[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) فی المُسارعة إلی العمل:

فَاعْمَلُوا وَ أَنْتُمْ فِی نَفَس الْبَقَاءِ، وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ وَ التَّوْبَةُ مَبْسُوطَةٌ، وَ الْمُدْبرُ یُدْعَی وَ الْمُسیءُ یُرْجَی، قَبْلَ أَنْ یَخْمُدَ الْعَمَلُ وَ یَنْقَطِعَ الْمَهَلُ وَ یَنْقَضِیَ الْأَجَلُ [تَنْقَضِیَ الْمُدَّةُ] وَ یُسَدَّ بَابُ التَّوْبَةِ وَ تَصْعَدَ الْمَلَائِکَةُ. فَأَخَذَ امْرُؤٌ مِنْ نَفْسهِ لِنَفْسهِ وَ أَخَذَ مِنْ حَیٍّ لِمَیِّتٍ وَ مِنْ فَانٍ لِبَاقٍ وَ مِنْ ذَاهِبٍ لِدَائِمٍ؛ امْرُؤٌ خَافَ اللَّهَ وَ هُوَ مُعَمَّرٌ إِلَی أَجَلِهِ وَ مَنْظُورٌ إِلَی عَمَلِهِ؛ امْرُؤٌ أَلْجَمَ نَفْسَهُ بلِجَامِهَا وَ زَمَّهَا بزمَامِهَا، فَأَمْسَکَهَا بلِجَامِهَا عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ وَ قَادَهَا بزمَامِهَا إِلَی طَاعَةِ اللَّه.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 8، ص: 563

وَمِن کلامٍ لَهُ عَلیهِ السَلامُ

فِی الْمُسارَعَةِ إِلَی الْعَمَلِ.

از سخنان امام علیه السلام است درباره لزوم سرعت در اعمال خیر.

خطبه در یک نگاه:

از کتاب تمام نهج البلاغه استفاده می شود که این خطبه بخشی از خطبه غراء است که از خطبه های عجیب و پر محتوای امام محسوب می شود و آن را در زمانی بیان فرمود که جنازه ای را تشییع می کرد، هنگامی که میّت را در لحد گذاردند، کسان او فریاد برداشتند و گریه کردند. امام علیه السلام این خطبه را برای حاضران ایراد فرمود.

این خطبه در واقع از دو بخش تشکیل یافته

.

در بخش اوّل سخن از سرعت در عمل و استفاده از فرصتهاست، چرا که ممکن است مرگ انسان نابهنگام فرا رسد و فرصتها از دست برود و باب توبه بسته شود

.

در بخش دوم دستوراتی برای مبارزه با هوای نفس و چگونگی استفاده از این فرصت زندگی دنیا می دهد و این خطبه در مجموع نسخه بسیار مفیدی برای رهروان راه سعادت است

.

فرصت را غنیمت شمرید:

امام(علیه السلام) در این بخش از خطبه در عباراتی کوتاه و پرمعنا همه مخاطبان خود را به استفاده از فرصتها تشویق می کند و به همگان هشدار می دهد که این فرصت دائمی نیست و دیر یا زود از دست خواهد رفت. بکوشید تا جامه حسرت و یأس نپوشید.

در مورد چگونگی فرصتها به پنج نکته اشاره می کند:

نخست می فرماید: «اکنون که در متن زندگی و حیات هستید، عمل کنید. (زیرا مهم ترین نتیجه عمر، عمل است»; (فَاعْمَلُوا وَ أَنْتُمْ فِی نَفَس الْبَقَاءِ).

تعبیر به «نَفَس الْبَقَاءِ» اشاره لطیفی به این معناست که گویی بقای در دنیا را به موجود زنده ای تشبیه کرده که دارد نفس می کشد و پیش از آنکه از نفس بیفتد باید از آن استفاده کرد.

در جمله دوم می فرماید: «نامه های عمل گشوده است»; (وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ(1)).

اشاره به اینکه با گشوده بودن پرونده ها هرگونه اضافه و اصلاح و کم کردن نقطه های ضعف امکان پذیر است.

در جمله سوم می فرماید: «بساط توبه گسترده است»; (وَ التَّوْبَةُ مَبْسُوطَةٌ).

روشن است که تا درهای توبه باز و سفره توبه گسترده است، راه بازگشت باز است و با آب توبه می توان آتشهای برافروخته و سوزان گناه را خاموش کرد. در چنین حالتی انسان به درگاه خدا می رود، اظهار ندامت می کند و قطره اشکی که حاصل توبه ای نصوح و خالص است می ریزد و دریایی از آتش را خاموش می کند.

در کتاب کافی در حدیثی از امام باقر یا امام صادق(علیهما السلام) می خوانیم: «آدم به خداوند عرضه داشت: پروردگارا شیطان را بر من مسلّط کردی و او را همچون خون در رگهای من جاری ساختی، در برابر آن چیزی برای من قرار ده (که آن را جبران کند) فرمود: ای آدم این فضیلت را برای تو قرار دادم که هرکس از فرزندان تو تصمیم بر گناهی بگیرد چیزی بر او نوشته نمی شود و اگر آن را عمل کند تنها یک گناه برای او می نویسند و اگر تصمیم بر حسنه ای بگیرد، حتی اگر عمل نکرده باشد یک حسنه برای او می نویسند و اگر عمل کند ده حسنه نوشته خواهد شد. آدم عرض کرد پروردگارا لطف بیشتری کن فرمود: این فرصت را برای تو قرار دادم که هرکس گناهی کند سپس استغفار نماید او را می بخشم آدم عرض کرد: پروردگارا لطف بیشتری کن فرمود: درهای توبه را به روی آنها گشوده ام تا زمانی که جان آنها به گلوگاه برسد (و آخرین لحظه جدایی از دنیا فرا رسد) آدم عرضه داشت: کافی است».(2)

در جمله چهارم و پنجم می فرماید: «در حالی که فراریان از طاعات خدا به سوی او فراخوانده می شوند و به بدکاران و گنهکاران امید عفو داده می شود»; (وَ الْمُدْبرُ یُدْعَی وَ الْمُسیءُ یُرْجَی).

در جای جای آیات قرآن آثار این «دعوت» و «امید» دیده می شود خداوند می فرماید: «(قُلْ یَا عِبَادی الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَّحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ); بگو ای بندگان من که بر خویشتن ظلم و اسراف کردید از رحمت خدا مأیوس نشوید خداوند همه گناهان را می بخشد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».(3)

باز می فرماید: «(وَأَنِیبُوا إِلَی رَبِّکُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لاَ تُنْصَرُونَ); به درگاه پرورگارتان باز گردید و در برابر او تسلیم شویم پیش از آنکه عذاب به سراغ شما بیاید سپس از سوی هیچ کس یاری نشوید».(4)

در ششمین، هفتمین و هشتمین جمله می فرماید: «پیش از آنکه چراغ عمل خاموش گردد، مهلت قطع شود و اجل پایان گیرد»; (قَبْلَ أَنْ یَخْمُدَ(5) الْعَمَلُ، وَ یَنْقَطِعَ الْمَهَلُ(6)، وَ یَنْقَضِیَ الاَْجَلُ).

آری! تا عمر باقی است، تنور عمل داغ و برافروخته و مهلت باقی است و فرصت برقرار و در آن لحظه که انسان چشم از این جهان بر بندد، همه اینها پایان می گیرد.

در نهمین و دهمین جمله می فرماید: «پیش از آنکه در توبه بسته شود و فرشتگان (که مأمور ثبت اعمال نیک و بدند) به آسمان صعود کنند (سخت بکوشید و فرصت را غنیمت بشمارید)»; (وَ یُسَدَّ بَابُ التَّوْبَةِ، وَ تَصْعَدَ الْمَلاَئِکَةُ).


چگونه از این فرصت استفاده کنیم؟

امام(علیه السلام) در بخش پیشین این خطبه با ده جمله کوتاه و پر معنا به همه مخاطبان خود هشدار داد، هشداری در جهت استفاده از فرصتها قبل از آنکه از دست بروند.

در این بخش از خطبه، دستور العملهایی در جهت چگونگی استفاده از این فرصت در ده جمله کوتاه دیگر می دهد. در واقع بخش نخست هشدار است و بخش دوم برنامه عمل.

می فرماید: «هر انسانی باید از خویش برای خویشتن و از حیاتش برای زندگی پس از مرگ و از جهان فانی برای جهان باقی و از جایگاه رفتنی برای اقامتگاه دائم خود، بهره گیرد»; (فَأَخَذَ امْرُؤٌ مِنْ نَفْسهِ لِنَفْسهِ، وَ أَخَذَ مِنْ حَیٍّ لِمَیِّت، وَ مِنْ فَان لِبَاق، وَ مِنْ ذَاهِب لِدَائِم).

در این چهار جمله دوبار جمله «اخذ» که فعل ماضی است تکرار شده; ولی به معنای امر است. در جمله اوّل امام دستور می دهد هر انسانی باید از سرمایه وجود خود برای اندوختن حسنات استفاده کند، زیرا خداوند استعدادها و امکاناتی به انسان بخشیده که اگر در مسیر صحیح به کار گرفته شود اسباب سعادت انسان را فراهم می سازد.

در کلام دیگری از آن حضرت که در غرر الحکم نقل شده است می خوانیم: «إنّ اللّیْلَ وَ النَّهارَ یَعْمَلانِ فیکَ فَاعْمَلْ فیهِما وَ یَأخُذانِ مِنْکَ فَخُذْ مِنْهُما; شب و روز در تو اثر می گذارند تو هم در آنها تأثیر بگذار و پیوسته از تو چیزی می گیرند تو هم از آنها چیزی بگیر».

در جمله دوم همین معنا به صورت دیگری آمده که می فرماید: «زندگان برای حال ممات باید از حیات خویش بهره گیرند».

در جمله سوم و چهارم اشاره به این دارد که از این دار فانی می توان برای دار باقی توشه گرفت و از این زندگی زوال پذیر برای زندگی جاودان توشه برداشت.

آنگاه امام(علیه السلام) در ادامه این سخن می افزاید: «و نیز انسان باید در همه طول عمر تا فرا رسیدن اجل، از خدا بترسد و از مهلتی که برای عمل به او داده شده است استفاده کند»; (امْرُؤٌ خَافَ اللَّهَ وَ هُوَ مُعَمَّرٌ إِلَی أَجَلِهِ، وَ مَنْظُورٌ(7) إِلَی عَمَلِهِ).

امام(علیه السلام) در این دو جمله همان مطلب جمله های پیشین را در لباس جدید بیان فرموده و به همگان هشدار می دهد که از این مهلتی که خدا به آنها داده است بهره گیرند و از خدا بترسند و کوتاهی نکنند.

سپس می افزاید: «انسان باید نفس سرکش را با لگام (تقوا) مهار کند و افسار آن را در اختیار گیرد و به وسیله این لگام او را از معصیت خدا باز دارد و با این زمام به سوی اطاعت فرمان حق رهبری کند»; (امْرُؤٌ أَلْجَمَ نَفْسَهُ بلِجَامِهَا، وَ زَمَّهَا بزمَامِهَا، فَأَمْسَکَهَا بلِجَامِهَا عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ، وَ قَادَهَا بزمَامِهَا إِلَی طَاعَةِ اللَّهِ).

امام(علیه السلام) در چهار جمله اخیر، نفس انسانی را به مرکب سرکشی تشبیه کرده که اگر لجام مناسبی نداشته باشد انسان را به پرتگاه های گناه می کشاند و از مسیر طاعت منحرف می کند.

معمولاً برای مهار کردن مرکبهای سرکش از دو وسیله استفاده می شود: یکی (لجام) که طناب یا فلزی است که در دهان حیوان گذارده می شود و با طنابی بسته شده و در دست کسی که سوار مرکب است قرار می گیرد و (زمام) آن ریسمانی است که از سوراخی که در بینی حیوان است می گذرانند و به وسیله طنابی به دست سوارکار می دهند و از آنجایی که هم دهان حیوان و هم بینی حیوان جای حساسی است، با کشیدن این مهار می توان حیوان را از حرکت باز داشت و با کشیدن به یک سو می توان آن را به همان سو هدایت کرد.

تعبیر به «لجامها» و «زمامها» اشاره به این است که باید لجام و زمام مناسبی در خور نفس سرکش تهیه شود که هم بتوان به وسیله آن او را از گناهان باز داشت و هم به سوی طاعت پروردگار هدایت نمود. بسیارند کسانی که نفس خود را به لجام و زمام نامناسب و سستی مهار می کنند و به هنگام هیجان شهوات این مهار از دست می رود و آلوده انواع گناهان می شوند.

امّا با چه وسیله ای می توان نفس را مهار زد؟ در سخنان دیگری که از امام(علیه السلام) در غررالحکم و بحارالانوار نقل شده، پاسخ این سخن را می توان یافت.

در حدیثی، امام «قناعت» را عامل اصلاح نفس می شمرد و می فرماید: «اَعْوَنُ شَیْء عَلی صَلاحِ النَّفْس الْقَناعَةُ».(8)

در جای دیگر سخت گرفتن بر نفس را وسیله مهار او می شمرد و می فرماید: «إذا صَعِبَتْ عَلَیْکَ نَفْسُکَ فَاصْعَبْ لَها تَذلُّ لَکَ; هنگامی که نفس بر تو سخت گیرد تو هم (در طعام و استراحت و...) بر او سخت بگیر تا رام تو شود»(9). (10)


پی نوشت:

  1. «منشورة» به معنای گسترده و گشوده است از ریشه «نشر» به معنای گستردن و گشودن گرفته شده.

  2. کافی، ج 2 ،ص 440، ح 1.

  3. زمر، آیه 53.

  4. زمر، آیه 54.

  5. «یخمد» از ریشه «خمود» بر وزن «عبور» در اصل به معنای خاموش شدن آتش است. سپس به پایان گرفتن هر چیزی و از جمله پایان زندگی اطلاق شده است.

  6. «مهل» به معنای مهلت است و معمولا در امور خیر به کار می رود.

  7. «منظور» به معنای مهلت داده شده از ریشه «نظر» گرفته شده که دو معنا دارد: نخست توجّه کردن به چیزی است و دوم مهلت دادن.

  8. غررالحکم، ح 8984.

  9. همان مدرک، ح 4820.

سند خطبه

:

تنها چیزی که در کتاب مصادر نهج البلاغه اضافه بر نهج البلاغه در مورد سند خطبه نقل شده این است که: (آمدی در کتاب غرر الحکم جمله اوّل این خطبه را با تفاوتی نقل کرده که نشان می دهد منبع دیگری در اختیار داشته است و اگر منبع او فقط نهج البلاغه بود، این تفاوت معنا نداشت). (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 185

)