[hadith]من خطبة له (علیه السلام) خطبها عند علمه بغزوة النعمان بن بشیر صاحب معاویة لعین التمر، و فیها یبدی عذره، و یستنهض الناس لنصرته:

مُنِیتُ بمَنْ لَا یُطِیعُ إِذَا أَمَرْتُ وَ لَا یُجِیبُ إِذَا دَعَوْتُ. لَا أَبَا لَکُمْ، مَا تَنْتَظِرُونَ بنَصْرِکُمْ رَبَّکُمْ، أَمَا دینٌ یَجْمَعُکُمْ وَ لَا حَمِیَّةَ تُحْمِشُکُمْ؟ أَقُومُ فِیکُمْ مُسْتَصْرِخاً وَ أُنَادیکُمْ مُتَغَوِّثاً فَلَا تَسْمَعُونَ لِی قَوْلًا وَ لَا تُطِیعُونَ لِی أَمْراً حَتَّی [تَکْشفَ] تَکَشَّفَ الْأُمُورُ عَنْ عَوَاقِب الْمَسَاءَةِ، فَمَا یُدْرَکُ بکُمْ ثَارٌ وَ لَا یُبْلَغُ بکُمْ مَرَامٌ. دَعَوْتُکُمْ إِلَی نَصْرِ إِخْوَانِکُمْ فَجَرْجَرْتُمْ جَرْجَرَةَ الْجَمَلِ الْأَسَرِّ وَ تَثَاقَلْتُمْ تَثَاقُلَ النِّضْوِ الْأَدْبَرِ، ثُمَّ خَرَجَ إِلَیَّ مِنْکُمْ جُنَیْدٌ مُتَذَائِبٌ ضَعِیفٌ، کَأَنَّما یُساقُونَ إِلَی الْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ.

[قال السید الشریف أقول قوله (علیه السلام) متذائب أی مضطرب من قولهم تذاءبت الریح أی اضطرب هبوبها و منه سمی الذئب ذئبا لاضطراب مشیته].[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 2، صفحه 217-214

این خطبه را حضرت به هنگام غارت عین تمر به دست نعمان بن بشیر ایراد فرموده اند. سبب ایراد خطبه این بود که معاویه نعمان بن بشیر را با دو هزار سرباز برای به وحشت انداختن مردم عراق از شام گسیل داشت. نعمان در حرکت به سمت عراق به نزدیک محلی به نام «عین تمر» رسید. 

کارگزار آن محل در آن زمان از جانب امیر المؤمنین (ع) شخصی به نام مالک بن کعب ارجی بود مالک بیش از حدود صد سرباز در اختیار نداشت، نامه ای به محضر آن حضرت نوشت و جریان را به اطلاع رساند. امام (ع) با دریافت نامه به منبر برآمد، حمد و ثنای الهی را به جای آورده فرمود: برای یاری مالک برادرتان بسیج شوید -خداوند شما را هدایت فرماید- زیرا نعمان بنی بشیر با تعدادی از مردم شام که چندان هم زیاد نیستند. برای حمله به مالک در نزدیک عین تمر فرود آمده است. به یاری برادرانتان بپاخیزید، امید است که خداوند کفّار را به وسیله شما از بیخ و بن بر کند. از منبر فرود آمد، ولی مردم کوفه از آماده شدن، خودداری کردند. امام (ع) بطور خصوصی به بزرگان کوفه پیام فرستاد و آنها را بر قیام و جنگ فرا خواند. امّا آنها همچنان سهل انگاری کردند و تعداد کمی حدود سیصد نفر بیشتر فراهم نشدند. حضرت بپاخاست و این خطبه را ایراد کرد. 

به روایت دیگر، بهنگام محاصره افراد نعمان توسط سپاهیان مالک بن کعب خطبه ایراد شده است. 

در این خطبه شریفه مطالب زیر بیان شده است: 

1-  حضرت می فرمایند به افرادی گرفتار شده ام که فرمان نمی برند. این عبارت نشانه اظهار دلتنگی از اصحابی است که موجب فریب خوردگی شده اند. امام (ع) با بیان این عبارت گناه فریب خوردگی و شکست را بر عهده یاران بی وفای خود می گذارد و سرزنش بیگانگان را متوجّه آنها می کند. 

2-  فرموده است: «لا ابا لکم الی قوله مرام»: 

ای بی پدرها امام (ع) که قصد دارد با طرح سؤالی آنها را بر یاری دادن به دین خدا برانگیزاند، به صورت سؤال انکاری، علّت سنگینی و سهل انگاری یارانش را از سستی و کوتاهی آنان بر جنگ استفسار کرده، و توجّه آنها را به فراهم بودن اسباب پیکار و جهاد در راه خدا و خشمگین شدن برای رضای حق متعال جلب کرده است. سؤال شده است که آیا دینی که لازمه اش حفظ و نگهداری است، و شما نیز مدّعی آن هستید، در شما وجود دارد یا خیر چنان که خداوند می فرماید: «وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ» پس از بیان این سؤال ملامت انگیز از غیرت آنها می پرسد. غیرت خصلتی نفسانی است که با شجاعت همراه است. و سپس می فرمایند: «من در میان شما بپاخاستم» این جمله امام (ع) آنها را به وحدت و اجتماع برمی انگیزد، که حضرت فریاد زده است و از آنها یاری خواسته امّا آنها سستی و سهل انگاری کرده و از فرمان آن بزرگوار سر برتافته اند. اطاعت نکردن آنها خطا و تقصیرشان را ثابت می کند. آن گاه حضرت می فرمایند نتیجه این سنگینی و قیام نکردن به جهاد، کیفری سخت خواهد بود. با این عبارت نتیجه بد کار آنها را توضیح داده خطاکاری یارانش را ثابت می کند، و سپس می فرماید به وسیله شما دشمن گوشمالی نمی خورد و انسان به مقصد عالی مطلوب نمی رسد. این سخن امام (ع) خطاب توبیخ آمیزی است، که عرب را بر اجتماع برای یاری تهییج می کند. 

اصولا چنین سخنانی طبیعت همگان را بر می انگیزد. پس از بیان این مطالب حضرت سرزنش را نسبت به یاران خود شدّت می بخشد و می فرماید: من شما را دعوت به جهاد کردم، شما مثل شتری که نافش درد بگیرد و از شدّت درد صدا در گلویش بپیچد شانه از زیر بار وظیفه خالی کردید. 

لفظ جرجرة را کنایه از بهانه گیری زیاد و ناراحتی فراوان از سختی دعوت به جهاد آورده اند و به این دلیل که شتر نر به هنگام درد شکم از دیگر شتران بیشتر فریاد بر می آورد، ناراحتی و دلتنگی اصحابش را بدان تشبیه فرموده است. حالت آنان در شانه از زیر بار جهاد خالی کردن را تشبیه به شتری کرده است که کوهانش بر اثر بار گران زخم شده باشد. چنان که شتر به آسانی حاضر نیست بار بر پشتش بگذارند. هنگامی که حضرت آنها را برای یاری برادرانشان مالک و اصحابش فرا خواند، به بهانه های واهی سهل انگاری کردند و آماده پیکار نشدند و آن تعداد اندکی هم که آماده شدند سخت مضطرب و نگران بودند، بمانند اشخاصی که بزور به سوی مرگ رانده شوند و با نگرانی مرگ را نظاره گر باشند. حضرت در این عبارت حالت آنان را که اعلام آمادگی کرده بودند، به دلیل دلهره و هراس آنها به حالت افرادی که احتضار و مرگ به آنها دست دهد و آنها ترسان و لرزان تماشاگر مرگ باشند، تشبیه کرده است. 

جملات امام (ع) و تشبیهات، همگی برای توبیخ و سرزنش مردم کوفه آورده شده است، هر چند با عبارتها و کنایه های گوناگون بیان شده امّا هدف توضیح تقصیر و کوتاهی آنها در انجام وظیفه و سرپیچی از اطاعت و فرمان، آن حضرت است.