[hadith]من خطبة له (علیه السلام) و هو بعض خطبة طویلة خطبها یوم الفطر و فیها یحمد الله و یذمّ الدنیا:

حمدُ الله:

الْحَمْدُ لِلَّهِ غَیْرَ مَقْنُوطٍ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لَا مَخْلُوٍّ مِنْ نِعْمَتِهِ وَ لَا مَأْیُوسٍ مِنْ مَغْفِرَتِهِ وَ لَا مُسْتَنْکَفٍ عَنْ عِبَادَتِهِ، الَّذی لَا تَبْرَحُ مِنْهُ رَحْمَةٌ وَ لَا تُفْقَدُ لَهُ نِعْمَةٌ.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 255-252

به نظر من (شارح) این خطبه بخشی از یک خطبه طولانی است که حضرت آن را روز عید فطر ایراد فرموده است و بین فرازهای این خطبه پیوستگی نیست، بلکه میان واژه نعمت و الدّنیا فرازی طولانی بوده که در این خطبه ذکر نشده فصل دیگری در همین خطبه و بدین عبارت «امّا بعد فانّ الدّنیا قد ادبرت» پس از این فصل بود که ما به لحاظ طولانی شدن از آوردن آن خودداری کردیم. 

با اعتبار و ملاحظه شش حالت، امام (ع) خداوند را سزاوار حمد و ستایش دانسته و انسانها را متوجه این حقیقت کرده و با عبارت «غیر مقنوط من رحمته» به اولین خصوصیّت ذات مقدس حق تعالی 

که در این آیه کریمه: «وَ رَحْمَتی وَسعَتْ کل شَیء» آمده اشاره فرموده است و آیه کریمه دیگر که: «یا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ». این ویژگی حق تعالی، چیزی است که عقل آن را اثبات می کند. زیرا بنده بهنگام دریافت توجّهات خداوندی و دستیابی به نعمتهای الهی، ارتباط تمام موجودات را جزئی و کلّی به مدبّری حکیم درک می کند و می داند که هیچ چیز خالی از مصلحت و حکمت نیست بنا بر این استنباط می کند، که خداوند هر چیزی را برای مصلحتی خاص ایجاد کرده، و بدین منظور از وی پیمان عبادت و پرستش گرفته شده است. تا به بارگاه اصلی و مبدأ آغازین که همانا ثبوت توحید و ستایش مطلق است جذب شود و از آتش فروزان، و جهنّمی سوزان در امان بماند و مصداق «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لیعبدون» جلوه گر شود. بدین لحاظ از روح و رحمت حق بهنگام نزول امور واجبه، از چیزهایی که شر و بدی محسوب می گردند مأیوس نمی شود، بلکه به امیدواری اش مطمئن تر گشته و قلبش به دریافت توجّهات حق تعالی وابسته تر می شود، زیرا جز کسانی که قوه بینائی دلشان را از دست داده اند و اسرار خداوندی را درک نمی کنند، ناامید نمی گردند. آری آنان در ستمگریشان مدهوش اند و همانها زیان کارانند. 

امام (ع) با عبارت: «و لا مخلوّا من نعمته» به حالت دوّم اشاره فرموده، 

و تفسیری نیز بر آیه کریمه «وَ ما بکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ» می باشد. جریان نعمت خداوند، به دلیل توانایی اش، همیشگی است، زیرا نیاز وجودی خلق بخالق و قدرت نامتناهی او، فیضان بخشش را ایجاب می کند. و این فیض دائمی -بزبان حال یا قال- مستلزم ستایش مطلق و شکرگزاری مدام می شود. قرآن بحق ناطق می گوید: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ وَ...» 

بویژگی سوّم خداوند با عبارت «و لا مأیوس من مغفرته» اشاره فرموده اند. 

همان حقیقتی که در آیه کریمه چنین آمده است. «قُلْ یا عِبادیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أنفسهم» آیه کریمه بر پرده پوشی گسترده و گذشت زیاد و آمرزش گناهان گواهی می دهد، تا آنها که خردشان به دست شیطان سپرده شده، و ابلیس آنها را به هلاکت افکنده، و آنان نیز تسلیم شده و از مقاومت در برابر شیطان درمانده شده اند با وجودی که می توانستند به حق متعال متوسّل شوند. ولی پناه بردن به خداوند را جدّی نگرفتند و در برابر خواهشهای نفسانی شکست خوردند. مأیوس نشوند هر چند آمرزش خداوند به نسبت توجّه و توسل افراد فرق می کند، لکن آمرزش و عفو خداوندی عمومیّت دارد. هر خردی این حقیقت را تأیید و بدرستی آن گواهی داده، حکم می کند، زیرا هر انسانی که توجّه به خداوند داشته باشد، امید خلاصی و بخشش را دارد، گر چه رهایی یافتن گنهکاران از عذاب خداوند، مطابق دلایلی که در جای خود بطور کامل نقل شده است، بعید به نظر می رسد. امّا همین که فرموده، از رحمت خداوند ناامید نشوید، موجب پذیرش نیکی و مستلزم ثنا و سپاس می شود. 

امام (ع) بویژگی چهارم خداوند بدین بیان «و لا مستنکف عن عبادته» اشاره فرموده که دقیقا مفهوم آیات کریمه «لا یَسْتَنْکِفُون عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا یَسْتَکْبرُونَ و لَنْ یَسْتَنْکِفَ الْمَسیحُ أَنْ یَکُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لَا الْمَلائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ» است. 

این مضمون که از بندگی خداوند، خودداری نمی شود گواه بزرگی بر عظمت او بوده، و صرفا شایستگی حق متعال را اثبات می کند زیرا تنها خداست که دارای کمالات مطلق است و هیچ جهت نقصی در ذاتش قابل تصوّر نیست، تا سبب خودداری از پرستش وی شود و یا خود بزرگ بینی را در برابر خداوند ایجاب کند. به لحاظ ادبی کلمه «غیر» در عبارت حضرت به عنوان حال منصوب است. 

امام (ع) دو، ویژگی دیگر حق تعالی را که موجب حمد و سپاس می شود، بدین عبارت «الّذی لا تبرح منه رحمة و لا تفقد له نعمة» بیان کرده اند. با توجّه به این که رحمت خداوندی زوال نمی پذیرد، و نعمتهایش تمام شدنی نیست. وجوب شکر حق تعالی امری ضروری و لازم به نظر می رسد. امام (ع) با آوردن این عبارت که رحمت خداوند مدام بر بندگان جاری و بخششهایش پایان ناپذیر است و جایی نیست که از نعمتهایش تهی باشد، افراد را بر ادای شکر حق تعالی ترغیب می کند.