمت ایمان، تنها از این نظر که کلید سعادت بشر و جواز ورود در بهشت جاویدان است اهمیّت ندارد، بلکه از جهت این که انگیزه ای برای تمام فضائل و کارهای نیک، و مانع و رادعی نیک برای کارهای زشت و رذائل اخلاقی است، اهمیت دارد و در واقع زیربنای همه برنامه های سازنده دین است.

و جالب این که هدایت را به خدا نسبت می دهد، هر چند انسان با اختیار خود آن را می پذیرد; این به خاطر آن است که تا امداد الهی در این راه نباشد و معلّمان آسمانی و کتب روشنگر الهی نباشد هیچ کس راهی به جایی نمی برد و به همین دلیل هر شب و روز در تمام نمازها از خداوند تقاضای هدایت می کنیم.

در پایان این خطبه توجه به این نکته شایسته به نظر می رسد که بخش اول، جنبه مقدمه ای دارد و دلها را از طریق توجه دادن به ناپایداری دنیا و گذرا بودن آن آماده می سازد و در بخش دوم و سوم آنها را متوجّه اطاعت فرمان خدا و کسب فضائل و دفع رذائل می نماید. با این تفاوت که در بخش دوم تکیه بر اهمیت قرب الی اللّه شده و هرگونه تلاشی را برای رسیدن به این هدف شایسته می داند و در بخش سوم از طریق مسأله شکر منعم و سپاسگزاری به درگاه بخشنده این همه نعمت ها وارد می شود. چرا که وجدان همه انسانها گواهی بر لزوم شکر منعم است.


پی نوشت:

1 ـ «انمیاث» از ماده «موث» (بر وزن موت) به معنی حل کردن چیزی در آب است و «انمیاث» که از باب انفعال می باشد به معنی حل شدن و ذوب شدن است و در خطبه بالا به معنی نهایت تلاش و کوشش در راه خداست.

2 ـ این احادیث را که از امام سجاد و امام صادق (علیه السلام) نقل شده می توانید در «بحارالانوار» جلد 13 صفحه 351 و در مناجات «شاکرین» از مناجاتهای پانزده گانه امام سجاد (علیه السلام) مطالعه فرمایید.

3 ـ سوره حجرات، آیه 17.